تراویس بیکل

تراویس بیکل

تراویس بیکل
تراویس بیکل

تراویس بیکل

تراویس بیکل

دوست داشتن انسان‌ها به معنای دوست داشتن خود به اندازه ی دیگری است.

سوالی که این روزها "اِل بور خیلی سفید" مکررا از من میپرسه اینه که:"دوستم داری؟" یا این که "چرا دوستم داری؟" و بنده حقیر هم در جوابش فقط میگم که تو رو دوست دارم چون مهربونی،خوشگلی،پاکی،خوش اخلاقی و این جور حرفهای محبت آمیز.اما اصل قضیه یه چیز دیگه هست.

ما آدمها عاشق میشیم و دیگران رو دوست داریم نه به خاطر خودشون و جذابیت های جنسی و فیزیکیشون،بلکه به خاطر اون حسی که کنار اون آدمها پیدا میکنیم.من "اِل بور خیلی سفید" رو دوست دارم به خاطر این که وقتی کنارم هست،احساس مرد بودن بهم دست میده،احساس آرامش،احساس اعتماد به نفس،احساس بازگشت به روزهای پر انرژی نوجوونی.نمیشه منکر جاذبه های فیزیکی شد،اما به نظر من دلیل اصلی دوست داشتن خودِ طرف مقابل نیست،بلکه احساسی هست که با اون بودن به ما میده و این به نظر من کمی خودخواهانه به نظر میاد و باز هم با یه سوال دیگه مواجه میشم که آیا عاشق یه نفر شدن یعنی این که خودخواه باشی و اون رو فقط واسه خودت بخوای؟و یا این که اگر طرف مقابل رو به خاطر خودت و اون احساسی که به خودت دست میده دوست داری،پس تکلیف اون چی میشه؟