تراویس بیکل

تراویس بیکل

تراویس بیکل
تراویس بیکل

تراویس بیکل

تراویس بیکل

دوست داشتن انسان‌ها به معنای دوست داشتن خود به اندازه ی دیگری است.

سوالی که این روزها "اِل بور خیلی سفید" مکررا از من میپرسه اینه که:"دوستم داری؟" یا این که "چرا دوستم داری؟" و بنده حقیر هم در جوابش فقط میگم که تو رو دوست دارم چون مهربونی،خوشگلی،پاکی،خوش اخلاقی و این جور حرفهای محبت آمیز.اما اصل قضیه یه چیز دیگه هست.

ما آدمها عاشق میشیم و دیگران رو دوست داریم نه به خاطر خودشون و جذابیت های جنسی و فیزیکیشون،بلکه به خاطر اون حسی که کنار اون آدمها پیدا میکنیم.من "اِل بور خیلی سفید" رو دوست دارم به خاطر این که وقتی کنارم هست،احساس مرد بودن بهم دست میده،احساس آرامش،احساس اعتماد به نفس،احساس بازگشت به روزهای پر انرژی نوجوونی.نمیشه منکر جاذبه های فیزیکی شد،اما به نظر من دلیل اصلی دوست داشتن خودِ طرف مقابل نیست،بلکه احساسی هست که با اون بودن به ما میده و این به نظر من کمی خودخواهانه به نظر میاد و باز هم با یه سوال دیگه مواجه میشم که آیا عاشق یه نفر شدن یعنی این که خودخواه باشی و اون رو فقط واسه خودت بخوای؟و یا این که اگر طرف مقابل رو به خاطر خودت و اون احساسی که به خودت دست میده دوست داری،پس تکلیف اون چی میشه؟


نظرات 1 + ارسال نظر
طه دوشنبه 16 آذر‌ماه سال 1394 ساعت 09:01 ب.ظ

تجربه ی تقریبا مشابهی داشتم با کسی به اسم اسنیشس.
احساسی که از همصحبتی با اون به من دست می داد، باعث می شد، بیشتر پی ببرم به اینکه چه آدم خوبی هستم. چقدر دوست داشتنی ام چون خودمو در آینه ی دید او صیغلی تر می دیدم و خوشگل تر.
مسلما او هم از همصحبتی با من لذت می برد. چون او هم همین حس رو داشت.
یه دوستی واقعی بود. خیلی عمیق. خیلی لذت بخش.
عشق از نظر من، شباهت هاست. هر چی طرف مقابل، بیشتر به تو شبیه باشه و خواسته های مشابهی داشته باشه، بیشتر دوستش داری. چون آدما دوست دارن کاری رو انجام بدن که دوست دارن و اگه معشوقشون هم از همون کارها لذت ببره، لذتشون صدبرابر می شه.
ولی اگه تو دوست داری غذای جنوبی بخوری، ولی همسرت غذاهای شمالی می پزه، خب...
آدما خودشونو بیشتر از هر کس دیگه ای تو دنیا دوست دارن. و این راز بقاست

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد