تراویس بیکل

تراویس بیکل

تراویس بیکل
تراویس بیکل

تراویس بیکل

تراویس بیکل

عناوین یادداشت‌ها

  • باش تا صبح دولتت بدمد جمعه 14 تیر‌ماه سال 1392 15:29
    میخواستم برم سینما پردیس قلهک یه فیلم ببینم که تازه الان متوجه شدم نیم ساعت دیگه فیلم شروع میشه و من هنوز خواب آلود هستم و ناهار نخوردم.چقدر من تنبل شدم.
  • منِ گم را تو پیدا کن جمعه 14 تیر‌ماه سال 1392 15:24
    من واقعا نمیدونم چرا تو دانلود کردن ترانه هایی که واقعا عاشقشون هستم چرا اینقدر تنبل هستم.یه ترانه ای هست به نام"کمی با من مدارا کن" از شکیلا که شعرش هم مال شهیار قنبری هست،حدود 13 ساله که میخوام این ترانه رو به پیدا کنم اما همش یادم میره و ریتم مبهم و شعر کمی که ازش تو دهنم مونده رو زمزمه میکنم. اصلا از...
  • دمانس جمعه 14 تیر‌ماه سال 1392 05:15
    چقدر دوست داشتم این تاریخ ها و مناسبتها تو ذهنم میموندن.مثلا قشنگ یادم بمونه که فلان روز توی فلان سال چه کار مهمی انجام دادم یا مثلا تولدها یادم بمونه،من خیلی در این زمینه ها کم حواس هستم،یکی این یکی هم اسمها،اصلا فامیل آدمها یادم نمیمونه.خیلی بده مثلا یه دو هفته با کسی همکار باشی و فامیلش یادت نیاد.امروز عصر فامیل یه...
  • ممنون هستم از همه جمعه 14 تیر‌ماه سال 1392 04:50
    من واقعا نمیدونم آدم خوش شانسی هستم یا به قول مادرم چون خودم خوبم شانس هم میارم.توی زندگیم هر کس که تو مسیر زندگیم بهش برخورد کردم آدم خوبی بوده.هیچ کس از اونایی که منو میشناسه نمیدونه که من این وبلاگ رو دارم به همین خاطر تعریف کردن من از این آدمها جنبه خودشیرین بازی نداره. من تو مدرسه،تو هنرستان،تو دانشگاه،تو...
  • تولدت مبارک جمعه 14 تیر‌ماه سال 1392 04:45
    چه جالب،به طور اتفاقی متوجه شدم که یک سال پیش دقیقا من این وبلاگ رو درست کردم.توی این یک سال چقدر زندگی من عوض شده.خیلی زیاد اصلا فکرش رو هم نمیتونستم بکنم پارسال این موقع من بیکار بودم،افسرده بودم.توی این یک سال اما همه چیز عوض شده واسه من.
  • عنوان ندارد. جمعه 14 تیر‌ماه سال 1392 01:42
    گاهی اوقات محاسبات و برداشتهای ما نسبت به آدمها کاملا اشتباه از آب در میاد.حتی اگر هزار سالمون هم باشه.به خصوص در رابطه با زن ها.الان به یه حس خوبی رسیدم.یه جور حس شناخت و آزادی مثل تراویس تو فیلم راننده تاکسی وقتی که اون حروم زاده ها رو قتل و عام کرد.یا مثل موسی شدم وقتی که خداوند متعال بهش گفت عصات رو تو رود نیل...
  • ملی پوشان پیروز باشید. شنبه 8 تیر‌ماه سال 1392 01:10
    تیم ملی والیبال هم برنده شد. روحانی مچکریم.
  • 30 سال بعد جمعه 7 تیر‌ماه سال 1392 21:03
    30 سال دیگه ایران چطوری میشه؟امروز وقتی با برادرم داشتیم میرفتیم که کنکور بدیم یاد اوایل دهه80 افتادیم که ماکنکور داده بودیم.دفترچه کنکور رو باید از شب قبل میرفتی دم در اداره پست میخوابیدی که گیرت بیاد یا یه آشنا پیدا کنی تو اداره پست که واست نگه داره،شاید باور نکنین ولی واقعا همین جوری بود.نتایج هم که اعلام میشد باید...
  • حالا مرو از کنارم جمعه 7 تیر‌ماه سال 1392 20:51
    پسر برادرم رو دوست دارم،الان موهاش رو بلند گذاشتن و شبیه هیپی های دهه هفتاد شده،مادرش و برادرم میگن شبیه تویه همه چیزش،اما من دوست ندارم،دوست ندارم اخلاقش مثل من بشه.اخلاق من خوب نیست،من دمدمی مزاج هستم و احساساتی. قبلا که بچه تر بود خیلی خوب حرف میزد اما الان مبهم حرف میزنه،اصلا معلوم نیست چی میگه.انگار به یه زبون...
  • بوده ای چون تاج گل بر سرم،تا ابد یاد تو را میبرم جمعه 7 تیر‌ماه سال 1392 20:37
    خوب دیگه حالا که کنکور رو دادم باید دوباره کار کنم،هیچی مثل کار کردن واسه یه مرد واقعی نمیشه.
  • بزن باران،دلم سخت گرفته ست جمعه 7 تیر‌ماه سال 1392 20:35
    زنگ زدم به گلی،قبل از اون فکر کردم که بهش بگم دوستش دارم اما با خودم گفتم اینجوری پشت تلفن خیلی لوس و بیمزه میشه،باید تاثیرگزار باشه،باید مثلا یه جایی باشم که آهنگ موتسارت یا موتزارت پخش بشه،باید مثل همفری بوگارت بهش بگم،بعد هم یه بوسه کلاسیک کازابلانکایی. من یه مشکلی دارم،مشکل شنوایی نیست اما وقتی کسی آروم حرف بزنه...
  • روایتی از یک تراژدی جمعه 7 تیر‌ماه سال 1392 11:35
    از دیروز که میدونستم باید امروز صبح زود بیدار بشم و برم یه جایی کن بدم،رفتم حموم و خودم رو خوشگل کردم که واسه کن دادن آماده بشم. من تو زندگیم خیلی زیاد کن دادم و اصلا از گفتنش شرمسار نیستم،به خصوص زمانی که جوون تر و سفیدتر و خوشگل تر بودم زیاد کن میدادم.اما این کن که امروز صبح دادم با همه فرق داشت.پدرم رو در آورد بس...
  • تو پایان هر جستجوی منی جمعه 7 تیر‌ماه سال 1392 01:22
    خوب شدکه فندق خودش قهر کرد محترمانه.وقتی بهترین رو دارم چرا رابطه های دیگه ای داشته باشم؟تعجب میکنم که چطور بعضی دخترها یا پسرها چندین دوست غیر همجنس دارن و با همشون هم همزمان رابطه عاشقانه دارن.
  • سد کنکور پنج‌شنبه 6 تیر‌ماه سال 1392 18:15
    باید بلند شم برم حموم،دوش بگیرم،همون جا هم ریشم رو با تیغ بتراشم،بعد مسواک بزنم،بعد برم تو پارک دانشجو پیش همجنسبازا بشینم و سیگار بکشم،بعد بیام خونه،فردا صبح هم برم کنکور بدم.این بهترین کاریه که من میتونم الان انجام بدم.
  • راه ناهموار زندگی پنج‌شنبه 6 تیر‌ماه سال 1392 17:30
    فردا میرم تو اواخر 28 سالگی دوباره کنکور میدم.شاید دیر باشه شاید هم نباشه با این که به ازدواج اعتقادی ندارم اما نمیدونم چرا منم گاهی اوقات دوست دارم ازدواج کنم صبح فندق بهم مسیج بلندبالایی داد و اصلا حتی رغبتی به جواب دادنش نداشتم و جوابی هم ندادم.نوشته بود که تو خوب نیستی و از این حرفها،بهتر که خودش متوجه شد ما از دو...
  • ای مهربان من،من دوست دارمت چهارشنبه 5 تیر‌ماه سال 1392 22:28
    خوب الان فرصت شد تا بنویسم امروز بعد از مدتها کش و قوس و قهر و آشتی با گلی بیرون رفتم.همه چیز فراتر از اون چیزی بود که در تصورات من بود،همه چیز بهتر از اون چیزی بود که من میخواستم.با هم به پارک لاله رفتیم،موزه هنرهای معاصر رفتیم و کلی حرف زدیم. توی موزه تمام توجه من به گلی بود،نمیتونم بگم زیر نور اون چراغهای موزه چقدر...
  • مستاجر سه‌شنبه 4 تیر‌ماه سال 1392 22:24
    رفتم فرهنگسرای ارسباران یه فیلم از رومن پلانسکی دیدم،بعدشم جلسه نقد و بررسی بود،خیلی خوب بود.به همه پیشنهاد میکنم برن این فرهنگسرا.
  • قریه من رویای من بود سه‌شنبه 4 تیر‌ماه سال 1392 15:33
    مدتهاست که من خواب نمیبینم یا این که خوابهام به یادم نمیمونه اما دیشب خوابِ خیلی خوبی دیدم خواب دیدم هر چهار نفر عضو گروه U2 مریض شدن و "بونو" حالش از همشون بدتره و تو بیمارستان بستری هستن و من پرستار مخصوص اونها هستم و Kylie Minouge و سِر پال مک کارتنی هم اومدن ملاقات و از من تشکر میکنن.
  • به یادت که می افتم میلرزه دل و دستم دوشنبه 3 تیر‌ماه سال 1392 00:58
    تقریبا آخرای فیلم آنی هال وودی آلن یه لطیفه تعریف میکنه که در مورد روابط انسانی هست که تقریبا تو این مایه ها هست و من باهاش موافقم یه روز یه یارویی میره پیش روانشناس و بهش میگه که برادر من فکر میکنه که مرغه،روانشناس بهش میگه که خوب بیارش پیش من و یارو میگه که به تخم مرغ هاش احتیاج داریم.به نظر من روابط عاطفی با دخترها...
  • نمیدونم والا یکشنبه 2 تیر‌ماه سال 1392 19:43
    من همجنسگرا نیستم،اما چیزی که هست بسیار بسیار زیاد به این موضوعات علاقه دارم و همش تو اینترنت دنبال این جور چیزا هستم.اما نکته جالب اینجاست که تو چت روم ها و محفل های مجازی همجنسگراها،به هم عید رو تبریک میگن که منظور همون تولد امام دوازدهم شیعیان هست.اما عجیب اینجاست که اگر این دوستان اینقدر مذهبی هستن که این روز رو...
  • به نام یزدان پیروز باشید یکشنبه 2 تیر‌ماه سال 1392 19:39
    امشب هم دوباره قراره ملت بریزن تو خیابون.منم قراره برم بیرون جز ملت حماسه آفرین،تا چه خوش افتد.
  • فندق یکشنبه 2 تیر‌ماه سال 1392 19:38
    من نمیدونم چرا این دختری که تازه باهاش آشنا شدم،علاوه بر گوگولی امروز بهم میگفت فندقم،عسلم،گوگولم.احساس بدی بهم دست میده.تیپ و ظاهرش نمیخورد که از این حرفها بزنه.تا آخرش میخوام باهاشبرم ببینم در نهایت به چی قراره تشبیه بشم.
  • دنیا خیلی کوچیکه یکشنبه 2 تیر‌ماه سال 1392 19:31
    امروز صبح تو خیابون ولیعصر اشکان رو دیدم،باورم نمیشد تو این شهر به این بزرگی ما همدیگه رو ببینیم.میخواست بره خیابان وزرا،اونجا یه کار کامپیوتری مسخره داشت.کمی باهاش قدم زدم.موقع رفتن دستم رو گذاشتم پشت گردنش.چقدر من دوست دارم این پسر رو.
  • زندگی سگی زیباست شنبه 1 تیر‌ماه سال 1392 14:54
    دیشب تا دیر وقت بیدار بودم و فیلم آنی هال از وودی آلن رو دیدم که دوستش داشتم الان هم فیلم زندگی زیباست از روبرتو بنینی رو دیدم. هر ئو فیلم رو دوست داشتم اما من همیشه شیفته فیلمهای وودی آلنی هستم.
  • اصطلاح عجیب شنبه 1 تیر‌ماه سال 1392 00:31
    دختری رو که گفتم همکلاس بودیم و از اخلاقش خوشم نیومد به من مسیج داده،بعد از چند مسج بهش گفتم فردا چی کار میکنی؟بهم جواب داده که فردا 7 صبح تا 1 بعد ازظهر کارم بعدشم خونه گوگولی!!!!! من واقعا نمیدونم دعوا کنم؟خوشحال باشم؟تعجب کنم؟افسرده بشم؟حس حماقت بهم دست بده؟حس تحقیر بهم دست بده؟ چرا به من گفت گوگولی؟
  • گل شب بو چه کم از لاله قرمز دارد جمعه 31 خرداد‌ماه سال 1392 17:06
    من نمیدونم آیا همجنسگراها هم عاشق میشن؟دلتنگ میشن؟
  • همه اسب ها از دشتها رمیدند،دوباره باد سرد تو رویا جمعه 31 خرداد‌ماه سال 1392 17:05
    دلم برای تمام درختان توتی که از آنها برایت میوه نچیدم،برای تمام موزه هایی که نرفتیم،برای تمام کاخ هایی که ندیدیم،برای تمام خیابان هایی که قدم نزدیم،برای تمام ترانه هایی که نشنیدیم،برای تمام فیلمهایی که ندیدیم،برای تمام حرفهایی که نزدیم تنگ شده است.
  • گلی من کجایی؟گلی چه بی وفایی جمعه 31 خرداد‌ماه سال 1392 17:02
    دلم واسه مسیج دادن و چت کردن و حرف زدن با گلی تنگ شده،اون خیلی خوب میفهمید،آدم سطحی نگری نبود از اینا نبود که عاشق رانندگی و خوردن و دوست پسر بازی باشن. کاش یکی مثل اون پیدا بشه. از فردا شنبه شروع میشه و دوباره باید برم سر کار.
  • ماشین سواری جمعه 31 خرداد‌ماه سال 1392 17:00
    با یه دختری تو کلاسمون آشنا شدم،البته جلسه آخر کلاس و همین دیروز بود،شماره ام رو گرفت و شماره اش رو گرفتم و اومدم خونه.وقتی به هم مسیج دادیم که بیشتر آشنا بشیم به مسیج هفتمی نرسید که ازش دلزده شدم و دیگه نه جواب زنگشو دادم و نه بهش مسیج دادم.بهم گفت که عاشق خوابیدن و خندیدن و رانندگی هست،سه چیزی که من ازشون متنفر...
  • بیماری جمعه 31 خرداد‌ماه سال 1392 16:56
    فکر کنم یا آسم گرفته باشم یا سل.
  • همراه اول جمعه 31 خرداد‌ماه سال 1392 14:19
    تبلیغی از تلویزیون پخش شد که به این شرح بود: از طرف همراه اول گروهی رفتن پیش یه کارگر و یه پاکت بهش دادن و ازش خواستن بخوندش و یه آقایی که تصویرش هم مشخص نبود با یه لحن آمرانه و تمسخرآمیز به اون کارگر بیچاره گفت که 25 میلیون تومان برنده شدی،کارگر بیچاره از فرط خوشحالی نمیتونست حرف بزنه به زنش زنگ زد و دستاش میلرزید و...
  • تبلیغات نبض تپنده تلویزیون ها جمعه 31 خرداد‌ماه سال 1392 14:11
    درسته که تلویزیون های خصوصی مجبور به پخش تبلیغات به خاطر ادامه حیاتشون هستن اما واقعا شرم آور هست که الان شبکه های دولتی ما با این بودجه های عظیم رو آوردن به پخش تبلیغات طولانی مدت کرم حلزون و ماهیتابه و کفش ها و کرم های لاغری و حتما باید تا چند وقت دیگه منتظر این بمونیم که قبل از پخش اخبار ساعت 14 درست زمانی که همه...
  • پسر صبر داشته باش پنج‌شنبه 30 خرداد‌ماه سال 1392 23:26
    نمیدونم چرا وبلاگ من تو صفحه اول بلاگ اسکای نمیاد وقتی پست جدید میزارم.انگار بلاگ اسکای با من خوب نیست یا خوشش نمیاد از من
  • پروانگی رسم ماست پنج‌شنبه 30 خرداد‌ماه سال 1392 23:17
    کاوه آفاق از گروه The Ways کنار گذاشته شد،کی فکرش رو میکرد؟
  • چشماتو میبندی و دوباره میبینی منو پنج‌شنبه 30 خرداد‌ماه سال 1392 15:07
    اصلا مذهبی نیستم از ترانه های مذهبی هم خوشم نمیاد،اما این ترانه علی لهراسبی رو خیلی دوست دارم که واسه امام زمان خونده.خیلی قشنگه.
  • حروم زاده تو جرات کشتن من رو نداری. پنج‌شنبه 30 خرداد‌ماه سال 1392 12:59
    جیمز جونیور گاندولفینی در گذشت.
  • فردا که همه گرد هم آیند از ما نکنند هیچ یاد چهارشنبه 29 خرداد‌ماه سال 1392 22:16
    امروز تو تاکسی بودم و راننده رادیو رو روشن کرده بود و در کم تعجب متوجه شدم که یکی از ایستگاه های رادیویی ترانه ای از گروه "میرا" پخش کرده بود.واقعا لذت بردم که بعد از نزدیک به 8 سال یا بیشتر این ترانه رو شنیدم.خیلی خوب بود و چقدر من ناراحتم که هیچ چیزی نمیتونم از این گروه تو اینترنت پیدا کنم.یادشون بخیر.
  • خرداد شیرین چهارشنبه 29 خرداد‌ماه سال 1392 22:10
    هیچ وقت فکر نکنم تا آخر عمرم این خرداد رو فراموش کنم مگر این که به "انما" مبتلا بشم.
  • صحنه را دیدم چهارشنبه 29 خرداد‌ماه سال 1392 15:01
    سلام علیکم با تشکر از بچه های تیم ملی و سرمربی خوبمان آقای کیر وش،به خاطر صعود به جام جهانی و شاد نمودن دل امت همیشه حاضر در صحنه.انشالله خداوند توفیق روز افزون عنایت فرماید. و من الله التوفیق
  • چه دلتنگم برای تو،برای چشم غمگینت،برای بی وفاییت،حسادتهای شیرینت چهارشنبه 29 خرداد‌ماه سال 1392 01:45
    همیشه از این میترسیدم و میترسم که فراموش بشم.بزرگترین ترس زندگی من فراموش شدنه.کاش از من یاد بکنن.کاش اونایی که یه زمانی من رو میشناختن فراموشم نکنن.چقدر میترسم.منو فراموش نکنید.
  • انتظار فرج از نیمه خرداد کشم. چهارشنبه 29 خرداد‌ماه سال 1392 01:42
    این خرداد ماه چه ماه عجیبیه انتخابات تظاهرات آشوب جشن شادی صعود تیم ملی جدایی من از گلی جشن های مذهبی همه و همه تو خرداد ماه اتفاق می افتن.
  • دلتنگم واسه قطره های پاکِ بی گناهِ گرم بارون چهارشنبه 29 خرداد‌ماه سال 1392 01:40
    دوره ام تموم شد با هیچ کس هم خداحافظی نکردم و اومدم بیرون.ولی خیلی چیزا یاد گرفتم.
  • فرق آدمها دوشنبه 27 خرداد‌ماه سال 1392 20:58
    بعضی آدمها ساخته شدن واسه این که مثل خر کار بکنن،جون بکنن و هیچ تفریحی نکنن،آخرشم بمیرن و نفهمن زندگی شاد و عشق و حال یعنی چی.یکی از اون آدمها من هستم.
  • این تصمیم دیگه از کجا در اومد یهویی شنبه 25 خرداد‌ماه سال 1392 23:40
    متاسفانه یا خوشبختانه سریالهای جم تی وی رو من هر شب میبینم.اما باید بگم این شخصیت جمیل تو سریال از بوسه تا عشق یکی از احمقانه ترین شخصیتهاست
  • فراموش کن گذشته رو شنبه 25 خرداد‌ماه سال 1392 23:34
    آقا ما چند سال پیش رفتیم یه آبشاری،خیلی ببخشید دهن من گاییده شد تا رسیدم،صد هزار تا فحش به خودم دادم که پا به همچین سفر خطرناکی تو این مسیر خطرناک و صعب العبور گذاشتم.الان تو فیسبوک دیدم که یه دختری دقیقا همون جا با کفش پاشنه بلند عکس گرفته.
  • خیلی هم خوب شنبه 25 خرداد‌ماه سال 1392 23:28
    خدا رو شکر مثل چهار سال پیش نه موبایل قطع شد،نه شبکه ها قطع شدن و نه لنگر کشتی ها به کابل اینرنت خورد.
  • چالش های پیش رو شنبه 25 خرداد‌ماه سال 1392 21:56
    حالا که تقریبا تمام مردم خوشحال هستن به خاطر رئیس جمهور جدید بنده به نوع دیگه ای این مسئله رو در نظر میگیرم.اگر الان به من بگن بیا رئیس جمهور ایران بشو،نیکول کیدمن هم بیست سال جوونش میکنیم و بهت میدیمش تو بیا رئیس جمهور شو بنده حقیر با توجه به این همه مشکل موجود در مملکت قبول نمیکنم.اما از طرفی هم نیکول کیدمن بیست سال...
  • تبریک به ملت همیشه در صحنه شنبه 25 خرداد‌ماه سال 1392 21:05
    من که رای ندادم طبق معمول تمام انتخابات گذشته،اما امیدوارم مردم همیشه مثل روزهای قبل از انتخابات شاد و خوشحال باشین.امیداورم میوه و روغن و برنج ارزون بشه،امیدوارم گوشت و مرغ و ماهی ارزون بشه،امیدوارم حقوق ها افزایش پیدا بکنه،امیدوارم هیچ کسی فقیر نباشه،هیچ زنی مجبور نباشه تو خونه های پولدارا کار بکنه و بهش دست درازی...
  • این چه غلطی بود که من کردم؟ شنبه 25 خرداد‌ماه سال 1392 21:05
    چند روزه همش سرفه میکنم.سرفه و سرفه و سرفه.دیگه دارم عصبی میشم.
  • نمیدونم از کدوم ستاره میبینی منو شنبه 25 خرداد‌ماه سال 1392 21:00
    جمعه ای که انتخابات بود و مردم اکثرشون شوق و شور الکی و رای دادن و این بازی ها رو داشتن من بیچاره سر کار بودم و یکی از بدترین روزهای کاریم رو پشت سر گذاشتم.از توضیح اضافی صرف نظر میکنم اما اتفاقاتی رو به چشم دیدم که باعث شد منِ سنگدل تمام عصر جمعه لعنتی رو گریه کنم.