تابستان دوست نداشتنی

دقیقا یک ماه از عمر این وبلاگ میگذره و دقیقا 500 نفر آمار بازدید داشته که زیاد نیست،ولی اهمیتی نداره واسم.هدفم از زدن وبلاگ نوشتن بود و بس،چون عقیده دارم آدم اینجوری خالی میشه

یعنی میشه؟

دوست دارم لندن رو ببینم

تفکر غالب عوام الناس خوشبخت

نمیدونم چرا اکثر قریب به اتفاق وبلاگ ها شدن شعر و شاعری و مناجات و نوحه و روزه و حرفهای خاله زنکی همسری،شوهری و از این جور کس شعرهای محض و از اون جالبتر که چقدر هم طرفدار دارن این مطالب عاشقانه لوس بی مزه.

هر کس با سینمای خودش

توی شهری که روزنامه بازارکار گیر نمیاد،چطور انتظار دارم که گیر بیاد.

شمعی در باد

نمیدونم اگه برم یه شهر بزرگ مثل تهران،کرج یا اصفهان کار گیرم میاد یا نه؟

من از او خاطره دارم

دیگه کارفرماهانیروی کارنمیخوان.اگه پسر باشی باید غلام حلقه به گوش باشی،اگه هم دخترباشی باید تمام نیازهای جنسی کارفرما رو برآورده بکنی.درهردومورد هم با کمترین حقوق و بدون بیمه.هیچ نظارتی هم نمیشه.

رستاخیز ماشین ها

چقدر خوبه که اینجا حرف ها و اون چیزایی که تو سرم هستن رو مینویسم،مردم میبنن،بعضی ها نظر میدن،هیچ کس هم نمیشناسدم.واقعا که دنیای مجازی و اینترنت همه چیز رو عوض کرده.سال ٨٤ هم وبلاگ داشتم،ولی نقد فیلم مینوشتم،یادش بخیر.

انیمشن کشور چک

کاش مثل پت بودم،ولی یه رفیق خوب و بی کلک مثل مت داشتم،نه به هم کیر میزنن،نه وسط راه پشت همدیگه رو خالی میکنن،صاف و صادق هستن جفتشون.

نمیدانم که هدف،وسیله را توجیه می کند یا خیر؟

حذف شدن ناجوانمردانه مظاهری در مسابقات بکس المپیک نشان داد که دنیا جای عادلانه ای نیست و پارتی بازی نه فقط در بازار کار که در رینگ بکس نیز وجود دارد.

تو را از یاد برده ام اولین باران پاییزی

از بس که بیکاری کشیدم و افسرده هستم هوای داشتن دوست دختروتنوع و یاد کردن از عشق های قدیم از سرم افتاده