تراویس بیکل

تراویس بیکل

تراویس بیکل

تراویس بیکل

برای لیمو،کامنت گذار خستگی ناپذیر،برای لیمو که فرقی با ربات نداره.

من واقعا همه رو دوست دارم و دست بوس همه و هر کسی هستم که توی  وبلاگ ها کامنت میزارن و توی این دوره رکود وبلاگ ها خواننده های خوب و کسایی که کامنت میزارن جواهر ناب و دوست داشتنی هستن.ولی ناموسا به جان خودم،به جان جفتمون،مستراح هم که میرم کامنت های این لیمو رو میبینم.دخترجان،هر جایی توی هر وبلاگی با هر موضوعی میرم کامنت تو رو میبینم.یارو مینویسه امروز عن خوردم،اینم میگه عن خیلی خوشمزه هست،منم بارها خوردم،یارو میگه خسته ام،اینم میگه منم خسته ام.فرقی نمیکنه موضوع وبلاگ چی باشه،خاطرات یه دختر حشری یا یه زن خانه دار،یا یه پسر جقی،یا یه غربتی پناهنده،یا یه مردمتاهل حشری،هر وبلاگی از بلاگ اسکای و بلاگفا و بیان و پرشین بلاگ بری لیمو رو میبینی.

لیمو جان جدت بکش بیرون،به قرآن خسته شدیم.

نظرات 8 + ارسال نظر
BlueMahya دوشنبه 4 مهر‌ماه سال 1401 ساعت 03:44 ق.ظ http://Bluemahya.blogsky.com

XD) LAUGHING OUTLOUD)
...
از اونجایی که منم این اسم و عنوان رو همه جا و در تمامی سرویس وبلاگ ها میبینم اخیرا، باید بگم اگر این حجم‌ انرژی پای کامنت گذاری و... رو روی یک کانال یوتیوب میذاشت بدون شک الان درآمد زایی رو آغاز کرده بود "کاملا جدی و بر اساس واقعیات میگم،یا این زمان صرف یادگیری یک فن و هنر جدید بشه، طرف حرفم با تمام افرادی هست که ساعت ها تو پلتفرم های دیگه نظر میذارن، از دلایلی که نظرات خودم رو بستم همین مسئله هست، بده بستون بازی رو دوست ندارم و وبی که باید رو دنبال میکنم، در صورت امکان و نیاز کامنت یا پیام هم میشه گذاشت، دیگه وحی منزل و قسم خوردن نداره، بعضی این وبلاگ رو "خیلی" جدی گرفتن، همیشه تعداد بالای فالوور تو جاهای دیگه و یا تعداد لایک و نظر بالا تو اینجا، نشان دهنده‌ی مورد تایید و مفید بودن قطعی نیست.خیلی چیزا واقعا هیچ نظری نمیشه دربارش داد و یا نظری متقابلا خواست، شرطی نباشیم و افراد رو شرطی نکنیم، به دنبال بازخورد های واقعی و طبیعی در خودمون نسبت به بقیه و از دیگران نسبت به خودمون باشیم، این یعنی تعامل سالم و دارای مفهوم، وقتی نظرات وبلاگ مذکور که فرمودید رو بخونم هیچی یاد نمیگیرم چون این یک جریان باطل، مصنوعی،قراردادی و هرزنامه گونه هست، در حالی که نظرات وبلاگی چون خودت انبوهی بحث و داستان داره... "


~این صرفا ایده ی منه و میتونه درست نباشه.

ایده های تو همیشه درسته
به نظرم بهترین جواب رو براش گذاشتی،امیدوارم بخونه و بکشه بیرون

لیمو دوشنبه 4 مهر‌ماه سال 1401 ساعت 10:24 ق.ظ

آقای بیکل :)))))))))
فکرش رو هم نمیکردم یه پست برای من بنویسید. وقتی توی قسمت آخرین یادداشت ها دیدم تعجب کردم اومدم و دیدم بعله. این روزها که اعصابم خرابه عالی بود، مردم از خنده.ممنونتونم واقعا D:
حالا من عذرخواهم اما وبلاگهایی که میفرمایید برای من دوستانم هستن من سعی میکنم هرروز سر بزنم، در ضمن نه خداییش برای هر موضوعی نمینویسم که موافقم اتفاقا مخالفتم رو هم تا حالا خیلی نوشتم. مورد داشتیم سر مخالفت دوست شدیم اصلا D:
+ باز هم عذرخواهم اما فکر کنم باید به دیدنم عادت کنین، چاره ای نیست. سعی کنین به انتخاب صاحب پست احترام بذارید و کار به کار مردم نداشته باشین :))))
راستی پاسخ کامنت هاتون رو در پاسخ کامنت های دوستانم گذاشتم، ببخشید که تایید نشدن. نمیشد احترام دوستانم رو در نظر نگیرم. :)

خدایا منو گاو کن بلکه راحت بشم

لیمو دوشنبه 4 مهر‌ماه سال 1401 ساعت 11:45 ق.ظ

میدونید تا وقتی این صحبت و نقد از طرف شما بود من اصلا ناراحت نشده بودم، حتی با تمام فحاشی ها و قضاوت هاتون اما الان واقعا ناراحت شدم گرچه فکر نمیکنم کلا براتون اهمیتی داشته باشه. چطور میتونید با کسی بشینین و یکی رو مسخره کنین؟ شما از زندگی شخصی من چی میدونید که توانایی هام رو زیر سوال میبرید؟؟ شغل من، رشته تحصیلی من، هنرهای من و حتی علاقمندی های من رو نمیدونید. وبلاگ و فضای وبلاگی برعکس شما برای من بیزنسی نیست! که دنبال جمع آوری لایک یا فالوور یا حتی مثل شما خیانت باشم. نمیدونم چرا براتون دوست داشتن نامفهومه اما من دوستانم رو دوست دارم پس میخونمشون و باهاشون صحبت میکنم. اشتباهم این بود که فکر میکردم شاید ارزش احترام و گفتگو رو دارید اما متاسفانه باید مثل دوستانم فقط کامنت هاتون رو پاک میکردم.
در مورد دوست عزیزی که برای من نوشتن؛ با توجه به جمله آخر حرفی نمیمونه که بهتون بگم اما فقط این رو میدونم که کلمات خیلی قدرتمندن. همین الان جواب حرفهاتون که نوشته بودم رو پاک کردم چون دلم نمیخواد روزتون مثل من خراب بشه فقط با توجه به حرف خودتون باید بگم فضای مجازی رو زیادی جدی گرفتین! من در زندگی حقیقی موفقیت کسب میکنم و اینجا کنار دوستانم اعصابم رو آروم میکنم :)

بگم گه خوردم راضی میشی؟

BlueMahya دوشنبه 4 مهر‌ماه سال 1401 ساعت 12:28 ب.ظ http://Bluemahya.blogsky.com

اولا:
لیمو! در حد من نیست اینجا کل کل کنم، ولی یه سری چیزا گفتن داره. تو عادت داری به شخصیت افراد گند بزنی و بعد بگی محترمانه صحبت کردی؛ دقیقا مثل کامنتت، این نقش بازی کردنه جواب نمیده، احتمالا یک پست میذاری و ناله و زاری... اینم بگم که من دوست عزیزت نیستم و علاقه ای ندارم باشم.
به قول بیلی آیلیش
I'm not ur friend
من اسم دارم! جرئت داشته باش خطابم کن همونطوری که من خطابت میکنم.انگار به هر کسی میرسی میگی دوست!همین باعث شده دور و برت شلوغ بشه نه؟ این کلمه حرمت داره، اینو بدون.خیلی چیزا به من مربوط نیست ولی وقتی وبت کاروانسرا شده ماهم ری اکت داریم؛
من نیازی به جواب تو ندارم:
چون "جوابت چیزی مغالطه و مظلوم نمایی نیست!" مثل کاری که الان کردی. الان خندم گرفته حسابی، اگر فعالیت هاتو ببینی گویا تو خیلی جدی تر گرفتی که تا ناموس کامنت هارو میخونی و میای فیدبک میدی.

- - -
ثانیا:
لیمو خیلی حرف میزنی. یعنی انقدر حرف میزنی آدم خیلی وقتا حوصله نمیکنه بخونه. من که واقعا نمیرسم با دقت بخونم ولی میدونم طولانی نوشتی و مثلا میخوای بگی ماها اشتباه کردیم و فلان. مثل یک زنی که دم گوش آدم میشینه تند تند مخ آدمو میخوره و آدم فقط روست داره دهنشو ببنده یا محل رو ترک کنه. طولانی نوشتی طولانی هم تحویل بگیر:

- - -
ثالثا:
من دیگه حرفی دربارت ندارم چون دیگران زیاد اومدن ایمیل فرستادن و پیام گذاشتن برام درباره شخص تو. از "دوستانت" و خواننده هات زیاد به ما رسیده توهین و افتراء و هتاکی.


- - -
رابعاً:
امثال تو زیاد دیدم. فقط دنبال به به چه چه و تعریفن. دنبال جلب توجه. تا یکی ازشون انتقاد کنه تپش قلب میگیرن و حالشون بد میشه و اینجور طومار می‌نویسن تا ضد حمله باشه، وقتی همون کامنت و با این پست رو خوندی عضلات پیشونیت منقبض شد نه؟ اون "دوستات" یا جرئت ندارن عیبت رو به روت بیارن یا براشون مهم نیست، والا برای ما هم مهم نبود فقط خسته شدیم از داستانا و کاش جمع شه به زودی. چون بقیه هم یاد میگیرن میرن. قابل توجهت و سواد اطلاعاتی نداشته ات از اینجا نمیشه کسب درآمد کرد ولی خوراک افراد مهرطلبی چون توئه.

---
" By the way I don't give a fuck about your fake sadness, kindness & smiles, I don't give a damn about a freaky creepy yellow Copy Cat"

گه تو دهنت لیمو.
اینم از طرف من

BlueMahya دوشنبه 4 مهر‌ماه سال 1401 ساعت 12:30 ب.ظ http://Bluemahya.blogsky.com

یه چیزی رو الان دیدم تعجب کردم و یادم رفت بگم:
"در زندگی واقعی موفقیت کسب میکنم و در اینجا اعصابم رو آروم میکنم؟"

۱. کسی که موفقه نیاز نداره جار بزنه اینجوری و عقده ای بازی در بیاره و مثلا بکوبه تو سر ما.
۲. موفقیت اعصاب خوردی نمیاره و :
۳.اینجا مطلب روانپزشک نیست که اعصاب رو آروم کنی، دکتری؟ به اعصاب دیگران هم کاری داری. گویا دُز مشکلاتت زده بالا معلوم نیست چی میگی.

قشنگ خرابش کردی.
دمت گرم

پناه سه‌شنبه 5 مهر‌ماه سال 1401 ساعت 05:46 ب.ظ

لیمو منو یاد زمون های پیکان گوجه ای وبلاگ افتادم یک دختری بود که میخاست پزشکی قبول شه و همش تو نظرات بلند بالا می نوشت اسمش چی بود؟

ریحانه

وب داشتم الان نمینویسم(پسرک بلاگر) چهارشنبه 6 مهر‌ماه سال 1401 ساعت 04:22 ب.ظ http://Pesarakeblogger.blogsky.com

من از خواننده های خاموش این وب و بیشتر وب ها هستم از جمله همون محیای آبی
تراویس تو نویسنده رک و خیلی خوب ی هستی اما یه چیزی رو زورم اومد نگم درباره این پست
چقد این دختره/ پسره لیمو کص میگه یعنی هرجا میرم هست داره لاس میزنه بابا سرت تو کون خودت باشه دیگ اه یکیم میاد میگه چه خرابی هستی ناراحتم میشی خب انقدر گیر تعریف و خوب گفتن بقیه درباره خودتی ک تحمل شنیدن واقعیتو نداری بدبخت عنم میگیره بیام تو وبت گفتم اینجا بگم ناگفته نمونه اگر خوندی یکم آدم شو و سعی کن کمتر ادای آدم خوبارو در بیاری خداروشکر من دیگ درگیر فضای وب کنونی نیستم اونجوری ک باید چ اعصابی دارین شما خدایی از دست این لیمو و پرتقال و نارنگی و گُه و غیره

دمت گرم به خدا

پناه پنج‌شنبه 7 مهر‌ماه سال 1401 ساعت 03:18 ب.ظ

افرین ریحانه
لیمو هم دقیقا مثل ریحانه رفتار میکنه شایدم خودشه

هر کی که هست اگه پسر بود همه دخترا رو گاییده بود تا الان اینقدر که حوصله حرف زدن و همت پیگیری داره

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد