تو خدمت دوستی داشتم اهل رشت بود که خیلی دوستش داشتم،بدن خیلی سفیدی داشت،مهربون بود وخیلی راجع به سینماحرف میزدیم،و ازش یاد گرفتم که همیشه راستگو باشم،روز آخر همدیگه روبغل کردیم،بهم گفت تو بهترین دوستم بودی،اشک توچشمام حلقه زد چون دوستش داشتم و میدونستم دیگه نمیبینمش،حالاهفته پیش فهمیدم که باماشین رفته ته دره و کشته شده،خیلی زندگی بی ارزش هست.
متاسفم
دوست من
هم برای تو هم برای اون که همشهریم بود
دوستت همشهری من بود
هی ی ی یییییییییییییییییییییییییییییییییی...
هیچی ندارم که بگم
جز یه بغض خفه شده................