هر کودکی با این پیام متولد که خدا هنوز از انسان دلسرد نیست.

سخن اول:طبیعیه که هر کس توی وبلاگم کامنت میزاره رو بهش نظر دارم یا من آدم خرابی هستم؟نمیدونم والا،ولی واقعا همتون رو دوست دارم و به هیچ کس نه نمیگم،و حتی پسرها رو هم‌ دوست دارم.

سخن دوم:یه بنده خدایی کلی پیغام سکسی و کیر راست کننده واسم فرستاد یه شب و بعدش غیبش زد،حالا یا پسر بود و ایستگاهم رو گرفته بود یا دختر بود و در همون حد ارضا و راضی شده بود.خدمت همه شما خلق الله عرض کنم که با تنها چیزی که منو امتحان نباید بکنید مسائل جنسی و لاس زدن و این جور چیزا هست،من همیشه توی این‌امتحانات رد میشم.من‌بنده آن دمم که ساقی گوید یک جام دگر گیر و نتوانم.من عاشق زن ها هستم.منو با این چیزا امتحان نکنید و سرکار‌نزارید.چون نتیجه اش از قبل معلومه.

سخن سوم:شمایی که معتاد وبلاگ من هستین و من چند روزی پست نمیزارم حالتون بد میشه،بوس به لباتون و جفت دستاتون.

سخن چهارم:خیلی دوست دارم یه فوت فتیش واقعی رو باهاش حرف بزنم،میخوام بدونم اینا فقط پا دوست دارن و کاری با بالای زانو و لای پا ندارن یعنی؟یه بار با یه پسر فوت فتیش تو اینترنت آشنا شدم،عکس پامو واسش فرستادم،خوشش اومد و گفت ناخن هات رو کوتاه نکن از چند روز قبلش وقتی قرار شد بریم مکان،منم ازش عکس فیس خواستم.راستش معمولی بود و من ادامه ندادم باهاش و بلاکش کردم،اگه واستون سواله که قرار بود چی کار‌کنیم بهتون‌میگم،چون میدونم که اصلا واسه همین چیزا میایین وبلاگ من،قرار بود لخت بشیم و اون بشینه و فقط پاهام رو بخوره،همین،ولی به اصرار من قرار شد بعدش یه ساک هم برام بزنه.خلاصه که نشد.

سخن پنجم:احساس میکنم خیلی بی ادب هستم و باید اصلاح بشم و مطالب مفید و کاربردی بزارم‌توی وبلاگم و یا رویه وبلاگ رو تغییر بدم،این نوشته ها چونان طوماری سرگردان در دریای اینترنت قراره سالها بمونه و بچرخه،آیندگان با خوندن این نوشته ها چی فکر میکنن؟حتما میگن این پدران و نیاکان ما چه کف کس و کف کیرهایی بودن،تخمی هایی که ۱۰۰ سال آینده این وبلاگ رو میخونید،برین کون خودتون بزارید،ما خیلی هم بچه حال و کول و دوست داشتنی بودیم.