تراویس بیکل

تراویس بیکل

تراویس بیکل
تراویس بیکل

تراویس بیکل

تراویس بیکل

آدم که یاد گذشته هاش میافته چشمانش از گریه اشک آلود میشه تصویری از روزهای رفته میبینه که در اون هر چهره ای نابود میشه

نقبی بر گذشته اول:چند روز پیش پستی گذاشتم و نوشتم که اختیار کیرم دست خودم نیست انگار که واسه خودش یه سرزمین جداگانه ای هست و کاری اصلا به کار من نداره و کیرم حقیقتا منو کیر خودش هم حساب نمیکنه،هر وقت بخواد راست میشه،هر وقت بخواد میخوابه،بد موقع تو خواب راست میشه و خلاصه اون انگار رئیسه و مت کیرش هستم.حالا که داشتم تو آرشیوم نگاه میکردم به این پست رسیدم.حقیقتا بلد نیستم چطور میشه لینک رو کوتاه کرد.

/https://travisbickle1.blogsky.com/1392/02/2

متوجه شدم که من از سال ۹۲ یعنی ده سال پیش هم همین مشکل رو داشتم.

نقبی بر گذشته دوم:شما به عشق عمیق و دوستی من و خانوم ف حسودی می کنید،ولی من و خانوم ف از سال ۹۲ با هم از طریق وبلاگی دوست هستیم.اون زمانی که هیچ کدومتون خواننده این وبلاگ نبودین یا اصلا تو مجازی نبودین،من و خانوم ف توی وبلاگ های همدیگه کامنت میزاشتیم.فقط نمیدونم چرا دوست نشدیم،کاش همون سالها مخش رو میزدم.قسمت نبود.

نقبی بر گذشته سوم:مهدیه.یه نفر هست که هیچ کدومتون اون رو نمیشناسید ولی هر از گاهی برام کامنت میزاره به اسم مهدیه،مهدیه قدیمی ترین دوستی هست که من دارم.از همون روزهای اولی که وبلاگ داشتم مهدیه رو میشناسم.مهدیه عزیزم خیلی دوستت دارم،تو خیلی دختر خوبی هستی،هیچ وقت درست و حسابی نشناختمت.امیدوارم همیشه شاد باشی.

نقبی بر گذشته چهارم:میدونید چرا phil رو میگم داداشمه،چون از سال ۹۱ همدیگه رو میشناسیم.phil آدم روشنفکر و دنیا دیده ای هست.یکی از حسرت های زندگیم اینه که چرا هیچ وقت باهاش رفاقت نکردم.

نقبی بر گذشته پنجم:سال ۹۲،اسم مربی تیم ملی رو نوشتم کیر  وش،فکر کردم خیلی کس نمکم.اینجوری کیر+وش خونده میشه.حتما از این حجم کصنمکی و ابتکار خودم ارکشن شدم.

نقبی بر گذشته ششم:متوجه شدم از همون سالهای دور،۹۱ یا ۹۲ هم کسایی بودن که توهین میکردن و فحش میدادن.چه جالب،کلا فحش خورم مَلَسه.

همین.دوستتون دارم.

نظرات 5 + ارسال نظر
کاوه خداشناس دوشنبه 21 فروردین‌ماه سال 1402 ساعت 06:10 ب.ظ

انگار دلت واسه من تنگ شده.

میخوای فحش بدی؟دلت میاد؟

phil دوشنبه 21 فروردین‌ماه سال 1402 ساعت 08:25 ب.ظ

من واقعا مخلصم تراویس، تو در قلب من هستی، علاوه بر اینکه پروست زمانه هستی. شاید ما هیچ‌وقت همدیگه رو ندیدیم ولی رفاقت کردن لزوما دیدن نمیخواد، به نظرم ما رفاقت کردیم.

تو داشی منی به مولا،تعصبتو میکشم.
چشام پر اشک شد.
جات همیشه تو قلب منه

ترمه دوشنبه 21 فروردین‌ماه سال 1402 ساعت 08:29 ب.ظ

۱۰ سال دیگه هم میای میگی ترمه‌جون مرسی که اینهمه ساله میای و میری بعد منم خودمو لوس میکنم

این حرف رو دوست داشتم خدایی
ولی خوب باید با هم خاطرات خیس درست بکنیم

مهدیه دوشنبه 21 فروردین‌ماه سال 1402 ساعت 08:31 ب.ظ

منم دوست دارم
ولی من خیلی خوب شناختمت

زندگی من با شادی میونه ای نداره

بوس به صورت ماهت مهدیه جان

بانوی کویر سه‌شنبه 22 فروردین‌ماه سال 1402 ساعت 09:23 ب.ظ

اوه یادش بخیر، نیمه دوم دهه هشتاد و دهه نود چقدر وبلاگ نویسی طرفدار داشت
بعدش اغلب کانال تلگرام زدند یا کوچ کردند اینستا
حق آب و گل داری در وبلاگستان تراویس خان

پس یه بوس بهم بده

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد