تراویس بیکل

تراویس بیکل

تراویس بیکل
تراویس بیکل

تراویس بیکل

تراویس بیکل

چقدر زشت و ناروا است که انسان، گنهکاری که از او پوزش می‌طلبد، عقوبت نماید.

باد برد خاطراتم اول:اونایی که از من بدشون‌میاد نفرینشون‌نمیکنم فقط میگم ایشالا فیستول مقعدی بگیرن.

باد برد خاطراتم دوم: این همه میایین این‌وبلاگ رو میخونید و گاها فحش میدین و بعضی هاتون استفاده ابزاری میکنید از من و باهام سکس چت میکنید و این حرفها،حالا نوش جونتون،حلالتون باشه،من ذاتا جنده هستم.ولی یه چیزی ازتون میخواستم نامردا بهم‌یاد ندادین،من گفتم چه طوری میشه با جن ها و تحقیقا جن های زن ارتباط گرفت،هیچ کدومتون هیچی نگفت.رنجش پیدا کردم ازتون.

باد برد خاطراتم سوم:یه سریالی بود میخواستم ببینمش اسمش رو هم به ذهنم سپرده بودم ولی یادم‌ رفت.لعنت به این ذهن ضعیف.داستان سریال این بود که مریض ها میومدن پیش یه روانشناس و همش ظاهرا توی مطب میگذشت و با حرف زدن و جلسات تراپی سریال میگذشت  و همین بود انگار.داستان جلسات تراپیست با مریض هاش بود.میخواستم ببینمش ولی اسمش یادم رفت.تولوخدا اگه کسی اینو دیده اسمش رو بگه،بازم مثل داستان جن ها نشه که هیچی نگفتین.

باد برد خاطراتم چهارم:چه طوری یه لینک میزارین و لینکتون یک کلمه هست.من وقتی لینک میزارم همه لینک میاد و اون یه کلمه نمیاد.

باد برد خاطراتم پنجم:بعضی وبلاگ ها چقدر زیبا و قشنگ مینویسن.صبح چند وبلاگ خوندم،بسیار زیبا نوشته بودن.آفرین،کاش منم میتونستم اینجوری قشنگ بنویسم.

باد برد خاطراتم ششم:همین.دوستتون دارم.

نظرات 32 + ارسال نظر
خانوم ف پنج‌شنبه 24 فروردین‌ماه سال 1402 ساعت 11:14 ق.ظ http://Khanomef.blogsky.com

اسم سریاله درمانگر هست فکر میکنم
اگرمنظورت ایرانی باشه

همه چی عالیه پنج‌شنبه 24 فروردین‌ماه سال 1402 ساعت 11:21 ق.ظ

In treatment

دمت گرم

قره بالا پنج‌شنبه 24 فروردین‌ماه سال 1402 ساعت 12:02 ب.ظ http://Www.eccedentesiast33.blogsky.Com

به نفرینتون انقدر خندیدم که حد نداره

اگه سریال ترکی باشه که اسمش اتاق قرمزه،
حتی اگه نباشه هم خیلی خوبه، ببینید

والله اگه درمورد جنیان عزیز اطلاعی داشتم دریغ نمیکردم ولی متاسفانه عین سگ ازشون میترسم

خودتون از خیلی ها بهتر می‌نویسید

مرسی قشنگم.خیلی لطف داری

Y پنج‌شنبه 24 فروردین‌ماه سال 1402 ساعت 02:06 ب.ظ

از دست شوخی های شما‌
نمیشه شوخی‌هاتون پاستوریزه باشن؟! استعدادش رو داریدها

استعداد چی رو؟شیطون راحت بگو

مهدیه پنج‌شنبه 24 فروردین‌ماه سال 1402 ساعت 02:33 ب.ظ

من سریال ترکی اتاق قرمز رو دیدم
شاید منظورت اینه


برای لینک هم از کوتاه کننده های لینک استفاده کن

بلد نیستم

بانوی کویر پنج‌شنبه 24 فروردین‌ماه سال 1402 ساعت 03:00 ب.ظ https://banooyekavir.blogsky.com/

عجب نفرین حقی!
توی فیلم سجین ۴ پدربزرگ خانواده یک زن جن داشت، خوشگلم بود پدرسوخته

فیلمش رو ندیدم.قشنگه؟

جزر و مد پنج‌شنبه 24 فروردین‌ماه سال 1402 ساعت 03:01 ب.ظ

خواستم اسم سریال رو بگم دوستان زودتر گفتن. تحت درمان البته نسخه ی دیگه ای هم داره ایتالیایی هستش

جزر و مد پنج‌شنبه 24 فروردین‌ماه سال 1402 ساعت 03:03 ب.ظ

خواستم اسم سریال رو بگم دوستان زودتر گفتن. تحت درمان البته نسخه ی دیگه ای هم داره ایتالیایی هستش

چه زرنگی ماشالا

Y پنج‌شنبه 24 فروردین‌ماه سال 1402 ساعت 03:35 ب.ظ

استعداد نوشتن از مطالب و خاطرات مفیدتون

جون بابا

بانوی کویر پنج‌شنبه 24 فروردین‌ماه سال 1402 ساعت 06:28 ب.ظ https://banooyekavir.blogsky.com/

سجین یک سری فیلم ترکیه ای ژانر وحشت هست. البته اگر علاقمند باشید به دیدن این فیلمها

باید ببینم

Enio.M پنج‌شنبه 24 فروردین‌ماه سال 1402 ساعت 06:30 ب.ظ

سلام
درمورد بند چهار:
مثلا میخوایم آدرس وبلاگ تراویس رو داخل یه پست بزاریم و فقط اسم "تراویس" رو بنویسیم و هر کسی بزنه روش به وبلاگ تراویس بره.

مینویسیم

تراویس

بعد کلمه تراویس رو کلیک میکنیم بعد داخل نوار ابزار روی آیکون کره زمین که یه سنجاق یا همچین چیزی داره ،میزنیم.
بعد یه پاپ آپ باز میشه و آدرس وبلاگ تراویس رو میزنیم داخل قسمت لینک و ثبت میکنیم.
اینطوری میشه برای یه کلمه آدرس لینک هر وبسایت یا وبلاگی رو تعریف کرد.

امیدوارم منظورت همینی بود که نوشتم.بای.

منظورم دقیقا همین بود.ولی من با موبایل وارد میشم.اینا رو نداره که شما میگی

مرجان پنج‌شنبه 24 فروردین‌ماه سال 1402 ساعت 08:50 ب.ظ

پدر بزرگ من با جن زن خوابید. ولی دیگه بچه هاش خوشبخت نشدن. پدر بزرگ من آدم پاک و قوی بود. از لحاظ جسمی هیشکی بهش نمیرسید.

تو خودت با چشمهای خودت دیدی کیر پدربزرگت رفت توی کس یه زن جن؟
از کجا این قدر به بنیه جسمی و جنسی پدربزرگت ایمان داری؟مگه چیزی دیدی؟

درخت بلوط پنج‌شنبه 24 فروردین‌ماه سال 1402 ساعت 10:26 ب.ظ http://Qazalkhan.blogsky.com

ارتباط با جن ها چیه که انقد جذابه براتون جناب تراویس

سکس مفتی

مرجان پنج‌شنبه 24 فروردین‌ماه سال 1402 ساعت 10:56 ب.ظ

واااا. خوب شنیدم دیگه. تو ده معروف بود کدخدا بود. جنها بهش گوسفندم دادن یکبار.اگه میخوای با جنها در ارتباط باشی باید پاک باشی و قوی. از لحاظ بدنی و ذهنی باید قوی باشی. مثلا حضرت علی هم با لشکر جن جنگید. یک آدم معمولی نمیتونه به دنیای اینا دسترسی پیدا کنه.

فکر کردم مردانگی بابابزرگت رو تست کردی که به قوای بدنی اش پی بردی.
من هر روز حموم میرم،پاک هستم دیگه.چطوری میتونم دسترسی پیدا کنم؟سرزمین خاصی دارن؟پولی باید واریز کنم به حسابشون؟چی کار باید بکنم تا بتونم برم پیششون؟؟

مرجان پنج‌شنبه 24 فروردین‌ماه سال 1402 ساعت 11:44 ب.ظ

چقدر مسخره ای یعنی چی تست کردی. طرف داره در مورد پدر بزرگش حرف میزنه. تا الان بهانه ات برای بی ادبیت این بود که اسممو نمینویسم. انگار واقعا لیاقت حرف زدن نداری.

طرف کیه؟
خودت داری حرف میزنی،به خودت میگی طرف
بعدش هم پرسیدم دیگه،کنجکاو بودم.ببخشید.
حالا پدر بزرگت زد توی جن نوه دار هم شد؟
گوسفندها چی شد؟کلی پول گوسفندها هست الان،کدخدای کدوم ده بود؟

مرجان پنج‌شنبه 24 فروردین‌ماه سال 1402 ساعت 11:51 ب.ظ

جن باید خودش عاشقت بشه بیاد. پدر بزرگم و یک جن عاشق هم بودن. پدر بزرگ که میگم مال صد ساله پیشه. یعنی در اصل پدر بزرگ مادرم بود. باید حداقلش مدیوم باشی یعنی همینایی که قدرت فال بینی دارند. مثلا من الان خودم تو خوابام وارد ذهن دیگران میشم. و میفهمم فلانی داره چه فکری می کنه. کلا یک استعداد ذاتی باید داشته باشی. اینجور که من فهمیدم رابطه با جن خیلی هیجان انگیز و لذت بخش تره.

منم مدیوم هستم.جوون تر که بودم اسمال بودم و لاغر،بعد ازدواج چاق تر شدم و الان مدیوم هستم.
میشه ازت خواهش کنم امشب بیایی توی خوابم و از لحاظ ذهنی بیشتر با هم آشنا بشیم؟
رابطه با جن ها از نظر جنسی لذت بخشه؟

مرجان پنج‌شنبه 24 فروردین‌ماه سال 1402 ساعت 11:59 ب.ظ

من خودم مثلا یککم این حالتارو دارم. خیلی آرامش دارم. زیاد به زندگی جدی فکر نمی کنم. دست خودم نیست که بیام تو خوابت باید خود روحم بیاد. میدونی وقتی آدم میخوابه روح آدم که از اتمسفر زمین فاصله میگیره. بسیط میشه اونقدر وسیع که تمام دنیا گذشته و آینده رو در بر میگیره. انگار مثل کاپیتان کشتی تو شب که دریارو میپاد. همه جارو میبینی. من وقتی این حالت تو خواب بهم دست میده میفهمم مثلا اوضاع اطراف چطوره ذهن بعضیارم میخونم. روح بسیط میشه تو خواب ولی متلاشی نمیشه. وقتیم که برمیگرده تو جسمم مثل یک فنر فشرده شده میشه و من ناگهان بیدار میشم. اون لحظه بیدار شدن خیلی لحظه هیجان انگیزیه.

میشه این کارا رو به من یاد بدی؟
مثلا میخوام که روحم فشرده بشه و از بدنم خارج بشه و بتونم خودم در جسمم با روحم که جدا بشه تلفیق بشیم و چاکراهم باز بشه.میخوام روحم رو در آغوش بگیرم و لاش بزارم.
یا بتونم با روحم پرواز کنم و برم پیش روح های دیگه و بتونم باهاشون اختلاط کنم.
اون لحظه که روح فشرده میشه چطور وارد بدنت میشه دوباره؟

مرجان جمعه 25 فروردین‌ماه سال 1402 ساعت 12:15 ق.ظ

سوال اخرت. روح چونکه خیلی بسیط شده وقتی میخواد وارد بدن بشه مثل یک فنریه که کش اومده میخوای با ضرب فشرده اش کنی. اون حالت وارد بدن میشه. یک کمیم بخوام شبیه سازی کنم. وقتی هواپیما بالامیره انگار دلت خالی میشه. اونجور میشی. من یک بار روحم اینقدر با ضرب اومد تو بدنم که یکدفعه از حالت خوابیده نشستم چشمامو باز کردم گفتم یا امام حسین همون شبم کلی خواب دیده بودم که همش تعبیر شد. وقتی روح بیشتر از جو زمین فاصله بگیره هم چیزای بیشتری از اطراف دستت میاد هم اون لحظه که وارد بدنت میشه بیشتر بهت حال میده.

میشه کاری کرد روحم هی تند بره تو بدنم هی در بیاد مثل حالت تلمبه زدن،اینجوری بیشتر حال بکنم؟
منم وقتی از لحاظ جنسی ارضا میشم،روحم انگار پرواز میکنه.به نظرت میتونم روحم رو اون قدر تقویت کنم که بدون سکس با روحم ارضا بشم؟

مرجان جمعه 25 فروردین‌ماه سال 1402 ساعت 12:25 ق.ظ

ببین خیلی شبیه همون ارضا شدنه. ولی اونجا جسمیه اینجا روحیه. خوب متوجه شدی من چی میگم. مثلا یک چیزی تو قران نوشته بود و خیلی بهش میخندن اینه که چجوری بهشتیا شراب میخورند ولی مست نمیشن. اصلا میخوای محضر حق وارد شی باید دو حالت داشته باشی. مست و عاشق باشی. این بازیهای روحی ادم رو مست میکنه. ولی جسمی نه روحی.

منم بعضی وقتها حس میکنم از لحاظ روحی مست هستم.
اون قدر لذت بخشه که فقط دنبال ارضای روحی هستم.واسه همین دنبال جن هستم
راستی من الان مدیوم هستم و گفتی میتونم با جنده ها،ببخشید اجنه ها در ارتباط باشم،بعدا اگر لارج بشم نمیشه با جن ها باشم؟
کمی از عالم معنا و سفرهای ارواح بهم بگو

مرجان جمعه 25 فروردین‌ماه سال 1402 ساعت 12:34 ق.ظ

دیگه من همه چیو گفتم. اینا تجربیات شخصی خودم بود. برو حالا مطالعاتتو وسیعتر کن. اینارم گفتم چون به گردنم حق داریو همیشه با نوشته هات سرگرمم میکنی. توی اون حالات، مستی همراه با هوشیاری هست. حالا تو هم شراب میخوری هم رابطه زیاد داشتی شاید بفهمی منظورم چیه. من حقیقتش نه تا حالا شراب خوردم نه رابطه داشتم.

منم شراب اگر میخورم به خاطر مدیوم بودنم هست.انگار مجبورم میکنن،یا وقتی رابطه دارم انگار یکی میره تو وجودم و اون همه کارها رو میکنه و از خودم اختیاری ندارم و وقتی ارضا میشم گریه میکنم و توبه میکنم اما بازم انگار کنترل نفسم از دستم خارج میشه،فکر میکنم یکی کنترلم میکنه.خیلی ناراحتم،حتی چند بار میخواستم کیرمو ببرم بندازم جلوی گربه سیاه،چون میگن گربه سیاه شیطانه.ولی نتونستم.دستام قفل شده بودن

مرجان جمعه 25 فروردین‌ماه سال 1402 ساعت 12:42 ق.ظ

این حرفات واقعیه یا داری شوخی می کنی؟

جدی میگم

مرجان جمعه 25 فروردین‌ماه سال 1402 ساعت 12:48 ق.ظ

چه عجیب اینارو دیگه نمیدونم. تو مگه با سکس و شراب آروم نمیشی؟

من انگار از طرف کس دیگه ای کنترل میشم.انگار که یه نفر دیگه رفته توی بدنم و داره اون به جای من تصمیم میگیره،بعد که کارش رو میکنه ولم میکنه و میره،بعد من گریه میکنم ولی اون دست از سرم برنمیداره،واسه همین میخوام یه جن پیدا کنم و با جن ها ارتباط بگیرم بلکه اونا بتونن منو از دست این شیطانی که وجودم رو گرفته آزاد بکنن‌
بعضی وقتها توی سرم باهام حرف میزنه و بهم میگه با فیلمهای الکسیسی تگزاس جق بزن،بعضی وقتها میگه توی حموم بزن،بعضی وقتها باهام حرف میزنه،چشمهام رو باز میکنم و میبینم گوشه اتاق یه گوشه بهم خیره شده.شبها همش آیه الکرسی میخونم ولی اون بهم میخنده

مرجان جمعه 25 فروردین‌ماه سال 1402 ساعت 12:59 ق.ظ

تورو شراب مریض کرده. چند ساله میخوری؟ دایم الخمری؟

نه دائم الحشر هستم.
به نظرت چی کار کنم تا خوب بشم؟
باید کمکم بکنی.اگه بتونی عکس پاهات و دستات و گردنت رو برام بفرستی توی تلگرام خوب میشه.باید ازت انرژی بگیرم چون تو مدیوم هستی این جوری میتونم ارتباط بگیرم با ارواح و کمکم میکنن

قره بالا جمعه 25 فروردین‌ماه سال 1402 ساعت 01:03 ق.ظ http://Www.eccedentesiast33.blogsky.Com

بسم الله

بوچ

مرجان جمعه 25 فروردین‌ماه سال 1402 ساعت 01:05 ق.ظ

دیگه نمیدونم چی میگی. با خودت روراست باش همه چی حل میشه. حرفات یککم بهم ربط نداره حس می کنم سر کارم. ولی حرفای من واقعی بود. شب بخیر.

تازه یکی پیدا کردم که راز وجودی ام رو بهش گفتم.تو رو خدا کمکم بکن.
من الان گرفتارم،باید با عکس هات ارتباط بگیرم تا بتونم راحت بشم از این شیطان درونم.
چند تا عکس از پاهات و دستات و گردنت و سینه هات،جایی که نزدیک قلبت هست،تا بتونم از راه قلبت ارتباط بگیرم،بدون هیچ پوششی .
خیلی سخته اوضاع من،اصلا نمیتونم خودم رو کنترل کنم.همش انگار دنبالم هستن یا از یه گوشه بهم نگاه میکنن

مرجان جمعه 25 فروردین‌ماه سال 1402 ساعت 01:12 ق.ظ

چه ربطی داره به اینکه من بدنمو نشونت بدم. تو شراب زیاد خوردی اینام نشونه های جنونه. نه شراب بخور نه به کسی بفروش. مشکلت حل میشه. اگه میخوای واقعا مشکلت حل شه راهش اینه. باید بدنت از شراب پاک شه.

بدن تو مدیوم هست.چون دور هستی نمیتونم لمست کنم به همین خاطر با نگاه کردن به عکسهای بدون پوشش بدنت وارد عالم معنا میشم و میتونم با ارواح و فرشتگان ارتباط بگیرم و اونا کمکم بکنن.
حالا آیدی تلگرام بدم عکس ها رو بفرستی؟فقط یادت باشه بدون پوشش باشه،چون بین بدنت و نگاه من و عالم معنا نباید پوششی باشه.

مرجان جمعه 25 فروردین‌ماه سال 1402 ساعت 01:23 ق.ظ

دیگه وقتش شده. داداشم کاوه خدانشناس رو صدا کنم. شبت بخیر.

بی تا جمعه 25 فروردین‌ماه سال 1402 ساعت 02:36 ق.ظ

واقعا بیمار و وقیحی!خدا شفات بده،اصلا هم بامزه نیستی ،بجای خندیدن به حرفای احمقانت ،گریه م گرفت،دعا میکنم یکی پیدا بشه در اینجا رو تخته کنه، سرچ کنم وبلاگتو بگه چنین وبلاگی یا فت نشد،درسته دعوتنامه نفرستادی ولی نمی‌دونم چرا میزنم روی وبلاگ پنهان نوشتوازاون طریق تو وبلاگ تو!حیف از اون زن بدبختت که تو چه حالیه وتو توی چه حالی هستی.

بی تا جمعه 25 فروردین‌ماه سال 1402 ساعت 03:10 ق.ظ

فعلاکه حیوون تویی چون غرایزت اینو نشون میده،بقول خودت دنبال لاس خشکه زدن با دیگرونی،از صمیم قلبم برات طلب بخشش وامرزش وشفا میکنم.

بی تا جمعه 25 فروردین‌ماه سال 1402 ساعت 04:01 ق.ظ

راستی یادم رفت بگم ،بمن که جرات نداری چیزی بگی چون من همسر دارم ،جای مرجان بودم میدونستم چجوری جوابتو بدم،غلط اضافی می‌کنه کسی که به یه زن شوهر دار بگه عکس از فلان وبیسارجات بفرست،اگر همه ی زنهای این سرزمین یاد میگرفتن تو دهن مردایی چون تو بزنن بوی تعفن روابط کثیف همه جارو برنمیداشت،تراویس تو شاید فقط در حرف اینارو بگی ولی اگر پاش بیفته اینکارهارو هم میکنی ؟خیلی آدم کثیفی هستی چون تعرض به ناموس دیگران حرومتر از هر حرومیه،حالا دیدن یه عکس باشه یا ......من آدمی با اعتقاد معمولیم ولی انسانیت رو قبول دارم اینکه زمین گرد وهر کاری کنی یه روز سرت میاد رو باور دارم،حالا خود دانی.

مرجان جمعه 25 فروردین‌ماه سال 1402 ساعت 09:19 ق.ظ

بی تا جان برای خودت نسخه بپیچ چقدر گیر میدی. ولش کن بابا. شوهر داری اصلا نیا تو این وبلاگ درست نیست.

مخلص کاوه خداشناس و کاوه خدانشناس و مرجان هم هستیم.
مرجان سلطانی به مولا

بی تا به مرجان جمعه 25 فروردین‌ماه سال 1402 ساعت 02:16 ب.ظ

پس هرچیزی رو که تراویس ازت خواست وهرجوری که سرکارت گذاشت لیاقتت بود،تو هم خودتو به احمق بودن نزن که مثلاً نفهمیدی تراویس منظورش چی بوده.

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد