موج جدیدی در شبکه های اجتماعی راه افتاده مبنی بر آموزش رفتارهای زناشوئی و زندگی مشترک.گاها نویسنده هاش هم خانم ها هستن.این موضوع خیلی هم بد نیست ،ولی بیشتر یک طرفه هست و مخاطبینش بیشتر خانمها هستن.هیچی نمیبینم به مردها یاد بده.
فیلمی از شبکه استانی یزد انگار پخش شده که خانمی میگه پاهای شوهراتون رو بشورین و ببوسین و این صحبتها.خیلی ها موضع گرفتن و خیلی ها توهین کردن.ولی نظر بنده حقیر فدوی امت این هست که این جور مسائل اروتیک هستن و توافقی و بعضی ها دوست دارن بیشترش رو انجام بدن و بعضی ها اصلا تمایلی به این کار ندارن.نباید این چیزا به عنوان اصول همسرداری در رسانه ملی آموزش داده بشه.
من نه آرزوی ثروت دارم و نه ماشین خوب میخوام و نه عمر طولانی.من فقط آرزو دارم با عزیز دلم زیر یه سقف زندگی بکنم.راه بره و حرف بزنه و کارای عادی و یومیه اش رو انجام بده و من فقط نگاهش بکنم.
نمیدونم واقعا بامزه هست یا من اینقدر بامزه میبینمش.عزیز دل را میگویم که راز دل ما پیش او عیان است و جان جانانم است.بهش میگم چطوری؟چی کار میکنی؟میگه دارم بازی میکنم،بهش میگم چه بازی میکنی؟میگه سونوگرافی بازی و من از خنده روده بر میشم.
من واقعا در عجبم که این شبکه های مجازی و کانال های تلگرام و غیره با چه سرعت دیوانه واری دارن مردم رو به سمت نادانی و خرافات سوق میدن و ملت هم مثل کوران و کران و خران توی این کانال ها عضو میشن.و از طرفی هم یه مشت شیاد و کلاه بردار به اسم نتورک مارکتینگ و کلاسهای انگیزشی و عرفان حلقه جیب ملت رو خالی میکنن و به ریششون میخندن و هزار کار با زنها و دخترها میکنن.
باور کنید عاقل بودن کار سختی نیست،هر چیزی که توی کانال های تلگرامی میخونید و میبینید و هر نقل قولی و شعری که نوشته میشه و هر خبری که گذاشته میشه دروغ هست،دروغ.چرا عضو این پیج های مزخرف اینستاگرام میشین؟چرا توی این کانال ها هستین من نمیدونم والا.
ولی از اونجایی که نمیشه از تلگرام و اینستاگرام دست کشید من در ادامه کانالهای تلگرامی رو معرفی میکنم که لااقل مطالبشون دروغ نیست،طنز فاخری دارن و از همه مهم تر به شعور مخاطب احترام میزارن.پست فعلا به شکل ثابت میمونه و به روز میشه و اگر شما هم کانالی مناسب میشناسین که دغدغه فرهنگ و راستگویی داره رو معرفی بکنید:
کانال تلگرام شانتاژگر:کانال طنز و هجو و فکاهی
درجه ای از عشق وجود دارد که عاشق ترس از دست دادن معشوق را ندارد،ترس هیچ چیزی ندارد جز آن که روزی برسد که کمتر محبوب و معشوقش را دوست داشته باشد.ترس از آن دارد که عشقش در گیر و دار زندگی کم رنگ شود و مثل سابق نتواند عشق ورزی بکند.ترس آن را دارد که غبار زمان بر روی احساسش بنشیند و شوق روزهای اول را نداشته باشد.ترس از این دارد که مشکلات زندگی باعث شود آن انسان گم شود.این ها بزرگترین ترس های یک عاشق است که هیچ جایی عنوان نمیشود و احساساتی ناب و خالص و ادراکی هستند که قابل توصیف نیستند.