تراویس بیکل

تراویس بیکل

تراویس بیکل
تراویس بیکل

تراویس بیکل

تراویس بیکل

مو که دل به تو بستم آخ گرفتارم بیا

داستان هلنا و کامنتهاش و پیغام هاش با نویسنده این وبلاگ مثل داستان دنیا جهانبخش و ساسی مانکن میمونه.ولی افسوس و صد افسوس که هلنای قصه ما دنیاجهانبخش نمیشه و بنده هم ساسی نیستم که تقه بزنم تو طلا گلزار



پانوشت:هلنای سابق،هلنای جدید و هر اسمی که داری.جون مادرت بکش بیرون.زندگی تو ما کرده،تو دیگه نکن.

نظرات 18 + ارسال نظر
Mohamad پنج‌شنبه 16 اردیبهشت‌ماه سال 1395 ساعت 06:09 ب.ظ http://alamtu94.blogfa.com

تراویس جان چکار به هلنا خانوم داری
هلنا یکی از بهترین دوستای من و شماست
خواهش میکنم نزار مخاطبای دیگه از اسم هلنا سوءاستفاده کنن
اینجا فقط یک هلنا داریم
منم به خاطر داشتن همچین دوستی خدا رو شکر میکنم
وبلاگ نویسی بدون وجود همچین مخاطبایی هیچ صفایی نداره

الان منم خدا رو شکر کنم؟؟؟

کیمی آ پنج‌شنبه 16 اردیبهشت‌ماه سال 1395 ساعت 06:24 ب.ظ

دنیا جهان بخش :))))))))

هلنا (لطفا این متنو دقیق بخون) پنج‌شنبه 16 اردیبهشت‌ماه سال 1395 ساعت 06:42 ب.ظ

یعنی چی؟؟؟ من همون هلنای واقعی هستم. یا همون هلنای سابق. اون کسی هم که کامنت داده تو پست قبل به اسم هلنا من نبودم .مجبور شدم بنویسم هلنای سابق چون کامنتم با اون کسی که جای کامنتاش تو پست قبل نوشته هلنا قاطی نشه.

متاسفم هم برای خودم که اینقدر بدبختم که دیگران باید با اسم من کامنت بدن و شمام واسم اینجوری پست بزاری و رسوا بشم.
ای کاش اون کسی که تقلبی با اسمم کامنت داده بود پست قبل این الم شنگه رو راه نمینداخت. ای کاش اگه قرار بود یه روزی پستی واسم تو این وبلاگ نوشته بشه اینجوری نوشته نمیشد با این موضوع.
ای کاش منم مث کیمی ا یا زن عاشق یا مگهان یا هر کس دیگه ای که روزگاری براش پستی اینجا نوشتین اونقدر عزیز میبودم که مث اونا واسم مینوشتین نه اینجوری.
من معنی حرفاتونو متوجه نشدم.
اگه میشه کامنتای اون پست قبلو که من ندادم همه شو پاک کنین.فقط همون کامنت 12 و 26 دقیقه که دیروز خودممم دادمو بزارین باشه چون جوابتونو به اون کامنتم خییلی دوس دارمم.
بقیه کامنت های پست قبل همه شون ازاردهندن.ای کاش پاک میشدن.
حتی همین پست.ای کاش پاک میشد.اگه قرار بود پستی واسم بزارین ای کاش با موضوع روز کنکورم یا روز تولدم میزاشتین نه که اینجوری به پای گناه نکرده و کامنت نداده بسوزم. من کاری نکردم کامنتی هم ندادم . اگرم به اون هلنای تقلبی که با اسم من کامنت داده تو پست قبل اعتراض کردم چون حق داشتم چون بعد از اینکه بهش تذکر دادای بازم کامنت داده و اون شکلکو گزاشته.چون رهگذر هم منو سرزنش کرده.

من نمیدونم چه هیزم تری به خوانندگان و نویسنده این وبلاگ فروختم.
فقط اینو میدونم که خیلی از این اتفاقاتی که اینجا افتتاده من مسببش نبودم

از من بدبخت تر و بدشانس تر و تنها و تر و غریب تر و بی عرضه تر که کسی دوسش نداره وجود نداره.

میدونم خانوادم دوسم دارن ولی ناراحتم

ناراحتم از ادمایی که قضاوت میکنن

و از ادمایی که میدونن ماجرا چیه و قضاوت میکنن. اره تراویس با توام. منطورم خودتی .تو که از روی ای پی میدوتنستی که اون هلنا که نطر داده من نیستم. تو که میدونستی که کامنتای هلنای سابق فقط ماله منه. تو که میدئونستی و اینجوری داری میکنی دیگه از بقیه چه انتطاری داشته باشم.


نترسین. همه تون بدونید من یه خدا دارم که اون که میدونه چه خبره. اون دوسم داره و حقیقتو میدونه.
باشه تراویس.
میدونم ازم متنفری . حتی خودمم از اسمی که تو وبلاگت دارم (هلنا)دیگه متنفر شدم.

اما ای کاش ای کاش اون کسی که مسببب این اتفاق شد اون کسی که تو پست قبل با اسم هلنا نه هلنای سابق که خودم بودم کامنت گزاشت ای کاش اونقدر الان شهامت داشت که بیاد و بگه اشتباه کردم.که بیاد و این اوضاعی رو که بهم یخته قلبی رو که شکسته جمع کنه.

تراویس فقط ازت یه سوال دارم :تو خودت میدونی که من درگیر درسم بودم تو این مدت و هیچ کامنتی ندادم کامنتای پست قبلم که دادم با عنوان هلنای سابق مجبور شدم چون از خودم دفاع کنم در برار اون ادمی که داشت با اسم من ازم سو استفاده میکرد.حالا سوالم ازت اینه :دلت میخواد من هلنای واقعی خود خودم از وبلاگت برم بیرون ؟برای همیییشه؟؟

من این ادمایی که توی پست گفتی اصن نمیدنم کی ان نه دنیا میدونم نه ربطش به ساسی رو. اصن نفهمیدم چی گفتی/
ولی لطفا جواب سوالمو بده.
و اینکه اول از اون کسی که با اسمم کامنت داده نمیگزرم و دوم از ادمایی مث رهگذر که قضاوت کردن بدون دونستن حقیقت.و سوم از خودت که در جواب اینهمه محبت این مدتم با نوشتن این پست و بر اثر یه سو تفاهم لعنتی اینجوری بین دیگران به خاطر گناه نکرده رو سیاهم کردی.به خاطر کامنت لعنتی که اصن من ندادم.

حالمم ازاسم هلنا از کامنت از وبلاگ از همه چی داره به هم میخوره چون دنیای وبلاگ نویسی انگار جز نامردی چیزی واسه ارایه به ادمایی مث من نداره.مهربونیم بیش از حد بود.

تراویس جان دوست خوبم بودی و دوستت داشنتم . مث همه وبلاگ های دیگه که میخوندمو دوس داشتم. وبلاگت برام متفاوت بود و نوشته هات خاص تر از بقیه.
همیشه اگه حرفی زدم چه تو خصوصی چه اینجا از ته دلم و صادقانه دلسوزی کردم و نطرمو گفتم و ابراز علاقه کردم.
نمیدونستم ته این قصه اینجوری میشه.
اما اینو بدون که اگه اینجا داستانی ماجرایی پیش اومده
واسه خاطر این بوده که همیشه اندکی از خواننده هات تعدادیشون انگار واقعا چشم دیذدن منو ندارن و تنگ نظرن
خود تو هم انگار الان چشم دیدن منو نداری.
همیشه هم همه خواننده ها برات عزیز بودن و حق رو به اونا دادی جز من. البته با منم یه جاهایی خیلی مهربون بودی. هم اون اوایل هم همین جوابت به کامنت پست قبلم که راجب قبولیم نوشتی واقعا خوشحالم کرد.
نمیدونم ولی من از اون ادمایی که مسبب این اتفاقات و این قضاوت ها شدن نمیگزرم مخصوصا اون ادمی که با اسمم کامنت داد و اون ادمی که بدتر از اون قضاوت کرد.
این اتفاق این سو تفاهم دوباره قبل امتحانات و کنکور منو به هم ریخت. و پای گناه نکرده سوختم.بازم منه بی گناه به خاطر کامنتی که یکی دیگه داده جورشو باید بکشم.ولی مهم نیس.انگار اصلاااااا تو این وبلاگ جایگاهی ندارم. اصلا واسه نویسنده این وبلاگ ارزشی ندارم.که اینطوری میگه برو بیرون.

الانم ازت میخوام جوا ب همون یه دونه سوالو بدی . همین.

کدوم؟؟

هلنا ی واقعی (لطفا بخون) پنج‌شنبه 16 اردیبهشت‌ماه سال 1395 ساعت 06:56 ب.ظ

ولی نمیدونم حالا این پانوشت رو با اون هلنای تقلبی بودی یا با خودم.ولی اگه با من یعنی هلنای واقعی بودی. لطفا بگو .


+اگه دنیا دختر خوبی بوده و مهربون و دوس داشتن رو بلد بوده.چرا نباشم؟ایا نمیتونه یه خواننده خوب و یه دوست خوب باشه؟که دیگرانم قضاوتش نکنن و حق استفاده از اسمشم حتی به خودشون ندن؟

نل پنج‌شنبه 16 اردیبهشت‌ماه سال 1395 ساعت 07:09 ب.ظ

وای تراویس.دمت گرم.خیلییییی خندیدم.دم هلنا ها هم گرم:):):):)
خداشادتون کنه :):)

خدا همه رو شاد کنه

donya پنج‌شنبه 16 اردیبهشت‌ماه سال 1395 ساعت 07:22 ب.ظ

از اتاق فرمان اشاره میکنند دنیا جهانبخت... نه جهانبخش !
بعدشم میگن اون یه قراری بود بین خودشون که توجه ها رو جلب کنند... نکنه این جریان هم ؟؟:چشمک

والا من حواسم از بس به چیزای دیگه بود دیگه فامیلیش رو خوب یاد نگرفتم

آزی پنج‌شنبه 16 اردیبهشت‌ماه سال 1395 ساعت 07:37 ب.ظ

عجب بساطی شده

رهگذر جمعه 17 اردیبهشت‌ماه سال 1395 ساعت 02:22 ق.ظ


اوهوم.

هلنا (اخرین کامنت) جمعه 17 اردیبهشت‌ماه سال 1395 ساعت 08:37 ق.ظ

من از این وبلاگ رفتم برای همیشه.
فقط تو خصوصی بهتون یه کامنت مهم دادم
راجب حذفیات بعضی کامنتا.همون 3 مورد.
لطفا اگه میشه لطف کنیدو حذفشون کنید.
بدرود.

تو کی باشی که واسه من تعیین تکلیف میکنی.جمع کن بچه جون برو دنبال بازیت تا چیز بدتری بارت نکردم

Poopak جمعه 17 اردیبهشت‌ماه سال 1395 ساعت 09:45 ق.ظ

خوبی تراویس؟نیستین که؟؟

هستیم در خدمت شما دوست عزیز

Poopak جمعه 17 اردیبهشت‌ماه سال 1395 ساعت 09:46 ق.ظ

سلام تراویس،خوب هستین؟؟؟

قربونت.خوبم

هلنا جمعه 17 اردیبهشت‌ماه سال 1395 ساعت 09:57 ق.ظ

مثلا چی میخوای بارم کنی ادم مضخرف هوس باز.؟
از خودت و وبلاگت و ادمای دو رو برت متنفرممممم.
هر کار دلم بخواد میکنم .ههههه.از تو با کمالات تر و با قدرت ترم .


نترس میرم.همه تون بچه این عقلتون بچه اس. عقل خودت از همه بچه تره اقااااااااااا.

خودت کی هستی؟مشکلات شخصیتی داری. فک کردی خیلی ادم بزرگی هستی؟هر کی باشم از تو یکی بچه تر نیستم عقلمم بیشتر و کامل تره.

دهن به دهن گزاشتن با ادمایی مث خودت و وبلاگت بی فایده اس.برا همه تون متاسفم.

حالا میفههمم پریسان راس میگفت اینجا. حقت.....
+وقت کردی یه وقت واسه روانشناس بگیر.روانت مریضه اقای وبلاگ نویس.هم خودت هم خواننده هات.اونی که باید جمع کنه خودتی.
+فقط چه مهندس کامپیوتری هستی که بهتون یاد ندادن که
ای پی رو چک کنی میفهمی کامنت تقلبی مال کیه و راستکی مال کیه.
اگرم چیزی گفتم همه از عصبانیت از برخورد بانو رهگذر و رفتار خودتون بوده.

خداحافظظظظ تا ابد.

امیدوارم این تا ابدت واقعی باشه و دیگه اینجا نبینمت آدم بدپیله

یه مرد جمعه 17 اردیبهشت‌ماه سال 1395 ساعت 10:57 ق.ظ

طرف یه پایاننامه کامنت گذاشته
در جوابش نوشتی کدوم؟

یعنی باید دادت دست داعش

مرگ بر داعش

:) جمعه 17 اردیبهشت‌ماه سال 1395 ساعت 05:00 ب.ظ

چی میکشی از دست کامنتا!!اون از آنا این هم از هلنا
کلا هر چنوقت یکبار باید منتظر بود کامنتا جنجالی شه

تازه خیلی هاشون هم حذف میشه

مهشید جمعه 17 اردیبهشت‌ماه سال 1395 ساعت 07:22 ب.ظ

سلام تراویس
چطوری؟؟؟؟؟؟
اوه این پستت عالی بود

خیلی وقته نیومدم وبلاگت.

فدات

؛) جمعه 17 اردیبهشت‌ماه سال 1395 ساعت 07:43 ب.ظ

اخه بنده خدا تراویس هر کی به آنا بد میگفت میکرد تو کونش !:)))
به هلنا فحش میده
با خودت چند چندی!:)))))

یادم نمیاد

مریم جمعه 17 اردیبهشت‌ماه سال 1395 ساعت 08:53 ب.ظ

به قسمت نطرات این پست که در 15 اسفند‌ نوشتین برین و کامنت منو در مورد هلنا دوباره بخونین:

http://travisbickle1.blogsky.com/1394/12/15/post-1125/#comments

باور کن این روزها گیجم.زندگی منو به فاک داده

نمیزاری برم .(امیدوارم اخرین کامنتم باشه) جمعه 17 اردیبهشت‌ماه سال 1395 ساعت 09:39 ب.ظ

خب مث اینکه باز در جواب کامنتم بهم حرف بدی نسبت دادین پس لازم شد بازم بیام جوابتونو بدم جناب.
گفتی بد پیله.خب لازمه خدمتتون عرض کنم که شما عددی نیستین جناب که بخوام بهت به وبلاگت پیله کنم.موارد اوکازیون واسه پیله دو رو برم زیاده که شما و وبلاگتون توش حل میشی.

+اگر در جواب کامننتاام حرف بدی بزنی نمیرمو و دنده لجم خوب کار میکنه ولی اگه به خیر و خوشی بزاری برم دیگه نمیام.اینجوری مجبورم همش بیام جوابگوی الفاظ زیبای پاسخت باشم.

+انقدرم دروغ گو نباش که میای به دیگران میگی خیلی کامنتارو حذف میکنی.دروغ میگه دوستان.هر چی کامتت میدیم رو تایید کرده.
تازه خودم تو خصوصی ازش خواهش کردم لطف بکنه و کامنتای منو کلا از تو این مکان مقدسش پاک کنه که اسممو اینجا نبینم که متسفانه نه تنها حذف نکرد و حرف مودبانه حالیش نشد بلکه پاسخ های بدی داد که همش مجبورم بیام جوابشو بدم.و واکنش نشون بدم. انگار خودش نمیاره برم.ههه.


+اره راستی گفتم تا ابد میرم. ایشالا رو پل صراط که میبینیم همو.

+دوستان این اقا با نوشتن این پست و با کامنتای من در وبلاگش توهم برش داشته بود که عاشقشم تازه با این سنش اخر اعتماد به نفس واسه همین ترسیده بود در حالی که بزارین از یه حقیقتی پرده بردارم و یه واقعیتو بگم همه تون همین فکرو کردین ولی نترسین اونقدر یه دختر تو اووووج جوونی و نوجوونی جذابیت داره تازه با سطح بالای خانوادگیم که تازه اگرم بخواد عاشق بشه میره عاشق پسر های جوون جذاب هم سن و سال خودش میشه نه مرد میانسال.
من خودم همین الانشم یه پسر رو از ته قلبم تو تموم این مدت دوس داشتم ودارم دو ماهه با هم اشنا شدیم زیر نطر خونوادمون و داریم برای رسین به هدف هامون میجنگیم و میخونیم که با هم قرار گزاشتیم هر دومون پزشکی و دندونپزشکی بیاریم و در اینده تو یه دانشگاه باشیم وایشالا اگه صلاح بودرابظمون اون موقع جدی تر بشه و در نهایت به ازدواج ختم بشه.همین الانشم من خودم یه عشق پر رنگ دارم تو قلبم یه کسی که واقعا دوسم داره و البته من هم . دوسالم از خودم بزرگتره.مادرشون روانشناس و پدر هم جایگاه شغلیشون اونقدر بالاست که نمیتونم بگم.ولی میخوام بگم اونقدر که فکر میکنید بیکار نیستم از این به بعد برهه حساس زندگیم شروع میشه.اونقدر سرم با درسام شلوغ میشه که دیگه وقت اومدن به وبلاگ بازی و مسخره بازی ندارم.البته با نهایت احترام به وبلاگ نویسا. و احتمالا تا یه سال اینده دانشگاه برم کلا خداحافطی کنم با کل دنیای وبلاگ خونی و وبلاگ نویسی.تو این مدت تجارب خوبی از خوندن وبلاگا گرفتم و هنوزم البته ولی خب نامرده دنیاش کمی.
+احتمالا هم مادرم فرصت مطالعاتی بهشون بدن شاید بریم برای یه مدت اون و ر خارج کشور.
کلا زندگیم _مهاجرتمون به تهران در سال های اینده و...هدفامو.همه چی اونقدر الان مهم هست که از هفته بعدم امتحانام شروع میشه که دیگه وقت فکر کردن و اینجا اومدن ندارم.

+فقط متاسفم برای برداشت های بدی که تو تموم این مدت کردی و نزاشتی رابطمون مث مخاطب و وبلاگ نویس بمونه حرمت ها احترام ها و همه اون دوستی معمولی وبلاگی سر جاش بمونه .
انگار تو این مملکت اگه زیادی یکی یه جا پر رنگ باشه و مهربون باشه نقشش همه فک میکنن یا مشکل داره یا عاشق طرفه برداشت بد میکنن نه اینطوری نبود گنجایش نداشت این وبلاگ متسفانه این حجم لطف رو.
به هر حال.فقط برای خوذم کمی تاسف خوردم به خاطر همه وقت هایی که اینجا بیخودی هدر رفت ازم ومهربونی بیخودی و
دلسوزی و دعا های خوبو و به فکر بودنو و....
و تاسف خوردم منو بگو که تازه سفارش دعا واسه جناب تراویس رو به کسی که داشت میرفت زیارت کردم.

+جناااااااب تراویس ازتون خواهشمندم خیلی مودبانه بزار از وبلاگت برم و حرف بدی در پاسخ به کامنتم لطفا لطف بکن و ننویس.
وگرنه مجبور میشم دوباره برگردم و جوابگووی پاسختون باشم.

دوستان همه مخاطبای وبلاگ و خود تراویس نویسنده حلالم کنید اگر این مدت خوبی یا بدی کردم یا حرفی زدم یا کامنتی خطاب به هر کدومتون نوشتم.
اینجانب هلنا.
بدرود.

خدا پشت و پناهت.امیدوارم موفق باشی و پزشکی قبول بشی و دیگه هیچ وقت نه اینجا کامنت بدی و نه پیام خصوصی بدی.

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد