کی میگه افزایش جمعیت خوبه؟ما دهه شصتی ها که با انفجار جمعیت روبرو بودیم میدونیم که اصلا بچه داشتن زیاد خوب نیست.
والا من بچگی خودم رو یادم میاد که جنوب بودیم.مدرسه ها رو هر نیمکت سه یا چهار نفر مینشستن و دو شیفته بودن،بعد واسه دانشگاه رفتن چه مکافاتی داشتیم و چندسال پشت کنکور بودیم و بعد واسه اشتغال و پیدا کردن کار چه بدبختهایی هنوز هم داریم میکشیم و الان هم که بعضی هامون سرکار هستیم تا بخوایم حرف بزنیم میگن بفرمایید بیرون و هیچ حق و حقوقی نداریم،نمونه کوچکش هم همین کارخانه چسب هل،تازه سربازی رفتنمون هم داستان داشت،ماه ها تو نوبت باید وایسیم تا بریم خدمت،ازدواجمون هم یه مدل بدبختی داشت.من قسم میخورم وقتی به سن بازنشستگی برسیم هم یه مدل دیگه بدبختی داریم.نیمه دوم دهه پنجاهی ها و نیمه اول دهه هفتادی ها هم درگیر مشکلات ما شدن.چشم امید من به دهه هشتادی ها و نودی ها هست.
واقعا به نظر من مشکل زاد و ولد نیست. هرچند من خودم در سی و چند سالگی حتی ازدواج نکرده م، چه برسه به این که بچه هم داشته باشم. انقدر هم با این دود و بنزین ماشین ها خفه شده م، نمیدونم باقی عمرم رو ایران بمونم یا نه.
بنظر من مشکل مدیریت افتضاح و دشمنانه حاکم بر این سرزمینه که ماها رو درگیر خودش کرده، نه تعداد بچه ها
چشم امید شما منو کشت :)))))))
تراویس میگم پس تبلیغات خیلی وقت پیش که فرزندکمتر زندگی بهترراست ودرست.من خودم هم دهه پنجاهی هستم .وتموم این سختیهاو مشکلات ودیدم چون اون موقع واقعا جمعیت خونوادها زیاد بود .مدارس هم کلی دانش اموز داشت اصلا جا نبود .ادم یه نفر باشه تو رفاه زندگی کنه بهتره از هزارتا انسان که از صبح تا شب دغدغه نون دراوردن وکار وداشتع باشه وهزارتا بدبختی دیگه .مرسی از نوشتت.
قربان تو
دقیقا درست میگی
آره والا
من دیگه خنثی شدم اگه اتفاق خوبی تو کشور بیفته دنبال دلیلشم که جریان چیه، منم اول هفتادم و با مصیبت ها دارم دست و پنجه نرم میکنم