یه چیزی بگم جان خودتون مسخرم نکنید،من هر وقت این ترانه"هدیه اسباب بازی" رو میشنوم یا میبینم این قدر بغضی میشم که حد و حساب نداره،یعنی واقعا گریه ام میگیره.میدونم خیلی مسخره هست ولی دست خودم نیست.از تصور این که خودم یه بچه ای داشته باشم یا بچه کوچیکی باشه که اون قدر مهربونی توی وجودش باشه که اسباب بازی هدیه بده به بچه دیگه ای گریه ام میگیره.یه جایی اش هم میگه: با این که گاهی سخته زندگیامون ولی،هوات رو دارم رفیق به عشق مولا علی.اونجاش هم خیلی قشنگه،بغضی میشم عجیب.
الان هم دارم هدیه اسباب بازی رو گوش میدم و گریه میکنم.
تو رو خدا نگید که شما بغض نمیکنید با شنیدن "هدیه اسباب بازی"
بوس
بوچ
اصن نه دیدم نه شنیدم
خوب هم ببین و هم بشنو.چیز سختی که نیست.تو گوگل بنویس"هدیه اسباب بازی" بعد برو از اپارات تصویری اش رو ببین.
برو ببین جان من.بعد بیا نظرت رو بگو
رفتم دیدم
خدایی حالت خیلی خرابه که با این بغضی میشی
خدا وکیلی قشنگه.خدا شاهده قشنگه
بنظر من این احساسات مسخره نمیان، منم تجربهشون کردم. قرصای آرامبخش اینطور آدمو احساساتی میکنه. اگر که مصرف میکنی حواست باشه از دستت در نره و همیشگی شه.
چیزی مصرف نمیکنم
کاش خدا شفات نده همینجوری بمونی …
ممنون
سلام، امیدوارم خوب باشید
تراویس عزیز من از دیشب به طور اتفاقی با وبلاگت آشنا شدم و شروع کردم به خوندن
من یه خانمم و خیلی موارد با موافق حرفهات بودم و خیلی جاها حرفت حق بود واقعا
سلامت باشی و برقرار
همیشه بنویس:
قربونت عزیزم
بوس به صورت ماهت آسمان
منم رفتم نگاه کردم تا حالا ندیده بودم، من احساساتی نشدم، ولی خدایی بغض نداشت ها.
نه.باید بغضی بشی.


من رفتم کلیپش رو دیدم
قشنگ بود ولی بغضی نشدم
چرا بغضی نشدی؟خیلی قشنگه،باید بغضی میشدی.
فکر کنم بار اوله اینجا کامنت میذارم، این پست رو دیدم خواستم بگم خیلی وقتها این بغض کردنها به خاطر جرقه ای هست که به گذشته یا حال آدم مرتبط هست، مثلا آرزوی زندگی توی یه جمع صمیمی، جایی که همه هوای هم رو دارن، یه بار توی دانشگاه یه کلیپ پخش کردن در مورد اینکه چی توی ذهن آدمهایی که تو بیمارستان در رفت و آمدن میگذره از مریض گرفته تا همراه مریض، دکتر و پرستار و غیره. من که کلی اشک ریختم استادمون آخرش گفت اونایی که بغض کردن یا اشک ریختن اونایی هستند که ذاتا آدمهای دل رحمی هستند بر خلاف بعضی ها که یاد میگیرن دل رحم بشن.
قربون دل مهربونت بشم.
عجب چیز سمی بود خدا نکشتت
خداوکیلی phil جان تو اشکی و بغضی نمیشی؟؟
نه والا بیشتر از اشتها افتادم
هر از چند روزی توئیترت رو میبینم.
کم پیدا شدی یه مدتیه.
فضاش فتنهانگیز شده. عقلا غالبا تعطیل شده. یسری جدا فک میکنن شبیه 57 میشه ریخت بیرون "انقلاب" کرد. البته جامعه همینه الان، توییترم بازتاب فضای فکری جامعهست.
من هرچی گشتم نفهمیدم اکانتت چیه، پیامم ندادی بهم
خودمم نفهمیدم چی هست.چون نتونستم بسازم
اینایی که میگن فردای آزادی فلان کار رو بکنیم فازشون چیه؟
ها از روب وب میخونی پس.
نمیدونم بیشتر واگویی آرزو آماله.
برای اولین بار دیدم و شنیدم ،قشنگ بود و حق به شما دادم خوش تون بیاد و منقلب شوید
دمت گرم بی بی.
بالاخره یه نفر بغضی شد
دقیقا! دقیقا همینطوره!
منم عین همین حس رو داشتم. خیلی برام جالب بود که یکی دیگه هم همینطوریه
نوکر پدرتم صد در صد