امروز همسرم رفت شمال و من تونستم بر وسوسه های شیطانی غلبه بکنم.چون دیروز دوباره سیما بهم زنگ زد و حرفای اغوا کننده ای در مورد اپیلاسیون و این که اونجاش خیلی نرم و صاف شده بهم زد.لعنت به من که جواب تلفنش رو دادم.همین جوریه که آدما خیانت میکنن دیگه.ترجیح دادم به جای این که اونجای نرم و صاف سیما رو ببینم برم خونه مامانم سریالهایgem رو ببینم و کتلت بخورم.
هر چی سر آدم میاد از زمان های خیلی دور تا انقراض نوع بشر فقط و فقط به خاطر این شهوت هست و لاغیر.
باورم نمیشه یه زن انقد بی حیا باشه...
افرین کار خوبی کزدی
حتی به تلفن اون جنده خانم هم جواب نده
یعنی این زنایی که میوفتن دنبال مردای متاهل و دلم میخواد خفه کنم.خب این همه پسر مجرد،چرا الکی میان زندگی مردم و خراب میکنن.
خوب شد که رفتن به خونه ی مامانتون و ترجیح دادین.
نمیدونم والا چی شدکه نگفتم بیاد.نمیخوام ادای آدمای پاک رو در بیارم.از خیانت نترسیدم.از این که همسرم خیلی کار میکنه و همش سرکاره و تمام پول و حقوق رو واسه زندگیمون خرج میکنه و پس انداز میکنه خجالت کشیدم.
به نظرم اینکه تو زمونه ای مثل الان خیانت یه جورایی حکم نون شب و پیدا کرده همین که به هر دلیل منطقی یا غیر منطقی تونستی جلوی خودتو بگیری و محکم بگی نمیخوای به زنت خیانت کنی مهم ترین چیزه و قابل تحسین.الان مردای متاهلی که حتی بچه هم دارن به جای بودن با زن خودشون چشمشون دنبال دخترای جوونه نمونش تو دانشگاه خودمون که مسءول آزمایشگاه با وجود اینکه زنش خیلی خوشگل و خوبه و دوتا پسرم داره همش داره به این و اون پیشنهاد میده که در قبال گرفتن نمره و دادن پول باهاش باشن.
نیازی نیست خودتو به کسی ثابت کنی،همینکه که خیانت نکردی مهمه.
چه میدونم والا
دوره زمونه بدی شده
سلام. اینکه قبلا و در گذشته چطور بودید مهم نیست. همینکه به خاطر خوبی های همسرتون جواب رد دادید مهمه.
مرسی از لطفت.
آدرس وبلاگت رو بده.
ادای با حیاها رو در نمیاری... در نیار
ولی خیلی مردی... همیشه مرد باش ،خب ؟!
سعی میکنم
با این دلایل خیلی محکم!!! وفاداریت زیاد دووم نمییاره... تو دلایل عدم خیانتت یه تجدیدنظر بکنی بد نیست...
موفق باشی