ملت سر مردن اون بنده خدا دیگه عنش رو بدجور درآوردن.منم میخواستم بیام یه چیزی بنویسم اما دیدم همه دارن یه چیزی میگن و من نخواستم مثل دیگران باشم و از این گنده گوزی های متفاوت بودن و اینا.اما حالا که دیگه تبش خوابیده میخوام یه چیزی بگم که من این مرتضی پاشایی مرحوم رو میشناختم و همیشه میدیدمش تو تلویزیون و ترانه هاش رو هم اتفاقا دوست داشتم.اما همیشه با خودم میگفتم اینو ببین واسه این که شهرت و محبوبیت کسب بکنه الکی خودش رو به مریضی زده.تا این که بنده خدا جدی جدی فوت شد و من باور کردم که اینا هیچ کدوم شوخی نبوده و در پایان هم باید بگم که شاشیدم و ریدم به تجربه کاری و سابقه مترون و سوپروایز و هدنرس I.C.U بیمارستان بهمن که عرضه جمع کردن اون موقعیت رو نداشتن و فیلمها و عکسهای اون بدبخت همین طور چپ و راست رو تخت بیمارستان میومد تو اینترنت.