تراویس بیکل

تراویس بیکل

تراویس بیکل
تراویس بیکل

تراویس بیکل

تراویس بیکل

اندر احوالات انتخابات

مامانم و زن برادرم تو آشپزخونه داشتن در مورد قالیباف پچ پچ میکردن و میخندیدن.نمیدونم والا،حتما به چشمشون جذاب میاد.چند بار هم گفته من به قالیباف رای میدم.

مرد خستگی ناپذیر

امروز آقای دوربینی رو دیدم،روی یه نیمکت نشسته بودم که از جلوم رد شد.میخواستم بلند شم و باهاش دست بدم و بهش بگم من یکی از طرفدارهای بزرگ شما هستم آقای دوربینی و همیشه پشت کار شما رو تحسین میکردم.اما نگفتم.

ایرانسل،اپراتور نمونه کشور

گلی یه نرم افزار رو موبایلش زده که sms مجانی میفرسته،البته من که چیزی ندیدم.من که مهندس کامپیوتر هستم،تا حالا از این چیزا ندیدم.نمیدونم اون اینا رو از کجا در میاره،چقدر این دختر دوست داشتنیه.

نجات جانهایی که به چشم نمی آیند.

بعضی مشاغل مثل پزشکی و آتش نشانی و پلیس کارشون اینه که جون آدمها رو نجات بدن،اما بعضی شغلها هستن که در روز شاید چندین جون رو از مرگ حتمی نجات میدن و اصلا به چشم نمیان و هیچ کسی هم متوجه نمیشه . یکی از این مشاغل رانندگان BRT هستن.اکثر آدمهایی که تو اتوبوس هستن با یه ترمز ناگهانی چرتشون پاره میشه و زیر زبون به راننده چند تا فحش میدن و اونایی که پر رو تر هست حتی دادوبیداد هم راه می اندازن که آقا این چه وضع رانندگیه،اما نمیدونن تو همون لحظه راننده با اون ترمز جون یه عابر پیاده احمق یا یه موتورسوار احمق دیگه رو نجات میده.هیچ کس متوجه این موضوع نمیشه حتی خود اون عابر و اون موتوری هم متوجه نمیشن به جز خود راننده.

با اون ترمزی که انجام میده،مسیر زندگی یه نفر رو تغییر میده.

فیمهای خوب

بالاخره طلسم شکسته شد و رفتم سینما پردیس قلهک فیلم دیدم.30 تومان حق عضویت گرفتن و 6 تومان هم پول بلیطش بود.سالن خیلی خوبی بود و صداهم واضح و بلند بود.فیلم هم خوب بود.در مجموع خوب بود همه چیز.

حریم سلطان

از این سنبل آقا تو سریال خرم سلطان خیلی خوشم میاد.

پول از فقر بهتر است، البته فقط به دلایل مالی.

بعضی وقتها فکر میکنم عدم توفیقم در نداشتن یه دوست دختر نداشتن ماشین هست.گلی هم حرفهایی راجع به ماشین زد که منو تو فکر فرو برد.

پس این همه پسر آسمون جل بی پولِ مزخرف که یک ریال هم ته جیبشون ندارن چطور دوست دختر دارند؟

لعنتی،من معنی عمیق ترین فیلمهای فلسفی رو میفهمم،من میتونم خیلی از چیزهای عمیق رو درک کنم اما تو پیدا کردن یه دوست دختر موندم،چرا نمیتونم کاری بکنم که یه دختر دوستم داشته باشه؟شاید گلی بعدها دوستم داشته باشه،شاید اگه ماشین داشتم دوستم داشته باشه.

ادوارد دست قیچی

عصری ساعت 4 بیدار شدم که برم سینما قلهک که گلی مسیج داد اگه خونه ای بیا چت بکنیم.و من خونه موندم و تا ساعت 11 شب باهاش چت کردم.چقدر دوست دارم ازم چیزی بخواد.

زندگی معمای پیچیده ای است.

من از ظاهر و زندگیم راضی هستم،اما اگر قرار بود نوع دیگه ای رو انتخاب کنم احتمالا دوست داشتم قیافه ام مثل دیوید گیلمور باشه یا این که فیلمهایی به خوبی اسکورسیزی بسازم.اما در حال حاضر تنها چیزی که دوست دارم اینه که اون عروسک لاک پشت باشم که گلی اون رو تو عکس بغل کرده بود.

من عاشق سینماهستم

من باید برم سینما پردیس قلهک فیلمهاشو ببینم،عجب فیلمهای خوبی داره اکران میکنه هر چند همه رو دیدم.من میرم حالا یا مثل همیشه تنها میرم یا این که یه دوستی رو با خودم میبرم