تو دلم گفتم خدا،یعنی میشه که نره

نمیدونم با این گرونی چطور میشه ازدواج کرد و خرج زن وبچه داد.

خسته ام

به هیچ کجا نمیرسم.خسته ام خیلی،زندگیم نیاز به تنوع داره که تنوعی هم توش نیست.

غم تنهایی

امشب احساس تنهایی عجیبی دارم.

دلتنگ تو هستم

نمیدونم"دین مارتین" کی هست؟

اسکورسیزی به روایت راجرایبرت

امروز وقتی مدیرداخلی خوشگل٢٤ساله عکس اسکورسیزی رو روی جلد کتاب دید بهم گفت که شبیه خودت هست.منم بلافاصله بهش گفتم دیگه بیشترازاین خودت رو لاغرنکن،همین جوری خیلی خوبی،اونم بلافاصله گفت:این فضولیها به تو نیومده.

آخرین وسوسه مسیح

برام جای سوال هست که چرادخترها،سطحی نگرودچار افت شدید سلیقه شدن،این رو به وضوح میشه از روی حرفها،موسیقی ها،فیلمها،کارهای دخترها،دوست پسرهاشون و رویاهاشون تشخیص داد.

حتی یه بار از تو نرفتند بالا این پله ها

چقدرمن شبیه مردان فیلمهای اسکورسیزی هستم،بزرگ شده درمحیطی که مذهب حرف اول رامیزد،مردانی که سعی دراثبات خود دارند امانمیدانندچطور،مردانی که زنان را به دوگروه فاحشه ودخترخوب تقسیم میکنند،مردانی که قصدتغییرمحیط رادارند،مردانی که سردرگم هستند،مردان تنها،مردانی که بیزارازمحیط وجوحاکم برجامعه هستند،مردانی که دیگران آنهارادیوانه میداننداماعجیب خطابشان میکنند،مردانی پاک که میخواهندزنی راداشته باشنداماموفق نیستندومیبینندکه همان زنان به تصاحب مردان هرزه وشیاد درمی آیند.

عجیب اما واقعی

مدیر داخلی خوشگل٢٤ساله وقتی امروز دید دوکتاب سینمایی خریدم بهم گفت پولت رو خرج این چرت وپرتها نکن.و من نفهمیدم که چطور عظمت فیلمهای اسکورسیزی و مقالات زیبای راجرایبرت به نظرمدیر داخلی خوشگل ٢٤ساله چرت وپرت میاد؟

خوشا به حال آنان که فراموش میکنند.

امروز پس از مدتها٢کتاب خریدم که بخونم،اولی تحلیل فیلم"مردمرده" ساخته جیم جارموش و دومی "مارتین اسکورسیزی به روایت راجرایبرت".

تمام ناتمام من باتوتمام میشود.

من لیسانس کامپیوتر دارم،کارم خیلی عجیبه وبی ارتباط به رشته تحصیلیم هست،علاقه اصلیم سینماست،تهران کارمیکنم،یه شهر دور به دنیااومدم،یه جای دیگه درس خوندم،اطراف تهران زندگی میکنم.وعاشق این همه ناهماهنگی هستم.