تراویس بیکل

تراویس بیکل

تراویس بیکل
تراویس بیکل

تراویس بیکل

تراویس بیکل

آری آغاز دوست داشتن است// گرچه پایان راه ناپیداست// من به پایان دگر نیندیشم// که همین دوست داشتن زیباست

همه ماها بالاخره دوست دختر و دوست پسر داشتیم و یا این که متاهل هستیم و امکان نداره که این سوال رو از ما نپرسیده باشن یا ما از طرف مقابل این سوال رو نپرسیده باشم که:"هنوزم دوستم داری؟"

به نظر من بهترین پاسخ رو آقای مهدی خلجی تو صفحه فیسبوکش به این که چرا ما این سوال رو میپرسیم داده.


«هنوز دوست‌ام داری؟» این اصیل‌ترین پرسش عاشقانه است، پرسشی که اگر پاسخ‌اش آشکار نبود، پرسیده نمی‌شد. پرسشی که ورای پرسش است؛ نشان می‌دهد چطور قلب آدمِ عاشق مدام در گرداب تردید زیر و زبر می‌شود. عاشق، چون هر چه دارد همین عشق است، آن را شیشه‌ای می‌بیند و همه‌ی جهان را سنگ، عشق را برگی می‌بیند و نَفَس همه‌ی آدمیان را باد، آن را رؤیایی می‌بیند و همه‌ی صداها را بیداری. 
تردید از آن کسی است که یقین دارد، مثل امید که تنها نومیدی آن را درمی‌یابد. صاف‌ترین سطح یقین‌های عاشقانه، به غلیظ‌ترین جرم‌های شک آلوده‌اند. یقین این‌جا همان‌قدر به عشق و از عشق است که خودِ تردید.
«هنوز دوست‌ام داری؟» پرسشی از خود نیز هست: «هنوز دوست‌اش دارم؟»؛ یعنی اشارتی به آن تردید عاشقانه که نشانه‌ی یگانه‌ی عشق است. 
مولانا می‌گفت:
هم‌چو مادر بر بچه لرزیم بر ایمانِ خویش 
از چه لرزد آن ظریفِ سر به سر ایمان شده؟ 
ایمان و عشق هر دو هراس‌آورند و تردیدآفرین؛ برای عاشق و معشوق. یقین‌ محض‌، گور و آرامگاهِ احساس مقدس‌ عشق‌ است نه خود آن.

نظرات 2 + ارسال نظر
نیلوفر جمعه 4 اردیبهشت‌ماه سال 1394 ساعت 02:19 ب.ظ http://emco36.mihanblog.com/

سلام تراویس مر30 سایتتون عالییییییییییه
ادامه بده دیگه هر روز سر میزنم چیزی نمی بینم
پیش منم بیا

هولدن کالفیلد دوشنبه 7 اردیبهشت‌ماه سال 1394 ساعت 04:08 ق.ظ http://insidemonster.persianblog.ir

یعنی حتی پیش منم بیا :)) پیش phil هم برو! :))
ای بابا بهت نمیومد از این عاشقانه ها هم توی کارت باشه!یا شاید میومد ولی چون اتمسفر وبلاگت خیلی تند و تیز تر از این حرفها بوده از وقتی من میخونم متوجه نشدم!

چی کار کنیم دیگه.ما اینیم دیگه.

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد