تراویس بیکل

تراویس بیکل

تراویس بیکل
تراویس بیکل

تراویس بیکل

تراویس بیکل

در انحطاط کنونی جامعه، هرکدام از ما سهم به‌سزایی دارد.

حکایت اول:عزیز دل امروز اومد پیشم و پول بهم داد و قسطم رو دادم.بعد صبح رفتیم کلی قدم زدیم بعد ناهار درست کرد و امروز تمامش خونه بودم و خیلی خوش گذشت و الان هم میخوام بخوابم.

حکایت دوم:دارم یه سریال میبینم به اسم "orange is the new black " خیلی سریال خوبیه،واقعا خوبه.ببینید.

حکایت سوم:تازگی ها اصلا ترانه ای نمیشنوم که به دلم بشینه و خوشم بیاد.

حکایت چهارم:تازگی ها خیلی خیلی گرسنه میشم.نمیدونم چرا اینجوری شدم؟

حکایت پنجم:اینستاگرام هم یکنواخت شده و چیز جدیدی نداره.

حکایت ششم:یک وبلاگی رو چند ماهی هست هر روز میخونم که خیلی خوشم میاد ازش،اینم آدرسش:

http://fals.blogsky.com

حکایت هفتم:شما هم اگر وبلاگ خوبی سراغ دارین که هر روز میخونید به من معرفی بکنید.شعر و شمع و کس شعر و آدم معروف نباشه،یکی مثل خودمون که از روزهاش میگه.

حکایت هشتم:ریشم بلند و گی پسند شده،البته انگار بعضی خانمها هم ریش دوست دارن.نمیدونم خودم که راضی هستم.

حکایت نهم:قربون همتون.

نظرات 2 + ارسال نظر
سارا پنج‌شنبه 15 آذر‌ماه سال 1397 ساعت 10:13 ق.ظ

قندخونتو چک کن قند بره بالا همش گشنه ای

چه میدونم والا

م دوشنبه 19 آذر‌ماه سال 1397 ساعت 08:10 ب.ظ

احتمالا معدت میکروبی شده. منم یه مدت همینجوری بودم. دکتر گفت معدت میکروبی شده احتمالا. آندوسکوپی کردم معدم میکروبی شده بود. یه دکتر گوارش برو

نع

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد