تراویس بیکل

تراویس بیکل

تراویس بیکل
تراویس بیکل

تراویس بیکل

تراویس بیکل

سراسر زمین از بالا به پایین ، آکنده از اشک بشر است.

همیشه از این وبلاگهایی که مخاطب رو مجبور به کامنت گذاری میکنن متنفر بودم.ولی الان ازتون میخوام منو تنها نزارین.منو تنها نزارین.حس بدی دارم.
نظرات 48 + ارسال نظر
مینااااا شنبه 17 بهمن‌ماه سال 1394 ساعت 12:55 ق.ظ

میخام بهت بگم اگ حرفات راسته پس بدون خیلی بی عرضه بودی که همچین کلاه گشادی رفته سرت! از هول حلیم افتادی تو دیگ!!

پریسان شنبه 17 بهمن‌ماه سال 1394 ساعت 01:01 ق.ظ

انقد ناله نکن
مرد باش و آدم بزن لهش کنم.

مگهان شنبه 17 بهمن‌ماه سال 1394 ساعت 01:36 ق.ظ http://meghan.blogsky.com

دوستهات دعات می کنن، سعی کن جو حاکم رو آروم کنی و تو شرایط به ظاهر مساعد کاراتو پیش ببری و از وکیلت کمک بگیری آقای تراویس:)
نذار جری بشه و پیش از تو اقدام کنه و خوب وقت فکر کردن داشته باشه

عقاید مجستیک آقای دکتر شنبه 17 بهمن‌ماه سال 1394 ساعت 01:43 ق.ظ http://beeeauty.blogfa.com

اگه بتونی یه وکیل خوب بگیری و ثابت کنی که تدلیس کرده و فریبت داده , مهریه پر .
خیلی راحت هم طلاقش میدی .
فقط این مهریه خیلی مهمه که با همین قضیه تدلیس باید از زیرش در بری .
بچه ها هم که پیشنهاد داده بودن همه رو بزنی به اسم مادرت , خوب فکریه .
اگه بتونی ثابت کنی از شوهر سابقش کلی به جیب زده , درست میشه .
یه وکیل توپ میخواد .

خواننده خاموش شنبه 17 بهمن‌ماه سال 1394 ساعت 02:20 ق.ظ

سلام
میگویند دست بالای دست بسیار است .
این یه اصله...
اما در مورد طلاقت شما اگر راست میگوید شما میتونید با مشورت یه وکیل
خبره ترجیحا مرد باشد این مشکل رو باآسانی حل کنید فقط نباید هول کنید
هول کنید قافیه رو باختید ...
شما از دو راه میتونید حق قانونی خودتون بگیرید اینکه یک درخواست حقوقی تحویل دادگاه بدهید دوم یک درخواست کیفری مبنی بر اینکه
این خانم قبلا متاهل بوده و شما نمیدونستید و وقتی متوجه شدید که شما
دوتا عقد کردید و از ترس مهریه نتوستید کاری کنید !
از لحاظ حقوقی اگر ثابت بکنید که ثابت کردنش هم آسون است فقط کافی
است وکیل تون یا خودتون یه درخواست به ثبت احوال بدهد و شناسنامه و
هویت همسرتون و حتی همسر سابقش رو بهتون ارایه بدهد ...
ثبت احوال هم اینکارو میکنه و با درخواست شما یا وکیل تون معمولا اینکارو میکنه اگر نکرد دادگاه ثبت احوال رو موظف میکند که مدارک
خانم رو بهشون نشون بده قبل از ازدواج با شما !
در زمینه حقوقی اگر به دادگاه ثابت بشود عقد شما باطل میشود و
مهریه هم در کار نخواهد بود یعنی نکاح باطل است..
اما در زمینه کیفری شما میتوانید از این خانم یه دادخواست‌ ارایه بدهید
و تحویل دادگاه بدهید اگر ثابت کنید برای خانم به حکم دادگاه از 6ماه
تا دو سال حبس رو براش مینویسند !
این حبس رو حتی اگر یک روز هم بنویسند قطعا نه خانم تون میتونه برود
زیرش نه خانواده اش پس شما میتونید با این حبسش یک تیر و دو نشان رو
هدف قرار بدهید فقط باید خونسردی خودتان را حفظ کنید و با آرامش
مهره های شطرنج زندگی تون رو جابجا کنید که یک اشتباه باعث میشه
بجای اینکه خانم تون مات بشه شما مات بشین !
از لحاظ کیفری اگر زندان حتی یکروز دادگاه حکم بدهد قطعا ایشان
با شما درصدد صلح برمیاد و صلح شما و بخشش شما میتواند همان
کارت حساب مشترکتان باشد پیش شرط آزادی خانم تان
این پیش شرط میتواند کارت پول شما رو زنده کند به همان اندازه که توی
حساب مشترکتان بوده و هست نه بیشتر!
به خانم تون میگوید اگر قرار است نرود زندان باید پول را زنده کند ...
فقط من مانده ام یعنی او هم اگر بداند شما به او چه قبل از ازدواج چه بعد از ازدواج به او خیانت کردید و به او نگفته اید داستان چه شکلی رقم میخورد ؟
برای همین است که میگویم از ماست که برماست و دست بالای دست
بسیار است...
حساب شده عمل کنید نه مهریه میدهید نه پولهایتان بر باد خواهد رفت...
مواظب باشید شما بدلیل استرس فراوان و هول شدن تان مات نشوید...

گلشن شنبه 17 بهمن‌ماه سال 1394 ساعت 02:47 ق.ظ

به خودت مسلط باش

Maryam شنبه 17 بهمن‌ماه سال 1394 ساعت 03:03 ق.ظ

تروایس جان ،من بر خلاف همه اول میخوام که شما و سین چشم سبز بشینن و باهم صحبت کنین و سعی در رفع مشکلات و اختلافات داشته باشن ،طلاق اخرین راه حله،و اینکه اینجا برام مبهمه که چی شد یهویی انقدر به تیپ و تاپ هم زدین و شاید نرفتن شما به عروسی خواهرش باعث شده که اونهمه به خشم بیاد و از رولج اینجوری تهدید به گرفتن مهریه کنه، فقط خودت بدار جاش،خیلی زشته شوهر و یا زن ادم تو عروسی درجه یک ادم نباشه....بازم میگم طلاق اخرین راهه،ارزو میکنم خنده به لبهای هردوتون بر گرده

فراز شنبه 17 بهمن‌ماه سال 1394 ساعت 04:00 ق.ظ

نمی دونم یهو چرا اینجوری شد تا چند روز قبل می خواست برات ماشین بخره که ... رفتی مستقیم گفتی بیا طلاق بگیریم؟ اونم گفته مهریه ام رو می خوام خب هر کی باشه همین و میگه..... اگه پنجاه ملیون خالی کنه کارتت رو دستت چه کاری ازت برمیاد ؟.. دنیا بهاخ ر نرسیده که این همه طلاق تو هم روش ...مهریه اش چقدره؟ صدو چهارده سکه؟

^_^ شنبه 17 بهمن‌ماه سال 1394 ساعت 08:21 ق.ظ

دیو که نیست زنته
حالا تو ازش دلخوری
ولی امان از مردم جوگیر ما :///

تیلوتیلو شنبه 17 بهمن‌ماه سال 1394 ساعت 08:29 ق.ظ http://meslehichkass.blogsky.com/

باید بیشتر مراقب باشی
لااقل قدمهای بعدی را با سیاست بردار
که هرچی پیش امد بیشتر از این متضرر نشی

عقاید مجستیک آقای دکتر شنبه 17 بهمن‌ماه سال 1394 ساعت 08:55 ق.ظ http://beeeauty.blogfa.com

خواننده خاموش خیلی کامل توضیح داده بود .
اون که الان باید بترسه تو نیستی .

هانیه شنبه 17 بهمن‌ماه سال 1394 ساعت 09:00 ق.ظ

تراویس آروم باش.بخوای هول کنی کاری از پیش نمیبری.
با خودشو پدرش صحبت کن ببین حرف حسابشون چیه و برو پیش یه وکیل خوب (که البته هزینه داره) و حتما با یه بزرگترم در میون بذار. یکی تو این مسیر کنارت باشه بخصوص یه مرد از نظر روحی خیلی بهت کمک میکنه.استرست کمتر میشه.

لوچیا شنبه 17 بهمن‌ماه سال 1394 ساعت 11:50 ق.ظ http://muir.blogfa.com/

تراویس خدا با توه. خدا با توه. تروخدا ناراحت نباش
تو دیگه ناراحت نباش
منم هستم. منم اینجام
خدایا خودت به تراویس کمک کن که نجات پیدا کنه

فدای لوچیای مهربون

لوچیا شنبه 17 بهمن‌ماه سال 1394 ساعت 11:56 ق.ظ http://muir.blogfa.com/

پدربزرگ منم مثل تو، آدم باز و راحتی بود. خصوصیات تو رو داشت. به روز بود. مدرن بود و هنوز هست
ولی از بد روزگار، رفت توی یه دهات، و یه زن گرفت که مشخصات همسر تو رو داره.
بابابزرگم می خواست ازش طلاق بگیره.
آخر سر، بلایی به سرش اومد، اون سرش ناپیدا.
الان طوری شده که نمی تونه کاری بکنه جز اون کاری که مادربزرگم می خواد. چون دیگه حتی نمی تونه خودش غذا بخوره.
خودتو نجات بده.
به هر جون کندنی هست، فرار کن.
راهشو بلد نیستم.
اما از خدا کمک بخواه. اون دانای کله

Maryam شنبه 17 بهمن‌ماه سال 1394 ساعت 12:28 ب.ظ

تروایس جان من اصولا جایی کامنت میذارم که خواننده هم جواب بده،وقتی جواب نمیدی ،خب ادم میمونه که مثلا یعنی بقول خودت نظرت به......ت ویا داری بهش فکر میکنی

اصلا این حرف رو نزن.من خودم درخواست دارم که بهم راهنمایی بدین

مانا شنبه 17 بهمن‌ماه سال 1394 ساعت 12:30 ب.ظ

اول آرامشت رو به دست بیار و بعد تصمیم بگیر
اینطوری فقط داری از روی احساسات تصمیم میگیری و نه منطق
بهرحال همسرته و با عشق و محبت با هم ازدواج کردید
اجازه نده کینه و نفرت برات تصمیم بگیره

سها شنبه 17 بهمن‌ماه سال 1394 ساعت 12:40 ب.ظ

تراویس تو ادم احساساتی هستی برگرد پستای شهریور ۹۳رو بخون بعد تصمیم بگیر

زن من دیگه اون آدم سابق نیست.خدا رو شکر قبل از این که یه توله از ما به وجود بیاد.ماهیت پلیدش رو نشون داد.

hasti شنبه 17 بهمن‌ماه سال 1394 ساعت 12:41 ب.ظ

تراویس نگران نباش.انشالله مشکلت حل میشه.مواظب خودت باش و اروم وباسیاست کاراتو پیش ببر.برات دعا میکنم.

مرسی هستی عزیز.حرفای شما رو همش رو عمل میکنم

سارا شنبه 17 بهمن‌ماه سال 1394 ساعت 12:52 ب.ظ http://perinparadais.blogsky.com/

به نظرم خیلی هول شدی وداری شتابزده عمل میکنی سعی کن اروم پیش ببری کارارو و به روتم نیار میخای چیکار کنی

دقیقا دارم همین کار رو میکنم

پریسان شنبه 17 بهمن‌ماه سال 1394 ساعت 02:19 ب.ظ

این ادما ک میگن با زنت بمون واقعا ی احمق بیشعورن
از من ب تو نصیحت این زن دیگه زن زندگی تو نیست
یکم مرد باش
تو طلاق بگیری یا نه برای من مهم نیست
اما تجربه دارم من
فقطططططط اروم باش
همین

آرومم.میخواد یه جوری منو عصبی بکنه

پریسان شنبه 17 بهمن‌ماه سال 1394 ساعت 02:21 ب.ظ

اینا هم میگن تو بی عرضه ای یادشون باشه مواطب باشن ب سر خودشون نیاد.
منم میگم بی عرضه بودی اما دیکه شد تموم شد
فقط با کمی عقل و درایت میتونی برنده بشی همین

Mohamad شنبه 17 بهمن‌ماه سال 1394 ساعت 02:40 ب.ظ http://alamtu94.blogfa.com

فقط منو مسخره نکنی که نصیحت میکنم
من فکر میکنم که بیخود داری گندش میکنی
اون رفته عروسی
چون ازت دوره دلیل نداره بیخودی نگران باشی
انتظار داری عروسی خواهرش نره!!؟
تو که آدم بدبینی نبودی؟؟
چی باعث شده که اینقدر بدبین بشی؟
تو که میگفتی حتی اگه بفهمی خیانت کرده فقط طلاقش میدی حالا چی شده که بهش وسواس
پیدا کردی
چی شده تراویس!؟
تو اون تراویس نیستی که ما میشناسم؟
محکم باش مرد... محکم

پریسان شنبه 17 بهمن‌ماه سال 1394 ساعت 03:40 ب.ظ

ب هیچ وجهه عصبی نشو چون یهو ممکنه روش دست بلند کنی و وا مصیبتا
کارتت و گرفتی؟

مهناز شنبه 17 بهمن‌ماه سال 1394 ساعت 04:32 ب.ظ

دعا میکنم برات تراویس
امیدوارم هر چی خیره برات پیش بیاد
توکل به خدا

کیمیا شنبه 17 بهمن‌ماه سال 1394 ساعت 07:29 ب.ظ

تراویس جانم
من وبلاگتو می خونم و از خواننده های خاموشم
نگران نباش :) یه کم صبر کن ببین راه ها چطوری برات باز میشه...
ما ها اینجا باهاتیم.
دیگه آدرس وبلاگتو عوض نکن.
پاکش م نکن.

ترنم شنبه 17 بهمن‌ماه سال 1394 ساعت 09:48 ب.ظ

این پریسان هم شده کاسه ی داغ تر از آش! کامنتاشو رو که میخونم انگار یه بچه ست.
توی عصبانیت تصمیم گرفتن همه چیز رو خراب میکنه، سعی کنید به آرامش برسید بعد تصمیم جدی و قطعی بگیرید، همه ی جوانب رو در نظر بگیرید، شما هم بی تقصیر نبودید، خانومتون هم الان حتما خیلی از دست شما به شکل متقابل عصبانی هستند، به خصوص که شما عروسی خواهرشون نرفتین و شاید این حرفهایی که میزنن فقط یه تهدید الکی و از روی ناراحتی باشه، شاید وقتی برگردن روی خوشی از شما ببینن همه چیز گل و بلبل بشه. اگه هم قضیه جدی باشه شاید از خیانتتون باخبر شده باشن و شاید مدرک هم جمع کرده باشن، وگرنه کسی که دوبار ازدواج کرده بیخود و بی جهت زندگی مشترکش رو بهم نمیزنه اونم به خاطر فقط صد میلیون پول که الان با این وضعیت اقتصادی و تورم توی ایران هیچی نیست.
به هر حال خراب کردن زندگی خیلی راحت تر از ساختنشه و همیشه فرصت برای طلاق گرفتن هست با هر کسی ازدواج کنید مطمئن باشید مشکلات زیادی چند سال اول زندگی دارید. روانشناس من و شوهرم به ما میگفت توی هر دعوایی به جای اینکه فکر کنید اون چرا این کار رو کرد و این حرف رو زد، به این فکر کنید که من چه کار اشتباهی کردم و چه حرف اشتباهی زدم، تقصیر من چی بوده، چه کار کنم که جبرانش کنم و دیگه تکرارش نکنم. اگه هر دو طرف این کار رو بکنین زندگیتون بهشت میشه.
شاید بد نباشه که سعی کنید به جای لجبازی بشینید با خانومتون منطقی صحبت کنید و معذرت خواهی کنید و بعد از آشتی کردن خواسته های خودتون رو هم در آرامش بگید، حداقل اگه یه زمانی هم مجبور شدید طلاق بگیرید فکر نمیکنید به اندازه کافی واسه زندگیتون تلاش نکردید.

نسترن یکشنبه 18 بهمن‌ماه سال 1394 ساعت 12:44 ب.ظ

واقعا؟
نه ... باورم نمیشه
خیلی سخته که باور کنم یه دفعه همه چیز به هم ریخته
تا چند وقت پیش که همه چیز معملی و خوب بود
چی شد یهو؟
یه کم صبور باش
شاید داری اشتباه میکنی
آخه مگه میشه یه دفعه همه چیز به هم بریزه ؟؟؟؟

اعظم 46 یکشنبه 18 بهمن‌ماه سال 1394 ساعت 03:58 ب.ظ

آآآآآآآه این دوستان چقدر شلوغش کردن
این یه دعوای زن وشوهری تو دعوا هم حلوا خیرات نمی کنن
یکی اره می ده اون یکی تیشه بعد از مدتی آبها از آسیاب می افته وآشتی می کنن
بخاطر همینه که میگن زن وشوهر دعوا کنن ابلهان باور کنن
من هم با آقا محمد موافقم خانم سین رفته عروسی خواهرش کدوم یکی از شما عروسی خواهرش باشه اون وقت همسرش تنهاش بزاره تو فامیل کوچیکش کنه ونیاد خودتون چه برخوردی می کنید
انتظار دارید سین چشم سبز به تراویس یه "تو" هم نگه
یه خورده فکر کنید واینقدر آتش خشم تراویس رو شعله ورتر نکنید
من اگه همسرم عروسی بستگان درجه یک نیاد خیلی ناراحت می شم وبقیه اش رو خدا می دونه چه کنم
.

تیلوتیلو یکشنبه 18 بهمن‌ماه سال 1394 ساعت 06:19 ب.ظ http://meslehichkass.blogsky.com/

چرا یهو ساکت شدی؟
خب بیا خبر بده
کجا رفتی یهو دیگه پیدات نیست؟

اذر یکشنبه 18 بهمن‌ماه سال 1394 ساعت 06:45 ب.ظ http://azar1394.blogfa.com

عجیبه

نگین یکشنبه 18 بهمن‌ماه سال 1394 ساعت 07:37 ب.ظ

آقای تراویس عزیز

الان برعکس چیزی که فکر می کنی باید خیلی آروم بشی و بعد مهربان تر از همیشه با همسرت چرا ؟ گرچه گفتنش درست نیست ولی باید از شیوه خودش استفاده کنی اوّل باید خرش کنی بعد به بهانه ای پولت را پس بگیری از خانم و حسابت را جدا کنی جوری که نفهمد نقشه ات چیست بعد که حقت را پس گرفتی باهاش متارکه کنی . الان اسم طلاق ملاق رو نیار . شرایطت خطرناکه . سروقتش با یه وکیل خوب حرف بزن می ارزه

اگر خواستی با کسی ازدواج کنی به مسائل مادّی کمتر توجه کن از خیر مسائل فرهنگی هم نگذر . گول چشم سبز و پوست سفید رو نخور خدا رو شکر بچه ندارید.
به نظرم بایدبری خارج و ازدواج هم نکنی . یعنی باید زبانی چیزی یاد بگیری و بری. به نظرم باهوش میای. همین . موفق باشی .

فدای تو نگین عزیز

بهار یکشنبه 18 بهمن‌ماه سال 1394 ساعت 08:17 ب.ظ

تراویس من نتونسم جلو خودمو بگیرم و نظر نذارم من تازه با وبت اشنا شدم و از رک گویی وراحت بودنت خوشم اومده بود و تو رو ی جوون پرشور میدونسم ن منحرف ولی اشتباه کردم تو از هر فرصتی واسه تحقیر زنتو بستگانش استفاده میکنی ولی از بقیه توقع داری ک تحقیرت نکنن با چیزایی ک مینویسی،واقعا انگیزت چیه ک هر توهینی بخانمت یا بستگانش میکنی تهش ی مازندرانی میگی؟؟؟!!!!!!ینی میگی کل مازندرانیا بیفرهنگن؟؟؟تو رفتی از ی کوره دهات زن گرفتی ک خشکه مقدسن بعد همه رو با چوب اونا میزنی؟؟؟؟چ بافرهنگو فهمیده ای تو!!!خوبو بد همه جا هست،درسته ساری شهر دلگیریه بهت توصیه میکنم ی سر بشهرای دیگه مازندران بزنی مثل بابل بابلسر قائمشهررامسر،با اخلاقو فرهنگشون اشنا شی.ی آبادانیو میشناسم ک سرایدار ی باغه و زن مازندرانی گرفته دو تا دختر داره ،معتاده،بد اخلاقه دست بزن داره ،زنش خرجشو میده و بدتر از همه خعلی چش چرونه وهیز و زنباره س ،خوبه ازت ی چیز جدید یاد گرفتم ،باید بگم آبادانیه کثیف،تازشم پسر میخاد ،فک میکنه تخت پادشاهیش بدون وارث میمونه،خخخخخ ببینم جرأت تایید این کامنتو داری

ببخشید که ناراحتت کردم

پریسان یکشنبه 18 بهمن‌ماه سال 1394 ساعت 09:17 ب.ظ

خانوم ترنم من با تو نمیحرفم پس هیس باش
تجربم از تو حداقل بیشتره
ادما اظهار نظر نکنن انگار میگن لالن!

مهران یکشنبه 18 بهمن‌ماه سال 1394 ساعت 09:35 ب.ظ http://30-salegi.blogsky.com

اگر در این حدی که نوشتی توی سه تا پست اخیرت ، از زنت بدت میاد و یا احتمال خیانت میدی ، دیگه ریده شده تو این زندگی ، پس تا جوون هستی ، جدا بشید بهتره....این طوری خیلی بهتره تا اینکه تو یه جور داغون بشی ، اونم یه جور ... زنها از داشتن شریکهای جنسی متعدد خوششون نمیاد ، فکر نکن اونم خیلی داره حال میکنه ...تمامش کن داداش ...اگر داری پول تو دست و بالت ، یه جوری باهاش کنار بیا که اونم بتونه بعد از تو زندگی کنه اگرم نداری که قسطیش کن، چک بده ، کمکش کن ، بهرحال راش بنداز ...میدونم طلاق سخته و چون تجربه اش کردم ، بهت میگم خیلی خیلی سخته ولی بعضی وقتها :

یه پایان تلخ ، بهتر از یه تلخیه بی پایانه !

دندون دوشنبه 19 بهمن‌ماه سال 1394 ساعت 08:36 ق.ظ

چرا نمیری پیش یه وکیل مشاوره؟

گیسو دوشنبه 19 بهمن‌ماه سال 1394 ساعت 09:28 ق.ظ

به نظرم شما یکطرفه دارید همه چی رو می گید. البته تا حدیش طبیعیه.
سوال مهم اینه که اگر اینهمه دروغ گفته شما چرا نفهمیدید؟ چشم و گوش بسته که نبودید، چرا به قول خودتون راحت فریب خوردید؟ انگیزه تون از ازدواج باهاش همون حرف هایی بود که زده بود؟ اینکه وضع مالیش خوبه و ....؟
و اینکه خیلی راحت تو نوشته هاتون به دیگران توهین می کنید و هر واژه ای رو براشون می گید. همسرتونم همینجوری باهاتون برخورد کنه خوشتون میاد؟

مروارید دوشنبه 19 بهمن‌ماه سال 1394 ساعت 12:08 ب.ظ

حالت خوبه؟
خبری ازت نیست
نگرانت شدم

روزهای خوب دوشنبه 19 بهمن‌ماه سال 1394 ساعت 12:47 ب.ظ

میدونی با حرف بهار موافقم

درست نیست که حالا تو هرچی مینویسی بقیه به خودشون جرات بدن که بهت توهین کنن

وبلاگ مثل یه خونه شخصیه

عقاید مجستیک آقای دکتر دوشنبه 19 بهمن‌ماه سال 1394 ساعت 04:21 ب.ظ http://beeeauty.blogfa.com

چی شد ؟

هیچی هنوز

مریم دوشنبه 19 بهمن‌ماه سال 1394 ساعت 06:05 ب.ظ

هر کاری تو دنیا بکنی به خودت بر می گرده. شک نکن. دروغگو باشی طبق قانون جذب دروغگو گیرت میاد. خائن باشی، خائن و ...
خودتو درست کن ببین زندگی چه روی خوشی به تو نشون میده.

:) دوشنبه 19 بهمن‌ماه سال 1394 ساعت 07:17 ب.ظ

من هم با حرف بهار موافقم

لیدا دوشنبه 19 بهمن‌ماه سال 1394 ساعت 09:59 ب.ظ

بقیه شما را تنها نزاشتن اما انگار شوما بقیه را تنها گذاشتین. احساسات خواننده را جریحه دار مى کنى بعد هیچ خبرى نمى دى از خودت؟!

^_^ دوشنبه 19 بهمن‌ماه سال 1394 ساعت 11:00 ب.ظ

اوضاع ارومه؟؟

اوهام بانو دوشنبه 19 بهمن‌ماه سال 1394 ساعت 11:01 ب.ظ http://ohaam.blog.ir

امیدوارم هر چه زودتر یه راه حلی پیدا کنی

یک زن سه‌شنبه 20 بهمن‌ماه سال 1394 ساعت 09:15 ق.ظ http://yaddashte-yek-zan.blogfa.com/

تراویس کجایی؟؟؟ نکنه سین چشم سبز رسما خوردتت؟؟؟!!!!

هانیه سه‌شنبه 20 بهمن‌ماه سال 1394 ساعت 02:46 ب.ظ

تراویس خوبی؟
یه خبری از خودت بده :((

... سه‌شنبه 20 بهمن‌ماه سال 1394 ساعت 03:59 ب.ظ

همه جی خالی بندی بود نمی تونی جمع کنی هیچی نمیگی

:) سه‌شنبه 20 بهمن‌ماه سال 1394 ساعت 08:22 ب.ظ

یه بار. مچتو گرفته بودم...
کلمون سرکاریم

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد