تراویس بیکل

تراویس بیکل

تراویس بیکل
تراویس بیکل

تراویس بیکل

تراویس بیکل

بهترین اشخاص کسانی هستند که اگر از آن‌ها تعریف کردید خجل شوند و اگر بد گفتید سکوت کنند.

وای وای وای،خدایا منو ببخش.دوباره برنامه "نبرد برای زندگی" رو از شبکه مستند دارم میبینم.هر وقت میبینم یه استرس بدی توی جونم میفته.آتش و هاله قدسی هر چی میخوان فحش بدن ولی همش میگم خدایا شکرت،خدایا شکرت واسه آب لوله کشی،گاز،تلفن،اینترنت،بیمه تامین اجتماعی،پمپ بنزین،بخاری،نونوایی،فقط خدا رو شکر میکنم.این دفعه دیگه حوصله عزیز دل سر رفت از حرفهام و گفت اگه توی اون شرایط هم باشی عادت میکنی،انسان به همه چیز عادت میکنه.خیلی هم الان اوضاعمون خوب نیست ولی عادت کردیم،توی موقعیت اینا هم باشی بازم عادت میکنی و مجبور شدم ساکت بشم.ولی واقعا خدایا شکرت که تو مملکتی هستم که آرامش و آسایش و بیمه و آب لوله کشی دارم،فقط این مهریه کیری اگه نبود تو این کشور بهشت بود به خدا،بهشت،فقط این مهریه ریده داخلش.

ترانه پست : Between the Bars  از Elliott Smith فقید.

تو هم اگه از متاهل هایی که از زندگی زناشوئی ناراضی هستن،از شوهر ناراضی هستن،از مادر شوهر ناراضی هستن ولی به جای یه بچه سه بچه میارن تا توی قرعه کشی ایران خودرو اسمشون راحت تر در بیاد ناراحتی و درکشون نمیکنی پس یه بوس به رقیه چهره آزاد بده.

دانستن بدون خواستن هرگز توانستن به بار نمی‌آورد.

دوستان خوبم یه سوال دارم.

این ساعت های دیجیتال چطور کالری مصرف شده رو نشون میده؟شما یک برنامه ای تعیین میکنید و اون براساس زمان میگه چند کالری مصرف کردین یا واقعا با بدن ارتباط داره؟نحوه محاسبه کالری های مصرف شده این ساعت ها رو نمیفهمم چون نداشتم و این که واقعا این ساعت ها به درد میخورن؟

به نظر می‌رسد که من با تیری در قلب زاده شده‌ام، تیری که تحمل فشار آن در قلب، دردناک است و خارج کردنش کشنده…

امروز ناهار ماهی لاپلویی به روش مادرم درست کردم.با این که چند وقتی هست از مادرم متنفر شدم ولی همیشه در آشپزی سعی میکنم جا پای اون بزارم.منو آدم حساب نمیکنه،واسه همین کونم میسوزه.من مرد خوب و قابل احترام و زحمتکشی هستم ولی اصلا منو داخل آدم حساب نمیکنه و کاری به کارم نداره.بگذریم روشش هم سبزی و سیر و تمر هندی و این صحبتها بود.خوشمزه شد،جای دوستان خالی.

دیروز اومدم دوباره ادامه فیلم هملت رو ببینم ولی بازم خوابم‌گرفت،تا اونجایی دیدم که هملت با شمشیر بابای افلیا رو از پشت پرده میکشه و بعد افیلیا کس خل میشه و عموی هملت هم اون رو میفرسته انگلستان،بعد خوابم گرفت.

ولی دیشب یه فیلم دهه نودی دیگه دیدم به اسم french kiss که خاله مامانم meg ryan زیبا توش بازی میکرد و پسرعموی بابام ژان رنوی افسانه ای هم توش یه نقش افتخاری داشت.فیلم قشنگی بود ولی من دوستش نداشتم.ولی خوب قابل احترام بود.اصلا به نظر من به جز بعضی از فیلمهای اروپایی و بعضی از فیلمهای ایرانی تقریبا هر فیلمی که ساخته میشه ارزش دیدن رو داره و براش زحمت کشیدن و قابل احترام هست و باید ازش به خوبی یاد کرد.

میخواستم امروز که جمعه هست و بیکار توی خونه نشستین سرتون رو به درد بیارم و منبر مبسوطی من باب بحث پیرشدن جمعیت و لزوم فرزندآوری و آینده دیستوپیایی مملکت برم ولی خوب ماهی خوردم و سردیم شده و شما هم که بچه نمیارین.پس دیگه حرفی نمیزنم.

از این به بعد توی هر پست نه تنها بوس میفرستیم واسه یه نفر بلکه یه ترانه هم معرفی میکنم که دوسش دارم و دیگر این که معلومه فمینیست واقعی نیستین چون همه بوس ها واسه مردها بود و هیچ کدومتون معترض نشدین،پس از این به بعد برای برقراری برابری جنسیتی بوس به خانمها هم میفرستیم.femen power.

ترانه پست:مغلوب،از مهدی یراحی

تو هم اگه مثل من فکر میکنی کشور رو به پیری هست و فقط چهار پنج سال فرصت داریم تا جلوی فاجعه رو بگیریم با فرزندآوری پس یه بوس به لوریک میناسیان بده.

در آن زمان که این کالبد خاکی را به دور انداخته باشیم، در آن خوابِ مرگ، شاید رویاهای ناگواری ببینیم

دیشب در راستای علاقه ام به سینمای دهه ۹۰ نشستم و فیلم "هملت" از شوهر عمه عزیزم مل گیبسون رو دیدم.فیلم قشنگی بود،یه جاهاییش  احساس میکردم به مادرش نظر داره،الله اعلم.وسطای فیلم که نه تقریبا اولای فیلم که هوراشیو به خواهرش افلیا میگه از هملت پرهیز کن و حرفهاش رو جدی نگیر و هملت رفت رو پشت بوم و روح پدرش رو دید و بعدش زد تو فاز کس خل مشنگ بازی دیگه خوابم‌ گرفت.بعد رفتم بخوابم،چه جانکاه شبی رو پشت سر گذاشتم،نمیدونم اثر فیلم هملت بود یا بازی Call of duty تا خود صبح بیدار بودم ولی خواب میدیدم،خواب میدیدم که دو نفر اومدن توی خونه ام دزدی،من اسلحه داشتم و دوتاشون رو کشتم و انداختم توی کیسه حمل جنازه و برم خارج شهر خاک کردم و این دو تا وصل بودن به یه نهاد قدرتمند و اونا متوجه جنایت من شده بودن و زنم رو میخواستن به تلافی این کار بکشن و من در صدد توضیح بودم که مقصر نیستم و هر چه سریع تر باید شیراز رو ترک کنیم و بریم یه شهر دیگه ولی حرفم رو باور نمیکرد زنم،اینا رو مستمر و پشت سر هم ندیدم،بلکه تب آلود بودم و هی بیدار میشدم و انگار داره واقعا اتفاق میفته و قسمت های طولانی از شب انگار که اومدن بالاسرم و قدرت برخاستن و مبارزه نداشتم و تلاش بی حدی برای بلند شدن میکردم و یهو از جا میپریدم و خلاصه داستانی بود واسه خودش.دم صبح وقتی هنوز هوا گرگ و میش بود و قبل از جیک جیک گنجشکها و و بعد از اون هنگامی که اولین بارقه های نور خورشید به دورن اتاق تابیده شد تونستم کمی هشیاری خودم رو به دست بیارم و از این حداقل توانایی استفاده کردم و بازی call of duty رو پاک کردم.

بی تو هیچم به خدا پیش دل من بنشین قدر این سینه ی پر مهر بدان در دل خسته بمان.

یه فیلم دهه نودی دیگه دیدم به اسم Four Weddings and a Funeral،پسر خاله خوش تیپم هیو گرانت توش بازی میکرد.چقدر چشمهای آبی قشنگی داره.ولی درمجموع فیلم چنگی به دل نمیزد.حقیقتا من خیلی حال نکردم با فیلم.

آدم نژادپرستی نیستم ولی خیلی از دیدن قیافه سیاه پوست ها و لزبین ها و گی ها توی فیلم ها خوشم نمیاد.به زور چهار تا لزبین و سیاه پوست فرو میکنن تو کون فیلمها واسه همین سینمای دهه ۹۰ رو دوست دارم.وقتی تخمی تخمی بخوان سیاه پوست بزارن تو فیلمها نتیجه اش میشه فیلمهای تخمی و مزخرف الان که مخاطب نمیدونه چرا فیلم به دلش نمیشینه و گیج میشه.دلیلش تصنعی بودن روابط جنسی و همجنسگرایی و سیاه پوست های توی فیلم هستن درست عین فیلمها و سریال های ایرانی که همه از دم سفارشی هستن و هیچ چنگی به دل نمیزنن.

احتمالا اگه نیمکره غربی بودم به خاطر این پست خیلی سرزنش میشدم.ولی من نظرم همینه و تغییر نمیکنه،همجنسگرایی و استفاده از سیاه پوستان کیفیت فیلمها رو پایین میاره.

اگه تو هم مثل من از آدم تخمی هایی مثل ویل اسمیت و ادریس آلبا  بدت میاد پس یه بوس به مورگان فریمن بده.

تو پلنگ منی منو چنگ میزنی تو شکار و دلبری بابا تو خیلی خفنی

دیشب یه فیلم دهه ۹۰ دیگه دیدم به اسم inventing the abbotts که پسر عمه عزیزم خواکین فینیکس و دختر خاله های قشنگم Liv Tyler و Jennifer Connelly توی اوج جوونی هاشون توی فیلم بودن.فیلم قشنگی بود،مگه میشه فیلم دهه نود یاخته شده باشه و قشنگ نباشه.توی یه سکانس هم سینه های Jennifer Connelly که دورش بگردم خودم تنهایی رو نشون میده خیلی کوتاه.حالا کاری به سینه نداربم.فیلم خوبی بود.تصمیم دارم همه فیلمهایی که توی دهه ۹۰ میلادی ساخته شدن رو ببینم.

تو هم اگه مثل من عاشق عاشق شدنی پس یه بوس به هرتیک روشن بده.

چندان کشم اندوه که اندوه کَسَم نیست.

از دوست خوبم her  ممنونم که اسم ترانه ماریا کری رو بهم گفت و رفتم‌توی یوتیوب که ویدیو رو ببینم،تصویر قطع شد،ولی از اون جایی که زده بود بالا رفتم توی سایت ایکس ان ایکس ایکس و با یه میلف زشت روسی زدم.بدجوری هم زدم،انگار میخواستم خشمم رو خالی بکنم.

الان ترانه رو به شکل صوتی گذاشتم پخش بشه و چشمهام پر از اشک شده.کمی قبل با مادرم تلفنی حرف میزدم،از بچگی ام وقتی خیلی کوچیک بودم تا الان که دیگه خر پیر و عاقله مردی هستم متوجه این موضوع بودم که مادرم برادرم،بچه برادرم،زن برادرم و کلا هر چی که مربوط به برادرم باشه رو بیشتر دوست داره.من از نوزادی نی نی بی سروصدایی بودم،کودکیم خیلی آروم بودم و با دو پوست گردو و دو کتاب مشغول بودم،نوجوونی ام همیشه دنبال شنا و کارای سالم بودم و برعکس برادرم که هر کار بدی که توی دنیا میکرد بودم.ولی مادرم علنا اون رو بیشتر دوست داشت.وقتی تعریف میکنم خیلی گی طوری و نازنازی طور به چشم‌میاد،خرس گنده ناراحته که مامانش کمتر از برادرش دوست داره.ولی من خیلی خوب خودم رو میشناسم و احساس میکنم این تفاوت و فرق گذاشتن بین بچه هاش توسط مادرم در درون ضمیرناخودآگاه و روح و روانم تاثیر بدی به جا گذاشته.احتمالا اگر کسی روانشناس باشه بهتر بتونه اینا رو درک بکنه.

این ترانه My all داره آتیش به دلم میزنه،دهنت سرویس Her.

اگه تو هم مثل من روح ات ترک های ریزی داره و خودت هم متوجه اش شده پس یه بوس به افشین هاشمی بده.

Always be my baby

قشنگ پتانسیل این رو دارم که با ترانه های ماریا کری بدون دیدن خودش جق بزنم.آهان یادم اومد اصلا زدم،الان یادم اومد،تو دوره نوجوونی یه کلیپی بود مال ماریا کری که دقیق یادم نیست ولی یه جایی توی آب دراز میکشید و فانوس دریایی بود.این قدر این ترانه و خودش و بدنش و صداش رو دوست داشتم تو دوره نوجوونی که واقعا باهاش میزدم جوری که تا قطره آخر میزد بیرون و بدنم خشک خشک میشد و کویر میشدم و باید شربت کاسنی میخوردم.باید بگردم تو یوتیوب پیداش کنم یا عزیزانی که دسترسی دارن به یوتیوب بهم اسم ترانه رو بگن.ماریا کری بود،یه فانوس دریایی هم بود توی ترانه

اگر نظر مخالف شما را عصبانی می‌کند، نشان آن است که شما ناخودآگاه می‌دانید که دلیل خوبی، برای آنچه فکر می‌کنید درست است، ندارید.

سپوختن اول:میخواستم از کس و شعر بودن یکی از برنامه های شبکه پویا بگم ولی خوب خیلی گفتم تا حالا.

سپوختن دوم:عنوان پست رو پدربزرگ عزیزم برتراند راسل گفته  خطاب به کسایی که فحش میدن و فشار میقولن.

سپوختن سوم:فصل ششم سریال Black mirror چنگی به دل نمیزنه.ولی فصل های قبلش رو حتما ببینید،سریال آنتولوژی هست،یعنی هر قسمت داستانش با قسمت دیگه فرق میکنه بنابراین یه قسمت از یکی از فصل های یک تا پنج دانلود کن و ببین،اگه خوشت نیومد بیا اینجا پول حجم اینترنتت رو از من بگیر.

سپوختن چهارم:بانک از حسابم ششصد تومن برداشت و حسابم رو خودش باز کرد،دو روز بعد انگار دلش خنک نشده باشه دوباره حسابم رو بست.مشکل شخصی داره باهام به خدا.

سپوختن پنجم:در راستای فیلمهای دهه نودی،فیلم Sliding doors رو دیدم،یه عاشقانه زیبا بود.دوسش داشتم.دیگه یه فیلم دهه نودی دیدم به اسم Secrets & Lies که بسیار فیلم زیبایی بود و بازی ها چقدر بود و اگر به لهجه بریتیش علاقه دارین حتما فیلم رو ببینید و در نهایت هم فیلم نشون میداد که یه بچه چقدر زندگی رو عوض میکنه.خیلی دوستش داشتم فیلم رو.

سپوختن ششم:یکی از خواننده های وبلاگ به اسم سالومه گفته بود که عشق ابدی اش Steve Carell هست،خیلی از فیلمهاش رو دیدم،خدا وکیلی جز یه حماقت ذاتی توی قیافه اش هیچ جذابیتی نداره.

سپوختن هفتم:هیچ سایتی سراغ ندارین که فیلمهای اروتیک و پر از صحنه رو با زیرنویس فارسی چسبیده بزاره واسه دانلود و حق اشتراک هم نخواد؟دیجی موویز فیلمهای داستان دار و کیر،کصی رو نمیزاره.

سپوختن هشتم:هنوز هنرپیشه خاصی پیدا نکردم که بهش گیر بدم و همه فیلمهاش رو ببینم.

سپوختن نهم:میخوام رفتم تهرون دمبل صورتی هام رو بیارم و دیگه حرکات با دمبل بزنم.

سپوختن دهم:اگه سوال اقتصادی بپرسم ازتون که مثلا اگر این مقدار پول تو دست و بالتون داشتین چی کار میکردین؟؟جواب میدین؟؟

اگه تو هم مثل من دلت صاف و پاکه مثل چشم ماهی پس یه بوس به آتش تقی پور بده. 

اراده‌های ضعیف همواره به صورت حرف و گفتار خودنمایی می‌کند، لیکن اراده‌های قوی جز در لباس عمل و کردار، ظهور نمی‌یابد.

حجامت اول:میگن که حجامت خیلی خوبه و زمان خاصی داره و بدن رو سرحال میاره،تا حالا تجربه اش رو نداشته ام،دوست دارم حجامت بکنم و ببینم چه طوریه،ولی یهو یه تیغ نندازه رو کیرم و از کار و کرم بیفتم،کجاها رو تیغ میزنن؟

حجامت دوم: اگر کمی از سینمای اکشن خوشت بیاد ، چهار فیلم جان ویک دنیایی از حرف داره و اصلا آدم رو خسته نمیکنه.خیلی جان ویک رو دوست دارم.

حجامت سوم:من آدم چندان دوست دختر بازی نیستم ولی طیف وسیعی از شهرها و استان ها بودن که باهاشون دوست بودم،دخترهایی از شهرهایی که اسمشون رو هم نشنیدین،مورموری،کامفیروز،قورچی باشی،وشمه سرا،فشکل پشته،بوانات و ... .یه بار هم با یه دختری دوست بودم چندین سال پیش،نمیدونم مال عربستان سعودی بود یا کویت یا قطر یا همچین جایی،با هم شام میخوردیم،ماکارونی درست کرده بودم.به من با زبون انگلیسی دست و پا شکسته میگفت که پیامبر روایت کرده تا زمانی که هنوز غذا روی سفره هست از خوردن دست نکشید.نمیدونم والا من این روایت رو دیگه جای دیگه ندیدم.

حجامت چهارم: دوستان بدنساز و پیش کسوت در ورزش که این وبلاگ رو میخونن بهتر میتونن نظر بدن،احساس میکنم غذاهای ایرانی مثل برنج و خورشت واقعا برای ورزش مضر هستن و عامل چاقی هستن.

حجامت پنجم:از وقتی ورزش میکنم ۲.۵ کیلو کم شده وزنم،نمیدونم خوبه یا بد.

پانوشت:امروز یه مسافری داشتم ادعای لاتیش میشد و میگفت بچه تهرونم ولی گه خورده بود،من که میدونم مال قرچک یا اسلام شهر و ورامین و اون ورا بود،فهمید که من شیرازی نیستم،هی فحش میداد به شیرازی ها،یه جای دور بردمش قرار بود برش گردونم،پیاده که شد زدم رو گاز و رفتم.کس کش بی ناموس هیچ کس حق نداره به شیرازی ها بد بگه حروم زاده.درسته بعضی وقتها گلایه میکنم از شیراز ولی دارم‌ نون این شهر رو میخورم.یارو گه خورده فحش بده،بعدش هم تلفن زدم به اسنپ گزارشش رو دادم که مسافر خیلی بی ادب هست و توهین های زشت و حرف های بد میزنه.خوبش کردم خارکسته رو.