من یاد گرفتم که راه پیشرفت نه سریع و نه آسان است.

نمیدونم گفتم بهتون یا نه ولی کونم خیلی درد میکنه،تخمم هم بعضی وقتها درد میگیره و تیر میکشه.کونم نگرانم کرده، مریضی سینوس نمیدونم چی چی نگرفته باشم.ولی تخمم که درد میکنه احتمالا به این خاطره که همه چی رو به تخمم گرفتم.

انرژی های مثبتتون رو واسم بفرستین.

موفقیت عبارت است از رفتن از شکست به شکست دیگر بدون از دست دادن اشتیاق

فکر نمیکردم یه روزی واسه یه جق ساده باید یک میلیون و صد و خرده ای کارت بکشم.

دوره آخر زمون شده.

انرژی های مثبتتون رو بفرستین برام.

آمین بگویید به حق خدایی که نامش دوا و ذکر یادش شفا است.انشاالله که بر تن همه ی بیماران لباس سلامتی بپوشاند.آمین یا رب العالمین

سخن اول:تازگی ها مثل پیرمردها دوست دارم همش غر غر بکنم و ناله بکنم.امروز همش استخون کونم درد میکرد.

سخن دوم:چه بیزنسی پشت این نازایی وجود داره،توی این مطب ها که میرم چیزای جالبی میبینم و میشنوم حالا بعدا که کون دردم خوب شد میام میگم.

سخن سوم:هوای شیراز خیلی خشکه،دستام همیشه خشکه

سخن چهارم:شب ها شبکه ifilm اول سریال آژانس دوستی رو میزاره و بعدش هم سریال آینه عبرت،شماها هیچ کدوم یادتون نمیاد این سریال ها یا اصلا نبودین اون موقع.وقتی این سریال ها رو آدم میبینه با خودش میگه چقدر قدیم قشنگ فیلم بازی میکردن.سریال ها همه آموزنده و زیبا بوده.

سخن پنجم:این مستاجرم رو میگم امسال اگه میخوای بمون تمدید بکنیم خارکسته میگه نه میخوام برم،خارکسته پارسال گفتم پاشو گفت دولت اجازه نمیده منو بیرون بکنی منم نمیرم.مردم همین هستن،خارکسته و نمک نشناس و چموش،هر چی لطف و مهربانی بکنی و متین و موقر باشی در مقابلت موضع میگیرن و کس میگن،لاشی بازی در بیاری و برینی بهشون مطیع میشن.من نمیدونم والا مردم چشون شده؟کس خل شدن ناموسا.

سخن ششم:تخمام هم درد میکنه.خدا رو شکر دندونم خوب شد،ولی شبها تخمام تیر میکشه،گفتم تیر یاد یه سیگاری افتادم قدیم بود اسمش تیر بود.فکر کنم به اسم بیشتر ماه های سال اسم سیگار داشتیم.فروردین،اردیبهشت،تیر،بهمن.آهان یه سیگاری هم بود من دوره دانشجویی میکشیدم اسمش اشنو بود و فیلتر نداشت.نمیدونم الانم هست یا نه،سیگار خیلی خوب و خوشمزه ای بود.یادش بخیر.بعضی وقتها هم بهمن کوچیک میکشیدم.اونم خوب بود.هر وقت هم پول دار بودم پال مال آبی میکشیدم.ولی الان از ترس این که اسپرم هام کله کیری نشن سیگار نمیکشم.

سخن هفتم:ممکنه چون همه چی رو به تخمم گرفتم توی زندگی تخم درد گرفته باشم؟