خیلی سال پیش زمانی که دانشجو بودم.با ترس و لرز با دوست دخترم رفتیم و توی یه پارک نشستیم.من واسه تسویه حساب و گرفتن اون امضاهای بیشمار اومده بودم،و در واقع بار آخری بود که قرار بود توی اون شهر باشم.و آخرین بار بود که اون دختر رو میدیدم.دستای همدیگه رو گرفته بودیم و ناراحت بودیم.وقت خداحافظی منو بوسید و گفت:"خوشبخت شو،لیاقتش رو داری".
هزار سال از اون روز میگذره و من هنوزم به دنبال خوشبختی هستم.
با درود
امشب خیلی دلتنگم،خیلی دلگیرم،خیلی حس تنهایی دارم.نمیدونم چی شده؟دیگه علاقه ای ندارم که با دخترها دوست بشم.فکر میکنم تمام مسیر رو از اول اشتباه اومدم.حس و گرایش اصلی من چیز دیگه ای احتمالا باشه و خودم تا امروز ازش بی خبر بودم.باید بیشتر روی این قضیه فکر کنم.
یه ترانه مهستی داره به اسم"آن که دلم را".اگر اینو نشنیده باشین مطمئنا یه چیزی توی زندگیتون کمه.و همین طور ترانه "می زده" از مرضیه.
توی خاطرات عاشقانه ام با مضمون شکست و سرخوردگی فقط اینو کم دارم که با آهنگ برف از بابک جهانبخش توی خیابون اونم نصفه شب و زیر برف گریه کنم.
سخن اول:بعضی وقتها تو راه برگشت از سرکار و تو بی آر تی به جای این که با دخترها آماربازی بکنم،به مسائل فلسفی فکر میکنم.یکی از چیزایی که امروز بهش فکر میکردم این بود که تکلیف این دنیا و اعمال آدمها چی میشه؟گروهی از انسانها معتقد به این مسئله هستن که بعد از مرگ رستاخیز و روز حساب و کتابی وجود داره،گروهی به کارما اعتقاد دارن و برگشت آثار اعمال به آدمی و یه سری هم مثل من گیج و گنگ.من نمیتونم بفهمم تکلیف بدی هایی که یک شخص میکنه چی میشه؟آیا واقعا همه انسانها در همین دنیا به خاطر بدی هاشون مجازات میشن؟
-----------
سخن دوم:من نمیدونم والا "جاست فرند" دیگه چه صیغه ای هست که الان کلی جاست فرند دارم.ولی خوب از طرفی هم خوبه،چون توقع ازدواج ندارن دیگه.بدی یا خوبی من اینه که هر کس با من آشنا شد دلش میخواد باهام ازدواج بکنه
-----------
سخن سوم:خیلی دوست دارم اصطلاحات بجه های جدید رو یاد بگیرم،یکیشون رو تازه یاد گرفتم و اونم اینه که وقتی یکی از یکی خوشش بیاد و اون طرف ندونه میگن فلانی روی فلانی کراش داره.پس نتیجه گیری میشه من رو خیلی ها کراش دارم.
-----------
سخن چهارم:ببخشید دیگه من آدم خز و خیلی هستم،ولی از این که تتلو به زندان افتاده ناراحت هستم.
-----------
سخن پنجم:آلبوم"پیر شدیم ولی بزرگ نه" قسمت دومش از اسطوره های رپ سیجل و جی جی با کلی تراک قراره به زودی پخش جهانی بشه از رادیو جوان.حدس بزنید در چه روزی؟دقیقا در روز تولد بنده حقیر.چی از این بهتر؟برو بریم
خیلی خوشحالم که روز به روز خواننده های این وبلاگ کمتر میشه.روزگاری کون خودم رو پاره میکردم که بازدیدکننده زیادی داشته باشم.ولی الان دیگه نه.و از این بابت خوشحالم.
خدا پدر و مادرش رو بیامرزه که فیسبوق و تلگرام و اینستاگرام رو آفرید.
اگه فقط یک روز،فقط یک روز از زندگیم مونده باشه دست دلم رو میگیرم و از ایران میرم.این بمونه بین من و شما،من آخرش از ایران میرم.نمیدونم کی و چه زمانی و چطور ولی میرم.