تراویس بیکل

تراویس بیکل

تراویس بیکل
تراویس بیکل

تراویس بیکل

تراویس بیکل

رمضان ماه خدا آمد

آقا ما نخوایم به مهمونی خدا دعوت بشیم کی رو باید ببینیم؟

مهر از سر نامه برگرفتم/گویی که سر گلابدان است

دوستی مستغنی الوصف از من پرسیده بود که آیا آدمی بعد از ازدواج هم فیلم پورن میبیند؟

جواب یک کلمه هست:آری

دیگران رو نمیدونم.من در مورد خودم حرف میزنم.من قبل از ازدواج فیلمهای پورن عجیب و غریب دوست داشتم.الان هم دوست دارمو میبینم،منتها در خلوت و به دور از چشم دیگران.ولی فقط از روی یه غریزه کنجکاوی میبینم.مثلا یه آدم کوتوله یا یه آدم خیلی چاق یا یه زن که اعضای تناسلی مردونه داره و از این جور چیزا.

اما نصیحت من به دیگران اینه که متاهل ها هیچ وقت این فیلها رو به خاطر تحریک جنسی و مسائل آموزشی نبینن.به چند دلیل:

1- دیدن این فیلمها یه حس مقایسه در ما مردها به وجود میاره.شما وقتی هنرپیشه زن توی فیلم رو میبینی با سینه های سفت و محکم و قد بلند و پوست سفید و باسن بزرگ که مثل بنز داره میده و میخوره ناخودآگاه یه نگاه به همسر نیمه سنتی خودت میندازی که حاضر نیست واست بخوره و قدش بلند نیست و زیربغلش مو داره و مثل تمام آدمها یه نواقصی داره و کم کم دلسرد میشی.

2-توی این فیلمها کارایی انجام میشه و پوزیشن هایی به کار برده میشه که توی جهان واقعی اصلا قابل اجرا نیست.شما هیچ وقت گول این داستان ها و فیلمهای سکسی رو نخورید.

3- فیلمهای پورن کلاس آموزشی نیستند.

4- قبح و حرمت بعضی چیزها رو از بین میبره.هیچ وقت با همسرتون این فیلمها رو نبینید.مثلا دیدن سکس یه زن با دو یا چند مرد و برعکس یک مرد با چند زن خیلی زشتِ.اصلا با همسرتون این فیلمها رو نبینید.


و در پایان بگم که اوائل ازدواجمون یه روز خونه اومدم و سی دی های زیادی رو شکسته تو سطل زباله دیدم به این عنوان که این فیلمها غیر اخلاقی بودن و "سین چشم سبز" شخصا نابودشون کرد.که "سالو:21 روز در شهر گناه" و "خیالبافها" و "مالنا" جز این دسته از فیلمهای معدومی بودن.

انسان‌ها از کوه سبز زندگی بالا می‌روند تا در قله منجمد آن جان سپارند.

بند اول:یک دایی دارم که ید طولایی در دنیای مجازی دارد..وسن بالایی دارد و بازنشسته هست.از سال 80 یادم  میاد اینترنت داشت.اولش یاهوو مسنجر و بعدش هم وبلاگ و این حرف ها.حالا می بینم که داره از فیسبوک خداحافظی میکنه.وقتی دایی من با صدها دوست دختر مجازی میانسال جاافتاده خوشگل و تر و تمیز داره از فیسبوک خداحافظی میکنه پس حتما یه اتفاقی داره می افته،یه دگردیسی.و واسه من این سوال پیش میاد که مردم کجا میرن؟لاین؟وایبر؟تانگو؟اینستاگرام؟نمیدونم والا.ولی مطمئن هستم که هیچ کدوم وبلاگ نویس نمیشه.


بند دوم:موضوع خاصی به ذهنم نمیرسه که در موردش حرف بزنم جز این که یک سال پیش همین روزها در گیر و دار دعوا و روابط پرشور جنسی با یه دختر بودم که جدا شدیم و امسال در گیرودارِ این مسئله که کی باید بچه دار بشیم و روبالشتی کرم به رنگ فرش خونه نمیاد.


بند سوم:دلم یه مسافرت میخواد.از روز پنجم فروردین تا الان تمام روزها رو من سرکار بودم.حتی جمعه ها و تعطیلات رسمی.


بند چهارم:کاش بشه زودتر خونه رو عوض کنیم و بتونیم بچه دار بشیم.دلم میخواد بچه ام یا شبیه مادرم بشه یا شبیه سین چشم سبز.قد داییش رو بگیره و اخلاق خودم منهای عن بازیام.

زندگی مجردی

الان که دارم با دقت به خانواده های اطرافم نگاه میکنم میبینم که همه یا دو نفری شدن یا تک نفری.

تمام فامیل ما که اینجوری شدن.هر کس که کمی سنش رو از 25 رد کرده رفته یا تنها زندگی میکنه یا ازدواج کرده.

تو همین ساختمونی که من و سین چشم سبز زندگی میکنیم.چهار طبقه هست که سه طبقه اون تنها زندگی میکنن.کاری هم با کسی ندارن.مهمون بازی هم نمیکنن.فقط این پسره پایینی خیلی سیگار میکشه.

ظاهرا تو تهران زندگی مجردی خیلی زیاد شده.من که اگه یه زن نباشه که تر و خشکم بکنه.زیرپای خودم میرینم و همون رو هم میخورم از بس که کون گشاد هستم.

سخن روز

سخن اول: یه کارتن جای موز دارم که توش پر ازcdو dvd فیلم هست.داشتم مرتبش میکردم که لابه لای فیلمهای موج نوی فرانسه و فیلمهای سورئال لوئیس بونوئل و فیلمهای مبهم دیوید لینچ و شاعرانه های تارکوفسکی و شاهکارهای سینمای شوروی و صد فیلم برتر تاریخ سینما در همه دوران ها یهو فیلم چارچنگولی ظاهر شد.از تعجب داشتم شاخ در می آوردم.با خودم گفتم چه جالب.من کی فیلم چارچنگولی رو خریدم؟هر چی فکر کردم به هیچ نتیجه ای نرسیدم.پس فیلم رو گذاشتم و اون سکانس رقص رضا شفیعی جم تو بازداشگاه رو دیدم و لذت بردم.

سخن دوم:امتحانات سین چشم سبز داره نزدیک میشه،عیارش تو این ترم سنجیده میشه و معلوم میشه که مرد درس خوندن هست یا نه؟

سخن سوم:این روزها بیشتر وبلاگ میخونم تا بنویسم.بیشتر واسم تصمیم میگرن تا بگیرم و در کل به حالتی از تسلیم در مقابل هر چیزی رسیدم.

سخن چهارم:اگر میخواین زندگی خوب و شادی داشته باشین نباید در مقابل همسرتون بایستین.واسم ثابت شده که خانمها اگر بخوان کاری رو بکنن در نهایت انجامش میدن.پس بهتره در مقابلشون ایستادگی نکنید و خودتون رو بسپرید بهشون.

سخن پنجم:تقریبا همه دوستام ازدواج کردن.خدا رو شکر که منم ازدواج کردم.به موقع ازدواج کردم.امیدوارم فعلا بچه دار نشیم تا موقعش برسه.