تراویس بیکل

تراویس بیکل

تراویس بیکل
تراویس بیکل

تراویس بیکل

تراویس بیکل

بشر در ناآرامی و سر و صدای این جهان متولد می‌شود و در سکوت و آرامش آن جهان از دنیا می‌رود.

دلم میخواد روزی خونه ای داشته باشم که دوتا کا رو بشه تو حمومش کرد:

1-تو حموم ترانه پخش کنم.

2-وان تو حموم داشته باشم.

غنچه های بوسه ام بر عکس او پژمرد.....

تو اینستاگرام دوتا اکانت داشتم که هر دو رو حذف کردم که دیگه حتی عکس منم اونجا نباشه.وایبر و واتس آپ وتانگو و لاین و همه نرم افزارهای ارتباطی رو هم پاک کردم.اکانت فیسبوکم رو هم بعد از هشت سال عضویت پاک کردم.

بچسبم به زندگی واقعی.

مشکلات اقتصادی پدر آدم رو در میاره.

انسان در این عالم چون شبح سرگردانی است که هنگام عبور از این راه، حتی سایه‌ای از خود به یادگار نمی‌گذارد.

باید به چند سوال اساسی صادقانه پاسخ بدم.پاسخ به این سوالات هستن که باعث میشه بدونم چرا میخوام طلاق بگیرم و از همسرم جدا بشم یا این که چرا میخوام زندگیم رو با اون ادامه بدم.پاسخ صادقانه به این سوالات برای من حکم شفاف سازی ابهامات ذهنیم رو داره.

سوال اول:چرا به همسرم خیانت کردم؟

صورت سوال اشتباهه و این شبهه رو واسه هر کسی به وجود میاره که من بیست وچهار ساعت شبانه روز مشغول خیانت کردن به همسرم هستم.در صورتی که اشتباهه.من دفعات خیلی خیلی کمی به طور جدی و واقعی به همسرم خیانت کردم.و این که یه مرد بتونه واقعا خیانتکار تمام عیاری بشه لازمه اش پول و ماشین و خونه و تیپ هست که من فاقد همه اینا هستم.برچسب متاهل بودن به اندازه کافی باعث فراری دادن دخترها میشه.اما برگردیم به جواب که چرا یه نفر خیانت میکنه.من در مورد زنها نمیدونم چی بگم و جوابی ندارم که بدم.در مورد مردها هم نمیتونم جواب بدم.فقط در مورد خودم میتونم جواب بدم و این که کدوم یکی از ما در موقعیتش بودیم و صرف نظر کردیم؟نجابت و وفاداری و تعهد زمانی معنی پیدا میکنه که ما انتخابهای امن و بی خطر و بدون ریسکی داشته باشیم ولی نخوایم که انجامش بدیم.نجابت زمانی معنی پیدا میکنه که من بدونم همخوابگی با یه زن باعث نمیشه که همسرم متوجه بشه و زندگی زناشوئیم به هم بخوره و تصویر قدیس گونه من خراب بشه و با تمام این اوصاف و اطمینان از همه این موضوعات باز هم اون کار رو انجام ندم.پس میبینید که واقعا سخت هست.من زمانی خیانت کردم به همسرم که توی دوره خیلی بدی بودم.به خاطر مسائلی درگیر بودیم و رابطه ما واسه چندین هفته به تاخیر افتاده بود پس من اون کار رو کردم.

----

سوال دوم:با وجود این که همسر خودت زیبا و جوان و دوست داشتنی و گرم و مهربون هست چرا جذب زن های دیگه میشی؟

همه توصیفات فوق در مورد همسر من درسته و علاوه بر اون ها ما رابطه خوبی از لحاظ جنسی داریم.نمیخوام جوابم رو تعمیم بدم به همه موجودات نر پستاندار.فقط در مورد خودم میگم که با وجود همه خصوصیات خوب فیزیکی همسرم،واسه من تکراری شده.و به طور قطع به یقین میگم که اگه زنی به زیبایی سوفیالورن،لیو تایلر،آنجلیناجولی،کامرون دیاز و یا هر زن زیبای دیگه ای داشتم بعد از چندین ماه واسه من تکراری میشد و هر زنی با هر سنی و با هر قیافه ای میتونست منو جذب بکنه.فلسفه من در مورد زنان اینه که با هر تیپ و هیکل و وزن و قیافه ای زیبا هستن.من نمیتونم زن زشت ببینم.من همه زن ها رو دوست دارم.و اینجوریه که انتخاب های وسیعی دارم.

----

سوال سوم:اگه یه روزی بفهمم زنم بهم خیانت کرده چی کار میکنم ؟ چه حسی بهم دست میده اگه بفهمم زنم بهم خیانت کرده؟آیا دوست دارم زنم بهم خیانت بکنه؟

جواب خیلی ساده هست.اگه همسر من اون قدری زرنگ هست که بتونه خیانت بکنه و با مرد یا مردان دیگه ای باشه و من نفهمم خوب من نفهمیدم پس ناراحتی نداره.اگه من یه روزی بفهمم دعوا و دادوبیداد راه نمیندازم و کتک کاری نمیکنم و فقط درخواست طلاق میدم.و این که هیچ مردی دوست نداره زنش بهش خیانت پس منم از این قاعده مستثنا نیستم.اما این دلیل قانع کننده ای نمیشه که چون من دوست ندارم زنم بهم خیانت بکنه پس خودم هم نباید این کار رو میکردم.

----

سوال چهارم:بعد از تموم شدن خیانت و وقتی که تموم شد به چی فکر میکردی؟

به هیچی.انگار که توی یه خلاء لایتناهی افتاده بود.و این که یه حسی به من گفت دیگه تموم شد.ولی نه عذاب وجدان داشتم و نه ناراحت بودم.فقط کمی گیج بودم.و این که بدن اون زن رو با بدن همسر خودم مقایسه میکردم.

----

سوال پنجم:آیا باز هم این کار رو انجام میدی؟

جواب فقط یک چیز هست:بله.اگر باز هم موقعیت مناسبی پیدا کردم و آدم مناسبی پیدا کردم این کار رو انجام میدم.

--------------------------------------------------------

با جواب دادن صادقانه به این سوالات هست که میتونم زندگیم رو ادامه بدم،همسرم و اون چشمهای زیباش رو دوست داشته باشم و هر کاری واسه خوشحال کردنش بکنم.با هم بچه دار بشیم و بزرگ شدنشون رو ببینیم و کنار هم پیر بشیم.

این شهر تا همیشه بوی ما رو میده.....

کار کردن،اونم پنجشنبه تا شب از جمعه کاری که بدتره هیچ از صدتا فحش خواهر و مادر هم بدتره.

انسان نمی‌تواند زندگی را از عشق جدا کند، بدون عشق نمی‌شود زندگی کرد. من در زندگی‌ام خیلی نفرت دیده‌ام، ولی خیلی هم عشق دیده‌ا

من عادت بدی دارم شاید هم عادت خوبی باشه و اونم این که عن یه ترانه رو درمیارم.یعنی توی یه مقطعی اونقدر ترانه ای رو گوش میدم که حتی خواننده و آهنگساز و شاعر و همه و هیچ کس در کره خاکی  به اندازه من ترانه رو گوش نداده باشن.این روزها تمام مدت این ترانه رو گوش میدم که شاید به نوعی هم وصف حال من و همسرم هم باشه:

I'm Not The Only One از Sam Smith عزیز.دانلود کنید،گوش کنید و حالش رو ببرید.از من گفتن بود.

گویند عیسی با شاگردانش از کنار لاشه سگی می‌گذشت شاگردان او گفتند: چه بوی بدی می‌دهد، عیسی فرمود:چه سپید است دندان‌های او

اگر به بعضی از دوستان اندیشمند و صاحب کرامات و فرزانه و بسیار مودب برنمیخوره و ناراحت نمیشن میخوام در وبلاگ خودم و فضای مجازی خودم و دفترچه خاطرات خودم نظر کاملا شخصی خودم رو بگم که عاری از توهین و خشم و کینه هست.هیچ کس مجبور به کامنت گذاری نیست.اما هر کس هم کامنت بزاره با هر محتوایی تایید میشه جز نظرات حاوی ترویج خشونت و توهین به مذاهب و کودک آزاری.

-------

اما بریم روی اصل مطلب:

میدونید الان جامعه کنونی ما با بحران های خیلی بدی مواجه هست.اول از همه بحران عقده های جنسی و انحرافات عجیب جنسی که متاسفانه نادیده گرفته میشه و همیشه سعی بر اینه که صورت مساله رو پاک کرد.اما واقعا جامعه با مسائل خیلی بدی از لحاظ جنسی روبرو هست.بحران بیکاری که بسیار بده.تعداد بسیار زیادی جوون داریم که بیکار هستن و عملا هیچ شغلی ندارن و یا مشاغلی بسیار سطح پایین و غیرمرتبط با مدرک تحصیلیشون دارن و دیگه این که کارفرماها بسیار بد با نیروهاشون رفتار میکنن.خشونت علیه زنان بسیار زیاد شده.آزار حیوانات بسیار زیاد شده.شکار غیرقانونی و خطر انقراض گونه های حیوانی خیلی زیاد شده.محیط زیست در خطره و هزار تا چیز دیگه.

از همه اینا که بگذریم میرسیم به عادات خیلی بدی که در خلق و خوی ما به وجود اومده.تظاهر،دورویی،غیبت،زیرآب زنی و هزار تا چیز دیگه.اختلافات زناشوئی،خیانت زوجین به همدیگه و افزایش طلاق و کاهش عمر ازدواج ها.در زمینه جرم و جنایت هم شاهد دعواهای خونین و قمه کشی و جنایت ها و قتل های زنجیره ای هستیم.کودک آزاری،اعتیاد،تجاوز جنسی و هزاران مدل جرم جدید روزانه انجام میشه.

نمیخوام فضای این روزها رو تیره نشون بدم و قصد سیاه نمایی ندارم و از صدها مشکل همچون گرانی و تورم و بالارفتن سن ازدواج و ... میگذرم.اما با همه این چیزایی که گفتم من خیلی خوشبین هستم.خوشبین هستم که همه این مسائل تا حدود بیست سال دیگه برطرف میشه.من به آینده و به این که نسلی که الان کودک هستن و نوزاد وقتی بزرگ بشن شرایط رو تغییر بدن و انسان هایی رئوف و مهربان و پاک و با شخصیت و اهل تسامح بشن خیلی امیدوارم.من اطمینان دارم که اونقدر فرصت های شغلی زیاد بشه و نیروی کار کم بشه که ما مجبور بشیم از خارج نیروی کار بیاریم.من اطمینان دارم که در آینده هر کس با هر رشته تحصیلی و هر سطح سواد شغل دلخواه خودش رو خواهد داشت.من اطمینان دارم که در آینده نه چندان دور هیچ کس فکر مهاجرت به خارج نداشته باشه.ازدواج ها مستحکم بشه و هیچ کس به خاطر مسائل جنسی ازدواج نکنه و هیچ جنایت و جرمی به خاطر مسائل جنسی به وجود نیاد.

من میدونم که فرداها خیلی روشنه.اونم نه فرداهای خیلی دور.

هیچ مسوولیتی در جهان، بزرگ‌تر از انسان‌بودن نیست.»

بعضی وقتها مردم میان و نظراتی تبلیغاتی و کس شعر میزارن که مربوط به وبلاگهای بیان و بلاگفا و پرشین بلاگ میشه.در این جور مواقع دلم میخواد بگم:بدو برو بچه در خونه خودتون بازی کن.

همیشه یک نفر هست که روز آدم را خراب کند. البته اگر به قصد نابودی کل زندگی‌ات نیامده باشد.

ملت چنان کیریسمس رو به هم تبریک میگن و در تدارک جشن هستن که انگار باباشون تخمشون رو تو واتیکان یا سوئد گذاشته.

عن این کیریسمس رو تا چند سال دیگه اگه این ایرانیا در نیووردن شما بیا هر چی خواستی به من بگو.

قدیما زندگی شخصی نویسنده‌ها از نوشته‌هاشون جالب‌تر بود. امروزه روز نه زندگی‌هاشون جذابه نه نوشته‌هاشون.

من موندم چرا کسی دیگه فحش نمیده به من و انتقاد نمیکنه؟من تایید و تعریف نمیخوام.از من انتقاد کنید و در موردم بدگویی بکنید و منو و نوشته های کثیفم رو تمجید و تعریف نکنید.