تراویس بیکل

تراویس بیکل

تراویس بیکل
تراویس بیکل

تراویس بیکل

تراویس بیکل

پافشاری در عشق ضعف ما را نشان می‌دهد نه قوت ما را.

این سریال پایتخت رو من خیلی دوست داشتم.به جز مسائل ایدئولوژیکی که توش گنجونده بودن و کمی توی ذوق آدم میزد بقیه اش خیلی خوب بود.و بر خلاف دو فصل قبلی این سریال علاوه بر طنز یه لایه های عمیق احساسی و عاطفی و عاشقانه هم توی این سریال بود.نکات مثبت این سریال اینا هستن که خیلی شخصیت ها به آدمهای واقعی نزدیک بودن.مثلا شخصیت نقی عین برادر من میمونه.و شاید هم به خاطر همین بود که من دوستش داشتم و دیگه این که بر خلاف سریال هایی که این روزها از صداوسیمای خودمون و شبکه های ماهواره ای پخش میشه و تمامی موضوعاتشون مبتی بر دروغ و خیانت هست.این سریال مقام زن رو پاسداشت کرده بود و خیلی تاکید داشت بر صمیمیت و اخوت و محبت بین اعضای خانواده.مثلا شما اون قسمتی رو به یاد بیارین که هما شب مسابقه میاد پیش نقی و تو سالن کشتی با هم چایی میخورن.به نظر من اون سکانس و دیالوگ ها و پیامی که اون سکانس داشت به صد تا سریال میارزید.و این که لحظاتی توی این سریال بود که واقعا اشک آدم رو در میاورد.یکی اونجایی که نقی میره سر قبر مادرش و گریه میکنه و یکی هم اون شبی که بهبود وصیت میکنه،بعد بهبود به نقی میگه که تو وصیتی نداری و نقی بهش جوابی داد که من تا همیشه فکر کنم یادم بمونه.اینطور گفت که :"من وصیتی ندارم،من فقط میگم که تا وقتی که زنده هستیم قدر هم رو بدونیم".