-
منم شیشه رو به سرما
شنبه 26 مردادماه سال 1392 01:44
من واقعا نمیدونم چرا خیلی از آدمها فکر میکنن من خیلی زرنگ هستم یا منحرف هستم یا دختر باز حرفه ای هستم یا زبون باز هستم یا خیلی کامپیوتر حالیم میشه یا.....
-
آیا برای اینکه ببینیم باغ زیباست باید باور کنیم که پریانی هم ته باغ هستند.
شنبه 26 مردادماه سال 1392 00:54
من نمیدونم اینا که نظرات تبلیغاتی میزارن از یه نرم افزار استفاده میکنن یا خودشون هی میرن تو وبلاگها و نظر میزارن.کارشون خیلی عجیبه،یعنی درآمدی هم از این کار دارن؟
-
فرصت لذت بردن از خوشی ها را به بعد موکول نکن .
شنبه 26 مردادماه سال 1392 00:43
بعد از مدتها واسه خودم یه چیز خوردنی خریدم،در واقع مجبور شدم که خریدم،هیچ غذایی تو خونه نبود و مجبور شدم برم بیرون و یه پیتزا بخرم و بیارم خونه بخورم،بهش گفتم یه پیتزای قارچ وگوشت بده و وقتی اومدم خونه دیدم یه پیتزا داده بهم و من نفهمیدم که این قارچ و گوشته یا یه چیز دیگه؟در واقع هر نوع پیتزایی به من میداد من...
-
میشل هانکه و ژان لوک گدار
شنبه 26 مردادماه سال 1392 00:33
عصری باز اومدم یه فیلم از مشائیل هانکه ببینم که نتونستم بیشتر از 10 دقیقه اولش رو ببینم.آخه چرا این قدر معروف شده،وقتی فیلمهاش هیچ جذابیتی ندارن؟؟
-
فقط کسی طعم دلتنگی را میفهمد که طعم وابستگی را چشیده باشد
شنبه 26 مردادماه سال 1392 00:31
سر شب دوست داشتم با اشکان حرف بزنم،باهام قهر کرده به خاطر یه موضوعات بچگانه.بهش تلفن کردم که جوابم رو نداد.بعد به مادرم تلفن کردم که اونم جوابم رو نداد و گفت وسط تئاتر هستم.بعد به گلی تلفن کردم که اونم جوابم رو نداد.این چه وضعشه آخه؟
-
اشتغال به هر کاری بهتر از تنبلی و بیکاری است.
شنبه 26 مردادماه سال 1392 00:26
از فردا دوباره میرم هفته شروع میشه.باید یه کار دیگه هم پیدا بکنم،دلم واسه اون روزایی که مثل خر کار میکردم تنگ شده.هم خیلی پول در میاوردم و هم تمام مدت مشغول بودم.
-
عشق هرگز گم نمیشود؛ اگر انتظار تلافی آن را نداشته باشید به خودتان بازمیگردد و قلبتان را خالص و صاف میگرداند.
شنبه 26 مردادماه سال 1392 00:19
سخت ترین و یا بهتر بگم غیر ممکن ترین کار توی زندگی اینه که یه دختر رو متقاعد بکنی که دوستت داشته باشه.
-
علاقه جدید
جمعه 25 مردادماه سال 1392 20:05
عصر حوالی ساعت 5 ناگهان خوابم گرفت و خوابهای خیلی عجیبی دیدم و همین الان که بیدار شدم،این حس بهم دست داده که میتونم برم اسپانیایی یاد بگیرم.باید این کار رو انجام بدم و برم دنبالش.الان دیگه وقتشه. con la esperanza de éxito
-
جانی خلال دندون
جمعه 25 مردادماه سال 1392 17:08
فیلم جانی خلال دندون رو از روبرتو بنینی دیدم.یه فیلم متوسط ایتالیایی بود.به هر حال ارزش یک بار دیدن رو داشت.و صد البته که بازی روبرتو بنینی بی نظیر بود.
-
نیمه شب در پاریس
جمعه 25 مردادماه سال 1392 13:56
نیمه شب در پاریس رو از وودی آلن دیدم،خوب بود،اما خیلی خوب نبود یا شاید هم چون از بس که فیلم خوب داره وودی آلن این یکی خیلی شاهکار نبود هر چند خود وودی آلن این فیلم رو بهترین فیلمش میدونه. فکر کنم کارلا برونی هم توی این فیلم بود با این پسر بوره که اسمش یادم نیست و قبلا تو کارای طنز بود و اون اوایل کارش یه گروه بودن و...
-
رم،شهر بی دفاع
جمعه 25 مردادماه سال 1392 01:53
خوب بالاخره از بیکاری استفاده کردم و یه فیلم دیدم،البته بهتر اینه که بگم یه فیلم ندیدم،یه شاهکار بی نظیر از بازی رنگ و نور و موسیقی و معماری و خرده روایت های عاشقانه دیدم.فیلمی که میخوام براتون تعریفش بکنم چیزی نبود جز" تقدیم به رم با عشق" از کسی که فیلمهاش رو با تمام وجودم دوست دارم.وودی آلن اسطوره ای. وودی...
-
آقای رارنده یالا بزن تو دنده
پنجشنبه 24 مردادماه سال 1392 23:21
امشب شبکه 2 فیلم کلاه قرمزی رو گذاشت و من حس کردم که بعضی وقتها تو رفتارم مثل پسرخاله هستم که همش میگه نون بگیرم؟نفت بگیرم؟ ولی واقعا دل پاک و مهربونی داره و به نظر بنده حقیر پاکترین و مهربون ترین شخصیت تلویزیونی هست.
-
هرگز نگو خداحافظ
پنجشنبه 24 مردادماه سال 1392 23:18
اینو با تمام وجودم میگم،من آدمهایی رو که دوست دارم خیلی کم هستن اما به خاطر اونا حاضرم هر کاری انجام بدم.دوست دارم هر کاری بکنم که شاد و خوشحال باشن.دوست دارم ازم بخوان که واسشون یه کاری انجام بدم.
-
میهمان ناخوانده
پنجشنبه 24 مردادماه سال 1392 23:17
همین الان یهو تمام بدنم سرد شد و پیشونیم عرق کرد.نمیدونم از کم خوابی هست یا از این که همش دارم لخت میگردم یا از سیگار کشیدنِ.
-
تو که با آمدنت خدا گناهان ما را بخشید و درهای رحمت الهی را به رویمان گشود
پنجشنبه 24 مردادماه سال 1392 23:15
امروز رفتم نمایشگاه بازی های رایانه ای و خیلی خوش گذشت و خوشحالم که تونستم کاری کنم که چهار نفر دیگه هم از این کار من خوشحال بشن.هر کاری که از دستم بر میومد کردم.به خودمم خوش گذشت. جای گلی سبز بود اونجا،کاش بود.شاید یه روزی همه این جور جاها رو که دوست داره بدون هیچ مشکلی رفتیم،کی میدونه.زندگی خیلی عجیبه.
-
stay
پنجشنبه 24 مردادماه سال 1392 23:12
دو ترانه هست که این روزها واقعا دوستشون میدارم و به طور مکرر بهشون گوش میدم: 1- stay از rihhana و یه پسرخوشگل به اسم Mikyy ekoo یا یه همچین چیزی 2- It will rain از Bruno Mars
-
یاد باد آنکه ز ما وقت سفر یاد نکرد
پنجشنبه 24 مردادماه سال 1392 14:16
این تنهایی فرصت خوبیه تا بتونم به خویشتن خویش،یعنی یه خوره فیلم بودن دوباره برگردم.
-
دل من گرفته زین جا،هوس سفر نداری
پنجشنبه 24 مردادماه سال 1392 14:08
خیلی ناراحت کننده هست وقتی میبینم جلوی چشمهام کلمات نازنین فارسی دارن دچار دگردیسی میشن. عادم،عاقا،مطمعن،کصافط و نمونه های بیشمار دیگه. خدایا این کشتی گمشده فرهنگ و ادب فارسی رو به سر منزل مقصود برسون. نمونه بعدی زوال در موسیقی سنتی هست.چند روز پیش دوستی که مایه ناز و محرم راز بود گفت: که به موسیقی سنتی جز به همای...
-
ما شیفتگان خدمتیم،نه تشنگان قدرت.
پنجشنبه 24 مردادماه سال 1392 13:58
شب هم که تا ساعت 4 و اندی از بامداد بیدار بودم و سایتهای مستهجن رو نگاه میکردم و همزمان مشغول رصد حوادث مصر بودم.و صبح هم نیم ساعت دیر رسیدم به سرکار. سرکار علیه گلی هم که نه به مسیج ها جواب میده و نه به تماس ها؛حالا امروز کار جدیدش این بود که رد تماس داد.من واقعا نمیدونم این چه اخلاقیه که جنس مونث داره و بین همشون از...
-
خدایا بصیرمان گردان تا راه را گم نکنیم.
پنجشنبه 24 مردادماه سال 1392 13:56
عصری اومدیم خونه،مادر گرامی رفتن مسافرت و بنده حقیر تنها بودم که سیما زنگ زد،یه همکار قدیمی بود و گفت نزدیک به 100 میلیون پول دستش رسیده و یه ماشین پژو407 خریده و بقیه اش تو بانکه.منم تا تونستم بهش تز اقتصادی دادم که این 100 میلیون رو برو خونه بخر و خودت رو راحت کن از مستاجری،بعد بهم گفت که شوهر میخواد و خیلی تنهاست و...
-
لذتی که در عفو هست در انتقام نیست.
پنجشنبه 24 مردادماه سال 1392 13:51
دیروز برادرم رو آوردم سازمان بردمش پیش آقای دکتر،امیدوارم همین جایی که من هستم بتونم اینو هم با پارتی بازی ببرم. برادرم رو خیلی دوست دارم.حاضرم بیکار باشم و بی پول ولی این خوشبخت باشه.
-
تو مثل گلهای بهاری خوشبو و زیبایی
سهشنبه 22 مردادماه سال 1392 21:57
با گلی آشتی کردم تو تجریش دیدمش با هم چرخیدیم و خندیدیم کینه ها و کدورت ها از بین رفت بهم گفت که یه کار خوبی کرده و پیش یه نفر از من تعریف کرده که خوشحالم کرد احساساتم رو کنترل کردم و خیلی بهتر بود و بیشتر خوش گذشت خرید کرد راضی هستم از زندگی هیچ حرفی واسه گفتن ندارم جز این که خوشبخت ترین مرد زمین هستم دیگه خر بازی...
-
تجربه نامی است که ما روی اشتباهاتمون میزاریم
دوشنبه 21 مردادماه سال 1392 22:54
بدترین چیز تو زندگی اینه که همه چیز رو خودمون تجربه بکنیم.
-
با کینه هایمان زندگی خواهیم کرد تا آنها ما را از بین ببرند.
دوشنبه 21 مردادماه سال 1392 00:31
در رابطه با موضوع گلی دو نفر رو هیچ وقت نمیبخشم،نفر اول خودم هستم که مثل یه نوجوون احمق احساساتی سبک مغز کسخل بی شعور بی فرهنگ عمل و رفتار کردم،اما نفر دوم اون دوستش بود،همون که هیچ وقت ندیدمش اما میتونستم احساس کنم که مدام در حال شستشو دادن مغزی گلی بود،از همون لحظه ای که عکسش رو تو فیسبوک دیدم متوجه شدم که یه عفریته...
-
تقدیم به گلی با عشق
یکشنبه 20 مردادماه سال 1392 17:50
موقع برگشتن از سینما بگی نگی پکر بودم با این که دیدن فیلم خیلی بهم حال داده بود.به خاطر این که اون محله و خیابون ها همشون من رو یاد گلی می انداخت.اون پارک کنار سینما جایی بود که با گلی رفتیم و همش یاد اون بودم و حتی فیلم ادوارد دست قیچی هم زنده کننده خاطرات گلی بود که یه بار واسم داستان فیلم رو تعریف کرد.موقع برگشتن...
-
زِ دست دیده و دل هر دو فریاد
یکشنبه 20 مردادماه سال 1392 17:40
کد وب گذر رو پاک کردم. به درد نمیخورد.هیچ سودی واسم نداشت.من که نه دوستی دارم و نه دشمنی واسه چی همچین چیزی داشته باشم.هر کس وبلاگم رو خوند دستش درد نکنه،چه اهمیتی داره چطور اومده یا آی پی اون چی هست.
-
بهترین پارسایی دوری از گناه و آزار نرساندن به دیگر مومنان است.
یکشنبه 20 مردادماه سال 1392 17:40
دیروز رفتم سینما پردیس قلهک و دو فیلم "ادوارد دست قیچی" و "سرگذشت پای" رو دیدم. فیلم "پای" واقعا عالی بود،پر از صحنه های زیبا.از اون فیلمها بود که دقیقا از لحظه شروع جذبت میکنه و تا لحظه آخر ارش لذت میبری.خوبی فیلم دیدن تو پردیس قلهک اینه که اون جمعی که اونجا هستن نیومدن سینما که لاس بزنن...
-
دستای منو بگیر،من امید دارم هنوز
جمعه 18 مردادماه سال 1392 20:49
امروز آقای دکتر تشریف نیاوردن و بنده حقیر هم پیچوندم و رفتم پارکینگ پروانه و خوشم هم اومد و یه مسیج به گلی دادم و جاش رو سبز کردم که البته بدون جواب موند،بعد هم برادر و خانوادش و مادرم به من ملحق شدن و کلی گشتیم و خیلی خوب بود. جای خوبیه این جمعه بازار.
-
از یادم نرفته،نمیره ظلم این دیوارا،دیوارا
جمعه 18 مردادماه سال 1392 20:44
یه سایت جدید پیدا کردم به اسم بادو،من تازه اینو پیدا کردم ولی فکر کنم قدیمی باشه.سایت باحالیه،مثلا عکس دخترا رو میاره و بهشون امتیاز میدی،منم که بلا استثنا به همه نمره 10 میدم،البته از 10 نمره.
-
به نا امیدی از این در مرو
جمعه 18 مردادماه سال 1392 08:57
تمام دیشب خواب سرور رو میدیدم،وقتی هم از خواب بیدار شدم،دیدم یه گودی به عمق چند سانتیمتر اریب روی پیشونیم افتاده که نشون میداد تمام دیشب رو من حتی یه تکون کوچیک نخوردم و پشت سر هم فقط خواب دیدم.خواب هایی که توشون فقط نا امیدی و حسادت موج میزد.نمیدونم چرا و چی شده که بعد از سالهای سال دوباره به یاد سرور افتادم.البته...
-
ادای دین به جامعه دگرباشان
پنجشنبه 17 مردادماه سال 1392 20:08
چند روز پیش تو یه سایت اینترنتی با یه دختری آشنا شدم و فرداش قرار شد همدیگه رو ببینیم.عصری دیدمش،دختر خیلی قد بلند و تنومندی بود.صورتش هم زیبا بودتقریبا همه تو خیابون بهمون نگاه میکردن،من خیط و خجالت زده شدم.خیلی معذب بودم.اصلا اون وضعیت رو دوست نداشتم.یه کمی که صمیمی تر شدیم دختر بهم گفت که من ترنس هستم،یعنی در واقع...
-
ما کارمون با گذشته تموم شده،اما این گذشته هست که کارش با ما تموم نشده.
پنجشنبه 17 مردادماه سال 1392 19:58
اون وقتها که دوره کاردانی بودم دختری رو دوست داشتم به اسم سرور که بعد از چند سال از فارغ التحصیلی کاردانیم یعنی حدود سال 87 دوباره پیدام کرد و رابطه عاشقانه خیلی پیچیده ای داشتیم و به خاطر مسائلی که پیش اومد ناچار به جدایی شدیم و میتونم بگم که برای اولین و آخرین بار به هم خوردن یه رابطه تقصیر من نبود.البته تقصیر اون...
-
اون ممه رو لولو برد.
دوشنبه 14 مردادماه سال 1392 21:41
دلاور با نمک،خوش آمدی به نارمک
-
موهاتو افشون کن،منو پریشون کن
شنبه 12 مردادماه سال 1392 07:43
سن که بالا میره یه چیزایی تغییر میکنه،هم تغییرات بد داریم و هم خوب،اما یکی از این تغییرات بد این موها هستن که تو کمر،رو بازو،رو گوشها،پشت گردن و جاهای عجیب و غریب رشد میکنن اما از رو سر آدم که باید باشن میریزن. چه دنیای عجیبیه.
-
اگه یه شعر بهتون الهام نشد فقط کافیه دراز بکشین و به آسمون خیره بشین
شنبه 12 مردادماه سال 1392 05:16
فیلم"ببر وبرف" رو دیدم.خیلی دوستش دارم.به نظر من این روبرتو بنینی یه اعجوبه است،یه استعداد،یه نابغه بازیگری.
-
ببر و برف
شنبه 12 مردادماه سال 1392 04:27
دارم فیلم ببر و برف رو می بینم.همون اول فیلم Tom Waits رو نشون داد.چقدر این مرد هنرپیشه و خواننده خوبی هست. مرسی روبرتو
-
ببین برای تو چه میکنم
شنبه 12 مردادماه سال 1392 02:19
این ترانه تیتراژ پایانی سریال مادرانه که احسان خواجه امیری میخونه خیلی قشنگه.خیلی خیلی قشنگه
-
برادر فرزانه
جمعه 11 مردادماه سال 1392 23:49
قبل از این که این پست رو بخونید خواهش میکنم که به من برچسب منحرف بودن نزنید گفتم که یه سایتی هست که من زیاد بهش سر میزنم و این سایت پورن هست که مردم جلو وبکم همه جور کاری میکنن و همه مردم دنیا میتونن تماشاشون بکنن.منظورم از همه کار فقط کارای جنسی هست. تو این سایت یه دختر و پسر کلمبیایی هستن که دختره واقعا خوشگله،قد...
-
گردش عصر جمعه
جمعه 11 مردادماه سال 1392 20:27
مدتهابود با خانواده ام بیرون نرفته بودم.یادم نمیاد آخرین بار کی بود.رفتیم یه جایی به اسم باغ موزه مینیاتور که شرق تهران بود و جای خوبی بود و خیلی خوش گذشت.یه گالری توش بود که معماری و ستونهای جالبی داشت.کلا خوشم اومد.
-
سمفونی مردگان - عباس معروفی
جمعه 11 مردادماه سال 1392 17:36
من هیچ وقت کتاب سمفونی مردگان از عباس معروفی یا هیچ کتاب دیگه ای از عباس معروفی رو نخواهم خواند،هیچ وقت،اینو به خودم قول میدم.اما بعضی وقتها تو این وبلاگها گاهی اوقات نوشته هایی ازش می بینم که منو یاد یه نفر میندازه که خیلی دوستش داشتم و اونم خیلی کتابهای عباس معروفی رو دوست داشت.پس طبق اون چیزی که تو درس ریاضی گسسته...
-
خداحافظ آقای رئیس جمهور عزیز
جمعه 11 مردادماه سال 1392 14:17
احمدی نژاد فردا دیگه داره میره. خیلی زحمت کشید و کارای مهمی کرد.من سیاسی نیستم و به هیچ حزب و جناحی وابسته نیستم اما این جوونایی که از احمدی نژاد بدگویی میکنن یه مشت هیپی هستن که روابط افسار گسیخته جنسی دارن و اگه یه روز باباشون و مامانشون بهشون غذا و پول تو جیبی ندن،نمیدونن چه غلطی بکنن.
-
فیلمهایی که دوست ندارم
جمعه 11 مردادماه سال 1392 13:09
من تمام فیلمهای ژان لوک گدار و میشائیل هانکه رو دارم،اما واقعا نمیتونم بیشتر از 20 دقیقه از اونا رو ببینم.حاضرم تمام این فیلمها رو مجانی به هر کسی که میخواد بدم.
-
منو به خاطر بسپار و بقیه خاطرات بد رو دور بریز
جمعه 11 مردادماه سال 1392 10:27
ترانه Leave Out All The Rest رو خیلی دوست دارم،هم اهنگش و هم متن ترانه رو.
-
من بگیر از ویرونی از ابرای بارونی
پنجشنبه 10 مردادماه سال 1392 20:08
میخوام به پست هام برچسب بزنم ببینم چی میشه؟
-
سینمایی که ما دوست داریم
پنجشنبه 10 مردادماه سال 1392 19:50
دوست دارم روزی کارگردان معروفی بشم مثل اسکورسیزی،نه به خاطر این که فیلمهای خوبی بسازم و همه من رو بشناسن،بلکه به این به خاطر که شاید یکی مثل راجر ایبرت پیدا بشه و از من و فیلمهام بنویسه.
-
اسکورسیزی دوست داشتنی من
پنجشنبه 10 مردادماه سال 1392 19:46
قراره فیلم بعدی اسکورسیزی اسمش "سکوت" باشه و باز هم میره سراغ دغدغه های خودش.مردای خسته و منزوی و سردرگم در میان مذهب
-
قهر فندق
پنجشنبه 10 مردادماه سال 1392 19:20
یه دوستی داشتم البته تا امروز ظهر که مدتها بود کج دار و مریض با هم بودیم،زمانی که با گلی دوست بودم دوستیمون کم رنگ شد اما بعد از اون دوباره خوب شدیم با هم تا این که من رفتم سر کار جدید و اونم رفت سر یه کار مشابه من و کمتر همدیگه رو میدیدیم.تا این که امروز ظهر به من گفت که واسم ساعت بخر و از این حرفها و من دوستای قبلیم...
-
خوشبختی در لذت بردن از چیزهای کوچک است
پنجشنبه 10 مردادماه سال 1392 17:27
بعد از 1200 سال سال خورشیدی تصمیم گرفتم که جمعه برم پارکینگ پروانه این جمعه بازار رو ببینم که دیدم ای دل غافل فردا که روزِِ قدسِ و تعطیله.
-
روباه گفت: -انسانها این حقیقت را فراموش کردهاند اما تو نباید فراموشش کنی. تو تا زندهای نسبت به چیزی که اهلی کردهای مسئولی.
پنجشنبه 10 مردادماه سال 1392 15:24
یه کتابی هست به اسم "شازده کوچولو" که خیلی ها اون رو خوندن.کتاب سبک و کم صفحه و خوبیه. اما یک قسمتی داره که شازده کوچولو با یک روباهی حرف میزنه و روباهه در مورد اهلی کردن بهش یه چیزایی میگه و الخ.... .من همیشه با خوندن این قسمت از کتاب اشک تو چشمام جمع میشه.نمیدونم چرا ولی خیلی قشنگه.
-
ما چون دکانی نیست که دوست معامله کند آدمها ماندهاند بیدوست...
پنجشنبه 10 مردادماه سال 1392 15:17
بعضی از آدمها واقعا دوستای خوبی هستن،مثل احمدی نژاد واسه رحیم مشایی،مثل پوتین واسه ندودوف،مثل رستم آقا تو سریال حریم سلطان واسه اون یارویی که ابراهیم پاشا دارش زد تو جنگ،مثل اون یارو تو فیلم بعدازظهر سگی که با آل پاچینو بود،مثل جیم کری تو فیلم مردکابلی،مثل چارلی ثرون تو فیلم Monster واسه اون دختره