چند تا فیلم هستن که دلم میخواد ببینمشون اما نه فرصت شده که ببینم نه جایی دیدمشون که بخرمشون.فیلمها بدون هیچ ترتیب خاصی:
1-ماهی و گربه(شهرام مکری)
2- پرویز(مجید برزگر)
3-فقط عاشقان زنده می مانند(جیم جارموش)
"سین چشم سبز" خیلی از وقتها قبل از این که خوابش بگیره،همین جوری که سرش رو بازوی منِ شروع میکنه از شمال حرف زدن و از این که عاشق جنگلِ و بچه جنگلِ و همیشه تو رویاهاش خودش رو تو دوره بچگیش میبینه و از قارچ ها و میوه های جنگلی میگه و کم کم حرفهاش نامفهوم میشه و میبینم که خیلی سورئال خوابش گرفته.
همیشه هم وقتی که خوابش مگیره من به این فکر میکنم که همه ما آدمها دلتنگ یه جایی هستیم که میدونیم دیگه به اون محل تعلق نداریم یا دیگه نمیتونیم به اون دوره برگردیم،اما قبول و پذیرش این واقعیت واسه ما سخته و مدام دلمون میخواد خیال پردازی کنیم.مثل من که بعضی وقتها خودم رو یه نووجون لاغر مردنی سبزه میبینم که تو رودخونه شهرمون دارم شنا میکنم یا همسر من که خودش رو تو رویا هنوز همون دختر چاق سفید شمالی میبینه که با مادرش تو جنگل تمشک میچینه.
اما زندگی ما آدمها رو عوض میکنه و دیگه اون آدم سابق نیستیم.