-
جوری غریبی میکنی انگار حتی قیافم واسه تو آشنا نیست
جمعه 29 شهریورماه سال 1398 12:44
یه دختری بود مال زاهدان بود یا چابهار یا اون طرفا،اسمش یادم نمیاد.خیلی کامنت میزاشت و میگفت میخوام پزشک بشم.نفهمیدیم پزشک شد یا نه؟ خدایا اسمش چی بود؟خیلی به مغزم فشار میارم ولی یادم نمیاد.
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 29 شهریورماه سال 1398 12:39
دوست دارم مهاجرت بکنم و خودم و زنم بریم از این جا.هر جایی. ولی نمیدونم از کجا شروع کنم؟
-
تقریباً همیشه، دیدگاههایی که مشکلاتشان از چشم ما پوشیده میمانند دیدگاههای خودمان هستند
پنجشنبه 7 شهریورماه سال 1398 15:06
من هواپیما خیلی دوست دارم و وقتی سوار میشم مثل بچه های کوچیک شاشو کیف میکنم. وقتی هواپیما از روی زمین بلند میشه از پنجره پایین رو نگاه میکنم و با خودم میگم چقدر همه چیز کوچیکه،چقدر همه چیز و همه مشکلات از این بالا کوچیک هستن.این همه جنگ و خشونت و دشمنی از اون بالا واقعا به چشم نمیاد.
-
نیکی همه چیز را مغلوب میکند
سهشنبه 5 شهریورماه سال 1398 19:56
روایت اول:عزیز دل یک بار برام ماجرایی از خودش تعریف کرد که هیچ وقت فراموشش نمیکنم. سالها پیش که حقوقمون ۵۰۰ تومن بود از سرمیرداماد سوار ماشینای گذری میشه که بره سمت ونک.شب زمستونی بوده و عقب پراید میشینه.و خودش هم تنها بوده.بین راه موبایل راننده زنگ میخوره و راننده شروع میکنه به زبان محلی واسه اون طرف پشت خط تعریف...
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 25 مردادماه سال 1398 20:01
بلاگ اسکای پدر سگ زیر پست هام تبلیغ ننه جنده اش رو میزاره کس کش بی ناموس سگ پدر.
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 9 مردادماه سال 1398 11:34
گه تو دهن بلاگ اسکای که زیر پست هام تبلیغ میزاره
-
شهوت فقط جنسی نیست! دستبوسی هم شهوت است! ریاست هم شهوت است
دوشنبه 7 مردادماه سال 1398 21:53
نمیدونم چرا تازگی ها یعنی حدود دو سه ماهه خیلی حشریم.یعنی همیشه تشنه ام.تشنه تشنه.یعنی دوست دارم پشت سر هم بکنم و بکنم.اون قدر زیاد که جونم از کیرم بزنه بیرون.
-
سخته تو این شهر زشت «تهران» یکیو پیدا کنی که زیبا باشه. آدما نمیان اینجا که پیدا بشن، میان گم شن.
یکشنبه 6 مردادماه سال 1398 18:31
دوباره وبلاگ مینویسم به خاطر این که بلاگ اسکای جوابم رو داد و بهمایمیل زدن و یه توضیحاتی دادن که هیچی نفهمیدم و دوم یه دختر خوشگل بهم گفت ادامه بده وبلاگ نویسی رو. چاره ای نیست درسته که قالب وبلاگ عوض شده و انگار زیر شلوار شرت نپوشیدم ولی عادت میکنیم.
-
ما که رفتیم
چهارشنبه 2 مردادماه سال 1398 13:21
قالب جدید بلاگ اسکای خیلی مزخرفه و هر چی ایمیل میزنم جوابم رو نمیدن.نمیتونم بنویسم.ببخشید.
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 23 تیرماه سال 1398 19:14
خیلی بدم میاد قالب وبلاگم رو بدون اجازه ام بلاگ اسکای عوض کرده.
-
بازی تاج و تخت
چهارشنبه 12 تیرماه سال 1398 22:40
هشت فصل سریال "بازی تاج و تخت" رو دیدم.البته هنوز قسمت آخر رو ندیدم.در این لحظه فقط میتونم بگم خاک تو سر منتقدین و مردمی که میگفتم بد تموم شده این سریال.حالا میرم قسمت آخر رو هم می بینم و میام.ترسم از اینه که دیگه هیچ فیلم و سریالی بهم مزه نده بعد از دیدن این سریال.تمام موهای بدنم سیخ شده از بس قشنگه. پی...
-
دعای مجیر
سهشنبه 4 تیرماه سال 1398 21:02
فارغ از تعلقات مذهبی و باورهایی که با آن به دنیا آمده ایم و جبرجغرافیایی آن را به ما تحمیل نموده است،در هر دین و باوری،می توان زیبایی هایی را دید.دعا یکی از زیبایی های هر دینی است،زمزمه ای که از درون دل آدمی نشات میگیرد و تا ملکوت اعلی می رسد.گاه آهنگین و شاد است و با رقص و پایکوبی همراه است و گاه محزون و اندوهناک و...
-
خبر آمد خبری در راه است
پنجشنبه 23 خردادماه سال 1398 17:19
خوب،چون بچه های خوبی بودین و شیطونی نکردین واستون گروه درست کردم.دیگه قول میدم پاکشون نکنم.حالا این شما و این گروه. لینک گروه: گروه https://t.me/joinchat/L_nHlBAA6qYg3J0yAL37gw *****************************************
-
کانال زدم،خوشحالم ننه،ایشالا کانال زدن قسمت همه
پنجشنبه 16 خردادماه سال 1398 10:11
با احترام لینک کانال بنده حقیر فدوی امت: //telegram.me/venom1398
-
امیدوارم در تمام طول زندگی آنچنان همدیگر را دوست داشته باشیم که انگار هرگز ازدواج نکردهایم
شنبه 4 خردادماه سال 1398 18:06
اواسط اردیبهشت ماه سالنی گرفتم که مختلط باشه و حدود ۹۰ نفر مهمون دعوت کردیم و ازدواج کردیم.با عزیز دل ازدواج کردم. من نه از مهریه میترسم و نه از ترامپ و نه از تورم و نه از گرونی و نه از تعهد و نه از هیچی. من با مشکلات میجنگم. حالا دوباره یه مرد متاهل هستم با یه حلقه توی دستم. خوشحالم
-
روزه قلب بهتر از روزه زبان است و روزه زبان بهتر از روزه شکم است.
یکشنبه 15 اردیبهشتماه سال 1398 20:23
ما نخوایم به مهمونی خدا دعوت بشیم،کی رو باید ببینیم؟؟؟
-
از سخت ترین درسهای زندگی این است که آدمی یاد بگیرد چگونه بگوید خداحافظ
چهارشنبه 11 اردیبهشتماه سال 1398 16:35
چون واسه عیدنوروز و توی پست پایینی هیچ کس بهم عید رو تبریک نگفت متوجه شدم که دیگه این وبلاگ هیچ خواننده ای نداره و فی الواقع وبلاگهای زنای خاله زنک بیوه و زنهای مشکل دار با شوهراشون و زنهایی که ادای تنگها رو درمیارن خیلی خیلی بیشتر از همیشه طرفدار داره.و صد البته که همه وبلاگ نویس ها به اینستاگرام قافیه رو باختن.منم...
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 25 فروردینماه سال 1398 19:11
خیلی ناراحتم چرا کسی بهم عید رو تبریک نگفت
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 24 فروردینماه سال 1398 19:49
میتونم همیشه عاشقت بمونم اگر بخوام.
-
دیدن روی تو عید است مرا
دوشنبه 27 اسفندماه سال 1397 19:42
بهار اومد.شاد باشین.عید همگی مبارک.
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 3 اسفندماه سال 1397 09:04
گروه تلگرام بزنیم؟
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 30 بهمنماه سال 1397 18:37
شاید کسی باور نکنه ولی بعضی وقتها با ترانه"یه روز خوب میاد" از هیچکس گریه میکنم.
-
من چیزایی به چشم خودم دیدم که اکثر آدما فقط تو خواب میبینند.
دوشنبه 29 بهمنماه سال 1397 19:27
توی شغل جدیدم دارم جا میفتم و باید بگم که واقعا از ساعت ۷ صبح کار میکنم تا ۷ شب.یعنی فقط یه نیم ساعت میرم ناهار.یهو میبینم ساعت ۲ ظهر شده و من هنوز یه لقمه غذا نخوردم و دستشویی نرفتم و یه لیوان آب هم نخوردم اینقدر که سرم شلوغه. امروز موقع سلام به یه دختر ناخودآگاه بهش چشمک زدم و بعدا به خودم پس گردنی زدم که این چه گهی...
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 17 بهمنماه سال 1397 19:26
کارم اصلا اوضاع خوبی نداره.خیلی ناراحتم.خیلی خسته ام.دوست دارم استعفا بدم.کارم اصلا خوب نیست.
-
چو در موی سیاه آمد سپیدی/ پدید آمد نشان ناامیدی
شنبه 13 بهمنماه سال 1397 17:12
امروز بعد از ۳۴ سال سن اولین موی سفید رو روی شقیقه ام دیدم.
-
یک انسان به سادگی با عمل دوست داشتن دیگران و دوست داشته شدن توسط دیگران یادمیگیرد خود را دوست داشته باشد
پنجشنبه 11 بهمنماه سال 1397 08:52
من یه مریضی دارم که نمیدونم چی هست و توی آزمایشها هم نشون نمیده.ولی خود به خود تب میکنم و چند روز بعد خوب میشم.امیدوارم نمیرم به این زودی.
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 9 بهمنماه سال 1397 20:16
پارسال این موقع عاشق بودم،الانم عاشقم.سال دیگه چی میشه؟ همه عمر دنبال معنی زندگی هستیم توی یه نشونه ای،فرمولی،ولی تهش همینِ،همین لحظه های معمولی.
-
بدترین لحظه برای کافر زمانی است که واقعاً میخواهد سپاسگذاری کند، امّا نمیداند از کی
جمعه 5 بهمنماه سال 1397 20:15
لحظه هایی هست پس از انزال که گویی سر آدمی سبک شده است و از مغز تهی است و اگر این نزدیکی طولانی و طوفانی شود و آدمی از خستگی نای راه رفتن نداشته باشد بر تخت یا بستر مغشوشش با تنی خیس از عرق در آغوش محبوب می افتد و در حین کشیدن نخی سیگار و یا خیره بر سقف احساس میکند که فیلسوف زمانه است و همه مشکلات لاینحل جهان را...
-
آن که مردن را به انسانها می آموزد زیستن را می آموزد.
جمعه 5 بهمنماه سال 1397 19:23
ثبت برای آینده خودم: خواندن سطرهای پایین هیچ فایده ای جز اتلاف وقت شما ندارد و فقط برای آینده خودم نوشته ام. در تاریخ یک بهمن ۹۷ پس از آن که بیشتر از پنج سال در واحد خودم کار صادقانه کردم.به خاطر آن که یکی از سهامدارها یکی از افراد فامیل خود را داخل سیستم جا کند من را از واحد بیرون کردند و سمت و میز و مقامم و اسم و...
-
از خدا جوییم توفیق ادب/بیادب محروم گشت از لطف رب
یکشنبه 30 دیماه سال 1397 21:23
چرا آخه کونتون واسه فحش خوردن میخاره؟چرا میایین اینجا تربیت خانوادگیتون رو نشون میدین؟من که دارم پست آموزشی و آشپزی و خانه داری میزارم و کندمش و انداختمش جلو گربه های محل که بخورنش و دیگه شدم یه مرد عیالوار خسته عاشق خانواده و کس شعر هم نمیگم.چرا میایین فحش میدین که فحش بشنوین؟کونتون میخاره؟بیایین فحش بدین،منم صد...
-
زمان شبیه برف است بیایید قبل از آب شدن از آن سود کافی را ببریم
شنبه 29 دیماه سال 1397 23:44
"تو مرد متعهدی نیستی ، حداقل تا جایی که من میشناسمت و یه عالمه ادم های مختلف تو زندگیت اومدن و رفتن .بعید میدونم اگر زنی این ها رو بدونه تورو بخواد .شاید هم من متفاوت فکر میکنم ! در هرحال خوشحال میشم دو سه سال دیگه فکر کنم از یه جایی به بعد متعهد موندی ." مرده من زنده شما.دو سال دیگه میام پست میزارم که هنوزم...
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 29 دیماه سال 1397 18:07
رون مرغ و سینه رو از مرغ فروشی بگیرم به صرفه تر هست یا از این بسته بندی های فروشگاه کوروش؟؟یه زنگ به مامانم بزنم ببینم چی میگه؟ شما هم بگین
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 27 دیماه سال 1397 16:42
اگر سلامی میکنیم به کسی تو مجازی یا سلام یکی رو جواب میدیم.سرش گیج نره فک کنه خبریه.
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 25 دیماه سال 1397 18:15
این ماه اخیر رو باهام قرارداد یک ماهه بستن و بعدش هم میگفتن میخوایم تعدیل نیرو بکنیم و این حرفها.بعد حالا هم میگن که باید جام رو عوض بکنن و یه پست جدید بهم بدن.احتمالا میخوان این پست موقت رو بهم بدن تا بعدش سرم رو بکنن زیرآب و شب عیدی اخراجم بکنن.خیلی ناراحت و نگرانم.
-
خدایا! چه خوشبختی بالاتر از این، هم عاشق و هم معشوق بودن
یکشنبه 23 دیماه سال 1397 18:47
چون بچه های خوبی بودین و شیطونی نکردین امشب میخوام واسه شام میرزاقاسمی درست بکنم.عکسهاش رو هم میزارم توی اینستا اگه شلوغ نکنین.
-
انسان نیکوسرشت از هیچ کس نمی ترسد
پنجشنبه 20 دیماه سال 1397 18:31
باید یه پست کامل در مورد دعاهایی که توی اعیاد مذهبی میخونیم بنویسیم.اما عجالتا دعای مجیر رو از محسن نامجو گوش بدین و لذت ببرین. به طور کلی عربی زبان بسیار زیبایی هست که حتی شنیدن حرف زدن مردمش هم زیباست.
-
باید به کودک آموخت که چگونه بیندیشد، نه اینکه چه بیندیشد.
چهارشنبه 19 دیماه سال 1397 17:18
نمیدونم جگر مرغ بخورم یا نخورم؟بعضی ها میگن پر هورمون هست و ضرر داره،بعضی ها میگن ضرر نداره.گوگیجه گرفتم پانوشت:ممنون خوشگلای من که راهنمایی ام کردین.من خریدم و امشب خوراک جگر مرغ به سبک رستوران ها درست میکنم.حتما حتما عکسش رو میزارم اینستا که ببینید. بوس بوس
-
خانه ای که مهمان درون آن نشود، فرشتگان نیز درون آن نمیشوند
جمعه 14 دیماه سال 1397 21:21
امروز مهمون داشتم.خیلی خوشحالم که مهمونی گرفتم توی خونه خودم
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 12 دیماه سال 1397 19:51
دارم به این نتیجه میرسم که امیر تتلو بیشتر حرفاش راست بوده و حرف حق
-
بزرگترین درد اجتماع بشری، بی عدالتی است
چهارشنبه 12 دیماه سال 1397 19:06
امروز موقع برگشتن به خونه توی اتوبوس داشتم ا موبایلم بازی میکردم که دیدم یه جوون حدودا سی ساله هی میخواد با یه پسر بچه حرف بزنه و بهش میگفت کلا چندمی و تنهایی و از این جور حرفها.بهش خیره شدم و رفتم قشنگ روبروش وایسادم.یارو حساب کار دستش اومد.قشنگ پتانسیل اینو داشتم که بزنم لهش کنم یا بزنه داغونم بکنه.هیچی...
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 12 دیماه سال 1397 18:25
این واسه اون خانم خوشگله که آدرس وبلاگ فیل رو میخواست: http://philsoap.blogsky.com
-
همیشه شق و رق در برابر مشکلات سینه سپر کنید تا بدین وسیله آنها را شکست دهید
یکشنبه 9 دیماه سال 1397 18:01
خوب یه کم حرف بزنم و برم.میخوام حرفای زنونه بزنم واستون جالب نیست نخونید. عزیز دل گلو درد داره.منم میخوام برم شیرگاو بخرم و بهش بدم بخوره.واسه شام هم میخوام گل کلم،کلم بروکلی،هویج،شلغم،سیب زمینی رو بزارم توی یه دستگاه.یه وسیله دارم مامانم بهم داده،اسمش رو نمیدونم،خارجیه،احتمالا از آبادانی جایی از اینا که قبلا جنس...
-
کسی که یک بار رنج کشیدهاست، تجربهٔ درد را هرگز فراموش نمیکند
جمعه 7 دیماه سال 1397 19:34
من موافق این حرف نیستم که دوری و دوستی یا این که دور بودن بزرگ بودن و واقعی بودن یک عشق رو نشون میده یا این که گاهی دور شدن هم زیباست یا این که باید رها کرد و اگر خودش خواست بر می گردد. مرد راسخ در عشق هیچ گاه محبوب و معشوق خود را رها نمیکند.مرد عاشق محبوب خود را همان طوری که هست دوست دارد،با تمام جزئیاتش.دوست داشتن و...
-
یک وقتهایی پیش میآید که یک کاراکتر منفی است، اما باز هم تماشاگر دوستاش دارد.
دوشنبه 3 دیماه سال 1397 16:17
اگر دیدین وبلاگ هایی که بهشون علاقه دارین به روز نمی شن یا رمزی شدن یا بسته میشن.غصه نخورین،بشینید وبلاگ من رو از اول بخونید.
-
زیر سقف دوست، خواب روی زمین لخت هم شیرین است
شنبه 1 دیماه سال 1397 01:15
این چند کلمه رو بگم تا لال از دنیا نرم. من برعکس خیلی ازآدمها که میگن نباید از کسی در مورد دین و اعتقاداتش سوال پرسید وقتی با کسی صمیمی میشم ازش میپرسم چه نظری داری در مورد دین،خدا،حجاب و... .و این حرف رو هم قبول ندارم که باید به نظر همه احترام گذاشت.نه من احترام نمیزارم،ولی هیچ وقت و هرگز با کسی وارد مجادله و مباحثه...
-
عشق به تمام موجودات زنده شرافتمندانهترین و باشکوهترین ویژگی انسان است.
شنبه 1 دیماه سال 1397 00:52
هم خونه ننه عزیز دل رفتم و هم خونه ننه خودم.جفتشون خوشحال شدن.عزیز دل هم خوشحال شد.عزیز دل هم بهم شرت و جوراب و زیرپوش داد،بهترین هدیه ای که میشد داد.نیازم بود.منم واسش یه جفت کفش خریدم.دیگه همین.این بود یلدای من. الان هم خونه خودم هستم و خوشحالم که عزیز دل توی زندگیم هست و امیدوارم یکی توی زندگی همه باشه.تنهایی خیلی...
-
اگر واقعاً عاشق کسی هستی وظیفه داری کنارش بمانی؟ به او که افسرده است کمک کنی؟ در بیماری، در سلامت، و در هر شرایطی؟
چهارشنبه 28 آذرماه سال 1397 14:53
یلدای اول:دو سه شب دیگه شب یلداست.نمیدونم خونه مادر عزیز دل باشم یا خونه مادر خودم یا خونه خودم.هر جا که باشم دوست دارم عزیزدل لالنگم باشه و مست بکنم. یلدای دوم:اگر میشد در کشور دیگه و با اصالت دیگه ای به دنیا میومدیم قطع یقین همه دوست داشتن انگلیس و امریکا و اروپا باشن.ولی من واقعا دلم میخواست عربی باشم از یکی از...
-
زمان غمها و اختلافات را تسکین می دهد ،چرا که ما تغییر می کنیم و دیگر همان افراد سابق نیستیم
چهارشنبه 21 آذرماه سال 1397 18:43
تازگی ها زیاد سردرد دارم،مثل اون سردردهایی که وقتی سیگار میکشی سراغت میاد،گفتم سیگار،خیلی تایم طولانی شاید از یک سال هم بیشتر شده که دیگه سیگار نمیکشم.آخرین باری که سیگار کشیدم یادمنمیاد.نمیدونم الان چه قیمتی داره.حتما گرون شده،گفتم گرون یاد این سویشرتهایی افتادم که چند روز پیش با عزیز دل توی یه مرکز خرید دیدم،گرون...
-
انسان واقعی بودن به معنی پذیرفتن مرگ، رنج، کشمکش و . . . است نه صوفیگری و تماشاگر بودن
دوشنبه 19 آذرماه سال 1397 05:34
اینایی که بعد از طلاق با همسر سابقشون در ارتباط هستن یا دلشون واسش تنگ میشه فازشون چیه ناموسا؟ما رو کیر کردن خودشون رو سوراخ کون؟
-
همه آنچه من همیشه میخواستم، جهانی بدون نقشه است.
دوشنبه 19 آذرماه سال 1397 05:32
دو جمله رو اگه از زبان فارسی و مغزهای ما ایرانی ها حذف بکنن،هم مشکل ترافیک حل میشه،هم فقر ریشه کن میشه،هم هیچ بیکاری وجود نخواهد داشت و مملکت ما بهتر از هر جای دیگه ای توی دنیا میشه. ۱-دیگی که واسه من نجوشه میخوام سر سگ توش بجوشه. ۲-همه که دارن میخورن،ما هم بخوریم.