تراویس بیکل

تراویس بیکل

تراویس بیکل
تراویس بیکل

تراویس بیکل

تراویس بیکل

هیچ چیز افتضاح تر، توهین کننده تر، و افسرده کننده تر از ابتذال وجود دارد.

من  عادت عجیب و دیوانه واری به ابتذال دارم.درسته خیلی از وقتها ابتذال و سخیف بودن رو نقد میکنم.اما دیوانه وار و وحشیانه دنبال ابتذال هستم.از هر نوعش.وقتی تنها هستم یه کم شجریان و آهنگهای باکلاس گوش میدم،بعدش بلافاصله شیرجه میزنم تو دنیای پورنو،البته به زندگی شخصی و اخلاقیاتم راهشون نمیدم.

یا مثلا اون موقع که اینستاگرام داشتم دیوانه وار صفحات دخترایی رو دنبال میکردم که تو اینستا واسه خودشون بروبیایی دارن و عجیب خنگ و بی مصرف بودن.هیچ وقت نه فالو میکنم و نه کامنت میزارم.نمیدونم مرض من چیه ولی من دوست دارم.یه جورایی همین کامنتهای ملت با غلط های فاحش املایی و بی نمک بازی و چشمک زدن دختر اینستاگرامی با اون لبهای کلفت و لنزهای رنگی و منی که عاشقانه ابتذال رو دوست دارم حکایت از زوال فرهنگی ما داره.

این ملتی هم که با چالش کتاب های خوانده و نخوانده و عکس کتابهاشون تو کافه و تعریف از فلان کتاب فروشی تو پیج و وبلاگهاشون ما رو گاییدن رو هم اگه بزنی رو شونه شون و بگی فلانی حالا این کتاب رو خوندی چی دستگیرت شد هیچ جوابی ندارن.

اینجوری که من میبینم چشم انداز خوبی این جامعه نداره و نمیدونم هم چی میخواد بشه و چه جوری قراره درست بشه.

من میرم به ابتذال فرهنگی و هنری و علایق پورنوی خودم برسم.

نظرات 5 + ارسال نظر
mahee شنبه 24 مرداد‌ماه سال 1394 ساعت 10:03 ب.ظ http://gahnegar.blogsky.com

چقد خوبه انقد صریح و رک درباره خودت مینویسی.شجاعت میخواد.من این شجاعتو ندارم.کاش مثل تو بودم

منم همچین گهی نیستم

آویشن یکشنبه 25 مرداد‌ماه سال 1394 ساعت 01:16 ق.ظ

تنها دلیلی که باعث شده همه مطالبی که می نویسی و بخونم همین رک بودنته.به قول آناهیتا حداقل مثل بقیه پسرا نمیای شر و ور بگی توو وبلاگت.خداییش من نمیدونم چه دردیه این همه راجب کتاب میگن،تازه حالا اون قضیه درک مطلب که گفتی یه طرف ماجراست،خیلی اوقات همین آدما اون کتاب و تا تهش نخوندن فقط واسه اینکه بگن ما با شما فرق داریم و نمی شینیم فیلمای سخیف هالیوودی ببینیم هی فرت و فرت پست کافه کتابی میزارن.
من که خودم دیدن فیلم و ترجیح میدم.

آناهیتا کی هست؟

Friends یکشنبه 25 مرداد‌ماه سال 1394 ساعت 08:32 ق.ظ http://friends.blogsky.com

آخ آخ، منم همینطورم، یعنی اعصابم از دست خودم خورده ها، شاکیم، دوست دارم درس بخوانم، سازم رو تمرین کنم، یه کار مفیدی کنم، ولی تا از سر کار میام میرم سراغ غذا درست کردن و بعدشم بی هدف پای تلویزیون و اینترنت و این صفحه اون صفحه، شرو ور، وقت هم به معنی واقعی کلمه میندازم سطل آشغال

آویشن یکشنبه 25 مرداد‌ماه سال 1394 ساعت 11:02 ق.ظ

جدی یادت نیس؟قبلا بلاگ اسکای بود، الان اینجا می نویسه: http://farfalla.blog.ir/

من نمیشناسم.حالا چرا تو اینجوری میگی؟

آویشن دوشنبه 26 مرداد‌ماه سال 1394 ساعت 12:42 ق.ظ

طور خاصی نگفتم فقط یادمه از یکی از وبلاگای آناهیتا وبلاگتو پیدا کردم و شروع کردم به خوندن.یادم نیس وبلاگ چیارا یا وبلاگ میلاگروسش بود.

یادم نمیاد کی هست

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد