تراویس بیکل

تراویس بیکل

تراویس بیکل
تراویس بیکل

تراویس بیکل

تراویس بیکل

مرد شاد و زیبا مال همه است، کسی هم که مال همه باشه، مال تو نیست و آن وقت تو می‌مونی و غصه‌ها

بازگشت به خویشتن خویش اول:توی مترو جمله ای نوشته بود به این مضمون که:"متروی ایران جز ارزان ترین متروهای دنیا می باشد.پرداخت نکردن بلیط زرنگی نیست،بلکه بی انصافی است".به عنوان کسی که سه کشور متمدن رو دیده و گشته و اروپا رفته و از این کیرگوزبازی ها و پزدادن های الکی باید عرض کنم که درست میگه.متروی تهران واقعا در مقایسه با دیگر کشورها ارزون قیمت هست.کلا حمل و نقل و بنزین و قبض آب و برق و گاز و تلفن و کرایه اتوبوس و تاکسی خیلی خیلی ارزون تر هست درمقایسه با کشورهای دیگه و حتی در مقایسه با حقوقی که اونا میگیرن و ما میگیریم.


بازگشت به خویشتن خویش دوم:اگر تصمیم به ازدواج دارین با طرف بگردین،مسافرت برین،سکس بکنید،مهمونی برید،قشنگ زیر و بالاش رو ببینید،وقتی از خواب بیدار میشه،وقتی گرسنه هست،وقتی خسته هست،قشنگ محکش بزنید.اگر هم خیلی هول هستین که زود زن بگیرین و میختون رو توی دیوار بکوبید یه جوری دستی کار خودتون رو راه بندازین ولی عجله نکنید.رفت و آمد خیلی مهم هست.


بازگشت به خویشتن خویش سوم:درصد بالایی از پسرها و مردان و ازجمله خود بنده حقیر فدوی امت اخلاقی که داریم اینِ که دلمون میخواد زنهای زیادی رو فتح بکنیم.منظور از فتح یعنی بهش نزدیک بشیم و شماره اش رو بگیریم و بعد از کوتاه زمانی بریم سراغ بعدی و این جوری از لحاظ روحی ارضا میشیم مثل گرگی که به گله میزنه و همه گوسفندها رو زخمی میکنه و هیچ کدوم رو نمیخوره.البته ببخشید که این مثال رو زدم.شاید بعضی دخترها هم این اخلاق رو داشته باشن.اما چیزی که میخوام بگم اینِ که زیبایی رابطه به این نیست که با طرف آشنا بشی و بعد ولش بکنی،شما در طول زمان و هر چقدر که جلوتر برین درهای جدیدی از رابطه براتون باز میشه.رابطه مثل یک نهال هست که باید بکاریش و مواظبش باشی و بزرگش بکنی و حفظش بکنی تا درخت تنومندی بشه و میوه و گل بده.به خودتون و طرف مقابل اجازه بدین و زمان بدین و بزارین کم کم به هم نزدیک بشین.اون وقت خواهید دید که چقدر همه چیز زیبا و دلفریب خواهد بود.


بازگشت به خویشتن خویش چهارم:من در تمام زندگی که داشتم انصافا آدم بدی نبودم،بد کسی رو نخواستم،مقررات رو رعایت کردم،شرافتمندانه زندگی کردم،پول کسی رو نخوردم،دروغ نگفتم و خیلی اخلاقیات خوب داشتم و دارم و سعی میکنم همیشه بهتر از قبل باشم.اما گاهی از خودم میپرسم که چی؟منی که این همه خوب بودم  چرا اینقدر درگیر مشکلات هستم؟آیا باید در این دنیای بی رحم باز هم خوب ماند؟


بازگشت به خویش خویش پنجم:نمیدونم کجا خوندم که وقتی آدمی مشکلی داشته باشه فکر میکنه که بزرگترین مشکل دنیا رو داره.ولی در واقع این طور نیست،اون قدر آدمهای بدبخت در ده کوره ها و مناطق دورافتاده با فقر و رنج و محرومیت و بیماری دست و پنجه نرم میکنن از بدو تولد تا لحظه مرگ که مشکل ما هیچ چیزی در مقابل اونها نیست.


و در نهایت:بسیاری از نویسندگان زیگ زاگ هایی دارند.می روند و برمیگردند،کار ضعیف می کنند و دوباره بر میگردند و کار قوی ارائه می کنند.

----------

قربون همتون

نظرات 2 + ارسال نظر
میس تیچر دوشنبه 5 تیر‌ماه سال 1396 ساعت 02:40 ق.ظ

خب تروایس جان اونی ک با یه دختر میمونه چند سال حالا فک کن دوست اون چجوریه جریانش؟؟ ازین دسته ادمام پیدا میشه هاااا... فتح یکی ب مراتب خیلی معذرت میخام میگم با شرف تر از دستمالی چندین تاس؛ نه؟ درست نمیگم؟

حالیم نشد منظورت رو

میس تیچر دوشنبه 5 تیر‌ماه سال 1396 ساعت 11:29 ق.ظ

نوشتی که مردا تو فکر مخ زنی زنای زیادن و هر روز با یکی خوشن مثلا! منم گفتم حالا اونی که چند ساله با یه نفر دوسته جریانش چجوریه؟ همه که عین این دسته بندی نیست ، دراپد؟! :|

نمیدونم والا

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد