چند تا وام گرفته بود"سین چشم سبز" که من ضامنش بودم.مبلغشون زیاد نبود.ولی خوب دیگه پرداختشون نمیکنه و از حقوق من کم میشه.بنابراین آخرای برج که میشه آه در بساط ندارم.امروز از سر کار که برمی گشتم مجبور شدم مسافر بزنم.بالاخره باید یه کاری کرد.حقوقم واقعا کفاف نمیده.هم قسط میدم و هم نفقه و هم خودم خرج دارم،زندگی رو باید سپری کرد یه جوری.
اینم یه روی زندگیه
دقیقا
مهریه چی میدی اونم یا هنوز به اونجا نرسیدن؟
نرسیدم
میشه بپرسم وامها رو خرج چیا میکرد؟
هیچ
یعنی ذره ای امکان داره رویه آدم شدن و مثل آدم زندگی کردن رو در پیش بگیری؟ اینجوری پیش بره که یا یه روز از مستی میفتی میمیری یا اون قدر از درون پوچ و خالی میشی که خودکشی میکنی. یعنی هیچ جوری امکان نداره با خانمت دوباره سازش کنی؟
یعنی الان بد زندگی میکنم؟صبح تا شب که دارم کار میکنم.ساعت پنج و نیم صبح بیدار میشم کار میکنم تا 10 شب.بعد هم خوابم تا دوباره فردا هم به همین ترتیب.این روال واسه جمعه ها و همه تعطیلات هست.چرا میگی مثل آدم زندگی بکن.من که آزارم به کسی نرسیده.
نه.امکان نداره با خانمم سازش کنم
روزمرگی و تلاش برای بقا بدترین نوع زندگیه
دیگه ادم تا جوونه باید کار کنه دیگه
دقیقا درست میگی
نمیشه قضاوت کرد.از کجا معلوم پول وام رو نداده به خودت.چون زن و شوهر با هم این حرف ها رو ندارن.
ولی تصور من این هست که جفتتون مثل هم دغل باز هستین و خوردین به تور هم : دی
خیلی ممنون
یعنی الان نفقه رو شکایت کرده مهریه رو نه؟
این که بگی نمیشناسیم مهم نیست چون میدونم میشناسیم
حالا بخوای به خواننده هات بگی ک من رو نمیشناسی اصلا مهم نیست
فقط خواستم بگم این اولشه
امیدوارم روز به روز زندگی برات سخت تر بشه
و بیچاره و بیچاره تر بشی
خیلی ممنون
ببخشید قصدم فضولی نیست یا ناراحت کردنت
اما چرا نفقه میدی؟ منظورم بعد قانونی هستا؟ خب مگه تو از خونه بیرونش کردی؟ یا دلیلش از نظر قاضی محکم بوده برای ترک خونه؟ عسر و حرج؟
خب نفقه در صورت تمکین هست
خب ازش شکایت کن!
حوصله دادگاه و این جور جاها رو ندارم