تراویس بیکل

تراویس بیکل

تراویس بیکل

تراویس بیکل

مردى به رسول خدا صلى الله علیه و آله عرض کرد: به من اخلاقى بیاموزید که خیر دنیا و آخرت در آن جمع باشد، حضرت فرمودند: دروغ نگو.

کاش میفهمیدم این چی میگه:

دورسینhttps://yahagh1401.blogsky.com/

یعنی دریغ از یک کلمه،زن سابق منم دقیقا مثل همین بود،یهو یه متن طولانی مسیج میکرد،،یک کلمه دریغ از یک کلمه که بفهمم از حرفهاش.روزی هزار بار خدا رو شکر میکنم ازش جدا شدم.هر اخلاق بدی در جهان وجود داشت این زن داشت،اصلی ترینش هم دروغ بود.از من به شما نصیحت خواستگارتون،دوستتون ممکنه اخلاقای بدی داشته باشه ولی اگه با کسی آشنا شدین که دروغگو بود یک لحظه هم باهاش نمونید.دروغ ام الفساد و مادر همه بدی هاست.البته یه وقتایی نباید راست یه چیزایی رو گفت.نمیگم دروغ بگیم ولی راست گفتنش هم دلیلی نداره.مثلا اگه با کسی آشنا شدین و ازتون پرسید تا حالا دوست پسر یا دوست دختر داشتین لزومی نداره راستش رو بگین یا دروغ بگین،فقط بگین پَ نه کس خل منتظر تو بودم تا بیایی و بلند بشین و برین.یا اگه ازدواج کردین به همسرتون در مورد رابطه های قبلی تون نگین.هیچ دلیلی نداره گفتنش.در واقع حماقته هم گفتنش و هم پرسیدنش از کسی.یه خاطره ای یادم افتاد،یه بار یه دوست خانوادگی داریم دختر قشنگ و خوبیه،برام تعریف میکرد که رفته مسافرت و با یه پسری دوست بوده بهش گفته که فلانی دلت واسه من تنگ نشده؟یارو هم نه گذاشته و نه برداشته گفته که والا ذهنم خیلی درگیر کاره و حقیقتش نه دلم تنگ نشده،بهش گفتم باهاش کات کن.آدمی که این قدر احمقه لیاقت نداره باهاش باشی،خوب مرد حسابی اگه واقعا هم دلت تنگ نشده واسه طرف الکی بگو بله،جات خالیه،دلم تنگ شده.اینه که راست و دروغ هم نسبی هست.ولی همیشه راست بگو باشین،دروغ گفتن کار خوبی نیست‌.

بگذریم در مورد اون داداشمون،خواهرمون که اول پست آدرس وبلاگش رو گذاشتم باید بگم که من آدم خنگی نیستم،ولی واقعا نمیفهمم این جور آدمها چی میگن.

این پست رو هم الکی طولش دادم که بیاد صفحه اصلی بلاگ اسکای

دوستتون دارم،میدونم شما هم دوستم دارین.

دل به دل راه داره.

بوس سکسی برای رها و خانوم ف

بوس معمولی برای بقیه.


پانوشت:چون عنوان رو یادم رفت بزارم،نیومد صفحه اصلی بلاگ اسکای


هرجا که قدم نهی تو بر روی زمین آن مردمک چشم نگاری بوده است

آرزوی اول:آرزو دارم یه پراید تمیز،یه کوئیک،یه ساینا،یه پژو پارس،یه تیبای نو ،یکی از اینا رو داشته باشم.ماشین پورشه و مازراتی و ولوو و لکسوس و اینا ذهنم فقیره،نمیخوام.یه کوئیک یا یه پراید ۹۸ یا ۹۷ داشته باشم که فرمونش هیدرولیک باشه خیلی خوشحال و راضی میشم.

آرزوی دوم:ایشالا تو این هفته یه دو تومن در بیارم بدم به عزیز دل بره بوتاکس بکنه و تزریق ژل لب بکنه و بعدش دوباره کنم تا قبل عید کار کنم و خدا برسونه برام بهش بدم بره ناخن هاش رو درست بکنه و فشیال هم بکنه.

آرزوی سوم: دلم میخواد همه دوستم داشته باشن.آدم خودشیفته ای هستم.

آرزوی چهارم:نشد انار بخرم ولی دوست دارم فصل آلبالو دستم پولی بشه اون قدر بخرم که بشه شراب درست کرد.

آرزوی پنجم:دو تومن بدهکارم به خواهر زنم،بهش بدم تا یه ماه دیگه

آرزوی ششم:هیچ.سلامتی باشه.

بوس

از بسیاری چیزهای بزرگ می‌گذریم، ولی به ندرت، در امور جزئی، از خودگذشتگی می‌کنیم.

عده ای از بوس های من گلایه میکنن.اون آدمها وقتی من میگم بوس فکر میکنن منظورم بوسِ فرنچ کیسی و حال خراب کن هست.در صورتی که بوسی که من واسه شما میفرستم از جنس بوسه های مریم مجدلیه بر پای مسیح،بوسه مادر بر فرزند،بوسه قهرمان ورزشی بر پرچم کشور،بوسه اسیر برگشته به وطن بر خاک میهن،بوسه پاپ فرانسیس بر پای گناه کاران و مهاجران،بوسه بر دست پدر و مادر،بوسیدن اماکن مقدس،بوسه بر نان و برکت هست.بله عزیزان بوسه های من از جنس قدر شناسی،ایمان،محبت،ایثار و گذشت هست.

البته خانوم ف و رها از قضیه مستثنی هستن،به اونا وقتی میگم بوس یعنی واقعا بوس حال خراب کن به لباشون.


هر جا که هنر طبابت مورد علاقه باشد، در آنجا علاقه به انسانیت نیز وجود دارد.

یه بار یه پست طولانی در مورد این نوشتم که دکتر و پزشک بودن همچین باغ و بوستان و در باغ سبز نیست نوشتم.ولی هر چی میگردم پیداش نمیکنم.

عه،گشتم پیداش کردم.این لینکشhttps://travisbickle1.blogsky.com/1401/07/18/post-1898/%d8%a8%d8%b2%d8%b1%da%af%d8%aa%d8%b1%db%8c%d9%86-%da%af%d9%86%d8%a7%d9%87-%d9%85%d9%86-%d8%a7%d8%b2-%d8%af%d8%a7%d9%86%d8%b3%d8%aa%d9%86-%d8%b3%d8%b1%da%86%d8%b4%d9%85%d9%87-%d9%85%db%8c-%da%af%db%8c%d8%b1%d8%af

اینم متنش،مربوط به مهر ۱۴۰۱ میشه:

شماها که همتون رادیکال هستین و از صداوسیما و برنامه های تلویزیون متنفر هستین و نگاه نمیکنیدولی من عاشق تلویزیون ایران و شبکه های آی فیلم و افق و کانالای خودمون هستم.یه برنامه ای داره شبکه ۳ که همیشه ۴ تا زن رو میاره در مورد بچه داری و همسرداری و مسائل خانواده حرف میزنن.اینم تو کت شما نمیره چون همتون ادعای روشن فکریتون کون خر رو پاره کرده و اگه یه لیوان چایی بدین دست شوهرتون انگار که تن سیمون دوبوار تو گور لرزیده و پایه های فمینسیت رو متزلزل کردین.برگردیم به این برنامه،یکی از خانمها پزشک بود و در مورد حاملگی توی دوره تخصص و رزیدنتی حرف میزد.میگفت که همکاری نمیکنن باهامون،میگن مشکل خودت هست حامله شدی و از این حرفها.بقیه که رشته های غیر پزشکی خونده بودن میگفتن که خیلی بچه ها و اساتید باهامون همکاری میکردن وقتی میفهمیدن ما حامله هستیم.دلم واسه اون خانم دکتره سوخت و دوباره برگشتم به همون نظریه خودم که اگر روزی من اولادی داشتم برحذرش میدارم از کار توی بیمارستان و اصلا درس خوندن.میزارم بره ناخن کاری،آرایشگری،مکانیکی،شیشه بری،گیتار بزنه،چینی یاد بگیره،کیک پزی،آشپزی،میزارمش از بچگی یه هنری یاد بگیره و تا دیپلم هم بیشتر میگم درس نخونه،بعد بره واسه خودش کار بکنه و اگه دختره زیر پسرا بخوابه و اگه پسره روی دخترا.درس خوندن اشتباهه حالا هر چی بیشتر اشتباه تر،خصوصا پزشکی که کونشون پاره ست بدبخت ها.

-----------------------------------------------------

حالا که نزدیک به عید شده و خواننده های کادر درمان این وبلاگ هم زیاد هستن،میخواستم یه چند کلمه بنویسم و ازشون تشکر بکنم.

کار کردن در کادر درمان و بیمارستان از نگهبان دم درش بگیر تا بالاترین سطحش که پزشکان فوق تخصص باشن سخت و مشکله.اونایی که توی خانه های سالمندان هم کار میکنن همین طور.اونایی که توی بخش اداری هم هستن همین طور.

چند روز دیگه عید هست،هممون خونه ایم  و سبزی پلو با ماهی میخوریم و بعد سیزده بدر میریم سرکار،یه چیز خیلی طبیعی هست.اداره ها و شرکت ها همه یا تعطیل هستن یا تَق و لَق و خلوت و پرنده پر نمیزنه و خلاصه که میگن انگار عیده،واقعا عیده براشون.ولی توی بیمارستان ها اوضاع فرق میکنه.عیدها لامصب شلوغ تر میشه،از الان استرس و دعوا و جر و بحث نمیه اول و نیمه دوم رو دارن.عیدها این بدبختها باید برن سرکار.ماشین نیست،اسنپ نیست،خیابون ها خلوت،باید هنوز هوا تاریکه بیدار بشن و برن سرکار.صد در صد یکی این وسط در میاد و میگه خوب پولش رو میگیرن،میخواستن نرن بیمارستانی بشن.ولی عزیزان من،خوشگلای من،اینجوری هم نیست،اینایی که بر بالین بیمار کار میکنن همشون عاشق هستن،یکیشون هر روز جلوی چشم منه و شبها تو بغلم میخوابه،عزیز دل رو میگم.این جور افراد تنها با کمک به بیمار انگار گمشده خودشون رو پیدا میکنن،توی بیمارستان ها سرویس هایی به مریض ها میدن و خدماتی براشون انجام میدن که شما نمیتونید برای پدر و مادرتون انجام بدین.شما نمیتونید مادر خودتون رو پوشک بکنید،زخماش رو پانسمان بکنید،حوصله ندارید غذا دهنشون بزارید،هر دو ساعت جابه جاشون بکنید که زخم نشن ولی اینا با عشق و علاقه و محبت دارن این کارها رو انجام میدن.کدوم پول و کدوم حقوق جبران محبت هاشون رو میکنه.توی هر کاری بعد پنج شش سال سنواتت رفته بالا و دیگه توی اون محیط استاد شدی و کسی جرات نداره بهت چیزی بگه ولی در سیستم درمان اوضاع فرق میکنه،چه کمک بهیار باشی،چه ماما،چه پرستار،چه مترون،چه پزشک،چه انترن،چه رزیدنت،چه متخصص همیشه یکی هست که برینه بهت و خرابت بکنه.همه شغل ها وقتی تموم شد میان خونه پیش زن و شوهر و بچه هاشون،ولی توی این بدبخت ها اوضاع فرق میکنه.تازه رسیدن خونه هی زنگ زنگ،تلفن،تلفن فلان مریض چرا این طوره،واسه فلانی چی کار کردی،فلان چیز کجاست،آرامش و آسایشی وجود نداره،مگه جرات داری موبایلت رو خاموش بکنی،اصلا باید آن کال باشی و همیشه در دسترس.از ناسپاسی مردم هم که نگم برات،یارو به آرایشگر با جون و دل پول میده،به بوتیک با جون و دل پول میده،به جنده ها و ساقی ها با جون و دل پول میده،به بیمارستان و دکتر که برسه انگار داره گوشت تنش رو میده.یه سری های دیگه تمام عمر از سایر معاصی منکری که نکرد و مسکری که نخورد.از بدو تولد تا ۸۰ سالگی هر روز کله پاچه خورده،عرق و شراب رو میکس کرده و خورده،گل و تریاک با هم کشیده،کون فلک رو پاره کرده و توی هشتاد و خرده ای سالگی اومده بیمارستان و نیمه مرده رسوندنش بیمارستان و تو ccu تموم کرده،دختر جنده اش حالا جیغ و داد میکنه که شما دکترا بابام رو کشتین،پسرای احمقش هم میرن شکایت و تا سالها دکتر بدبخت و پرستار و سرپرستار و منشی و همه هی باید برن دادگاه و هی بیان و استرس بکشن.

شما یه چیز دیگه رو هم نمیدونید،نود و نه درصد کادر درمان،واریس دارن،پاهاشون داغون،کمرهاشون داغون،گردن و مچ هاشون داغونه.هیچ کدوم بدن سالمی ندارن،از نظر روحی که افتضاح،افسرده،کم خواب.

شوهرهاشون و دوست پسرهاشون و زنهاشون همه طلب کار که کجا بودی؟چرا همش شیفتی؟چرا نیستی؟فکر میکنن همسرشون حالا داره مثل سریال های تلویزیونی لاس میزنه با همکاراش،نمیدونن الان نیم ساعته خم شده تا رگ مریض رو پیدا بکنه،یا داره استفراغ مریض رو از روپوشش پاک میکنه یا داره سرزنش میشه از طرف یه مسئول بالاتر.

اداره های دیگه رو ببینید چه غذاهای خوبی میدن به پرسنلشون،من نمیدونم چرا غذاهای بیمارستان ها این قدر تخمی و مزخرف هستن،این قدر بی کیفیت،تازه کس کش ها پولش رو هم از پرسنل میگیرن یا به پرسنلی که لانگ نباشه غذا نمیدن بدبخت های گدا.

هیچ مزایایی تو بیمارستان ها برای پرسنل وجود نداره،فکر نکنید مانتو میدن،کفش میدن،بن میدن،هیچی،هیچ،ببخشید دسته خر هم نمیدن به پرسنل.همون حقوق خودشون رو با تاخیر چندین ماهه میدن.

اگر بخوام از بدی ها و سختی های این مشاغل بگم باید تا خود صبح بشینم حرف بزنم،از ناسپاسی مردم،از دید بد نسبت به کادر درمان،از کار سخت و طولانی،از شیفت های تخمی،از هیچ وقت تعطیل نبودن،از حقوق کم،از ضربه های روحی،از دوری از خانواده،از بیگاری کشیدن سیستم،از هدر رفتن عمر،از آسیب های جدی جسمی و روحی،از شکایت های همیشگی مریض و همراه مریض،از بی رحمی خودشون نسبت به همدیگه و .... .

در نهایت یه چیز میگم،شما با هزینه کم میتونید از این کشور برین،و تقریبا هر جایی که برین از ایران بهتره واستون.ولی موندین و با عشق کار میکنید،توی مناطق بد آب و هوا و محروم و دورافتاده دارین با عشق و بدون منت کار میکنید،جاهایی میرین که امثال من هیچ وقت حتی اسمش رو هم نشنیدن.شما هیچ منتی بر سر هیچ کس ندارین،روح بزرگ و مهربونی دارید.من دستان همتون رو میبوسم.

الله ایساعدنه ما عدنه غیره

اهل النخل الواحد: ترانه اهل النخل داداشم مهدی یراحی رو میزارم و عربی میرقصم،عزیز دل هم برام دست میزنه و بهم دنده میده و جوگیرم میکنه.چون ورزش نمیکنم هم مثل سابق نرم نیستم و هم نفس و چابکی سابق رو ندارم.باید دوباره ورزش کنم.پیری انگار داره میرسه.

اهل النخل  الثنان:مدتهاست به زبان محلی ام با کسی حرف نزدم.توی شیراز هفتاد و دو ملت هم یه همشهری پیدا نکردم.

اهل النخل الثلاثه:شب ها بدخواب شدم تازگی ها و همش فیلم میبینم،فیلمهای قدیمی کمدی دهه نودی.

اهل النخل الاربعه:عید داره نزدیک میشه،شما هم خوشحال هستین؟من که خیلی.

اهل النخل خمسه:خدا رو شکر عزیز دل توی مود خونه تکونی و این صحبت ها نیست.یادمه یه سالی یکی توی خونه اش با وایتکس میخواسته توالت رو بشوره،خفه شده بود و مُرده بود.خداوکیلی کار کس شعر و مسخره ای هست خونه تکونی.شما همیشه خونه ات رو تمیز بکن و دستمال بکش و مرتب باش،لزومی نداره شب عیدی خودت رو از کون و کمر و کتف و مچ بندازی.

اهل النخل سته:میگم دبیرستان های دخترونه انگار یه دخترا کاری ندارن،دختر دبیرستانی ها رو من میبینم همشون موهاشون رنگ های فانتزی داره.البته فکر کنم دیگه دبیرستان نگن.این سیستم آموزشی رو من واقعا یاد نگرفتم.دوره اول چیه؟دوره دوم چیه؟گیج میشم.

اهل النخل سبعه:میگم اگه خانمها ناراحت میشن بهشون میگم بوس،از این به بعد بگم بوس به پدرتون یا بوس به شوهرتون.هر کس از بوس من ناراحت میشه بگه که نبوسمش.ولی پیش فرض بر این هست که من بوس و انرژی مثبتم رو بفرستم.

اهل النخل ثمانیه:میگم شما هم پشماتون میریزه قیمت دلار و سکه و همه چی رو میبینید یا فقط من اینجوریم؟

سفینه الحمل

بر من سخت و ناگوار است خلق را ببینم و تو دیده نشوی. و از تو نه آوایی بشنوم و نه رازی. کاش می دانستم کجایی!

فیلم The whale رو از داداشم دارن آرنوفسکی دیدم.قشنگ بود.

فیلم فرانسوی one fine morning رو دیدم.هنرپیشه زنش خواهر گلم Léa Seydoux بود.دو سه صحنه بوس و لختی داشت در حدی طولانی نبود که بشه زد باهاش‌.

فیلم Big mamma رو دیدم،طنز قدیمی خوبی بود.

فیلم blue streak رو دیدم،طنز دهه نودی قشنگی بود.

فیلم The fablemans رو دیدم.حقیقتش خیلی حال نکردم.

فیلم Tower heist رو دیدم.از اون طنزهای بن استیلری بود.چیز خاصی نبود.

فیلم National secrity رو دیدم.در واقع این هفته فیلم های  martin lawrence رو دیدم.هنرپیشه شیرین و با نمکی هست.

فیلم Megan رو دیدم.اولاش خوب بود،آخراش خوب نبود.

فیلم زیاد ببینسد،کتاب هم بخونید.

اما هراس از آنچه پس از مرگ پیش آید، از سرزمینی ناشناخته که از مرز آن هیچ مسافری بازنگردد، اراده آدمی را سست نماید

هیچ کدومتون بوس نمیدین اول:دیدین توی پست هام چقدر از عیب و ایراد مردها میگم،یه دونه کامنت فحش هم نداشتم.حالا کافیه یه کلمه از بدی زن ها بگی میان خودشون رو پاره میکنن.

من که چیزی نمیگم،ولی خدا وکیلی جنبه داشته باشید.

هیچ کدومتون بوس نمیدین دوم:چرا بعضی ها فکر میکنن من آدم ترسناکی هستم؟من خیلی مرد خوب و مهربونی هستم.

هیچ کدومتون بوس نمیدین سوم: جواب کامنت ها رو ندم میگن چرا جواب نمیدی؟حالا که جواب ها رو با بوس و بغل و مهربونی میدم یه سری باز ناراحت هستن.

هیچ کدومتون بوس نمیدین چهارم:کسی هست که خواننده وبلاگ باشه و تا حالا حتی یک بار هم کامنت نداده باشه؟بیاد خودش بگه و بوسش رو بگیره و بره.

هیچ کدومتون بوس نمیدین پنجم:وجدان بیدار چند روزی هست که کم‌پیدا شده،انگار بستری شده جایی.

هیچ کدومتون بوس نمیدین ششم:اگر از احوال کونم بپرسید باید بگویم که خوب شده است و به لطف راهکارهایی که دادین دیگه فعلا درد ندارم.

هیچ کدومتون بوس نمیدین هفتم:تو رو خدا ناامید نباشید.من خودم اگه بخوام مشکلاتم رو یک به یک بهتون بگم نابود میشین از غصه،یکیش همین مهریه هست که الان با سکه ای که شده بیش از ۳۰ میلیون اگه اون زن سابقم یه جایی گیرم بندازه باید تا آخر عمرم برم زندون.اونم از اون پتیاره های پاچه پاره مازندرانی که با وجود ازدواج مجدد و بچه دار شدن بازم مثل بازرس ژاور همه جا در تعقیبم هست.قبلا فقط نفرینش میکردم و از خدا میخواستم بمیره که پول و حقوق خودم و عزیز دل سکه باید میشد و میرفت توی جیبش.خدا وکیلی شما یادتون نمیاد یا توی جو و محیطش نبودین و نمیدونین من چی میگم،ولی من و عزیز دل توی دوره دیستوپیایی کرونا مثل خر توی بیمارستان کار میکردیم و هر چی در میاوردیم سکه میخریدیم و میدادیم به زن سابقم.من خیلی ناراحت بودم،عصبی و پرخاشگر بودم.یه بار هیچ وقت یادم نمیره عزیز دل برگشت منو نصیحت کرد،گفت نفرینش نکن،دعا کن واسش،دعا کن خدا اینقدر بهش مال و اموال و بچه بده که دیگه مهریه تو از یادش بره،دعا کن خدا کمکش بکنه،نفرین نکن.چه میدونم والا من که عقیده ای به این چیزا ندارم.

هیچ کدومتون بوس نمیدین هشتم:کاش میشد موبایل رو از دست اینایی که کنکور دارن امسال بگیری و بشینن پای درساشون.


But I'm a creep, I'm a weirdo

قدرت عجیبی در جذب وبلاگ نویس و آدمهای عجیب دارم.

وبلاگ دورسینhttps://dorsin93.blogsky.com/1401/12/05/post-242/%d8%af%d8%a7%d9%86

دیگر حوصله ندارم. چقدر کلید در قفل بچرخانم و قدم بگذارم به خانه‌ای تاریک. من غلام خانه‌های روشنم.

دارم سریال ریحانه رو از شبکه تماشا میبینم.خدابیامرزدش،از گناهانش بگذره،نور به قبرش بباره ایشالا،مرحومه زهره فکور صبور توش بازی میکنه.دنیایی از زیبایی و قشنگی رو با خودش زیر خاک برد.قلبم به درد میاد میبینمش.

نامهاى نیکو بر خود نهید ؛ زیرا در روز قیامت شما را به نام صدا مى زنندو مى گویند:فلان پسر فلان! برخیز به سوى نور خود برو

خوشگلای من،دخترای من،پسرای من،خواهرای من،برادرای من،عزیزای من،خواننده های قشنگم،دورتون بگردم،دیگه چه جوری خایه مالی و چاپلوسی تون رو بکنم.روی سرم منت میزارین کامنت میدین،بزرگی و محبت میکنید ولی تو رو به خدای آسمون ها قسم اسم درست و حسابی بزارین.اسم مستعار قشنگ بزارین.اسم "." یا ".." یا ۱۲۳ یا "سلام" یا چیزایی مشابه این آخه چه معنی داره.یکی میزاره X ولی وبلاگ داره،میفهمی با کی طرفی،یکی میزاره خانوم ف ولی اونم وبلاگ داره،میدونی کی هست کی نیست.توی گروهی هم که داشتیم همین جوری بود،یکی میومد اسمش honey بود،یکی میومد اسمش . بود،یکی میومد اسمش A بود،یه کلمه هم حرف نمیزدن.اینجا که دیگه وبلاگه.تو رو به خدا اسم درست بزارین،اسمی که معرف جنسیت شما باشه.زیبا باشه،به اون اسم شما رو بشناسن.شناسنامه شما باشه.الان هزار تا سلام داریم،هزار تا نون داریم،هزار تا . داریم.

تو رو خدا از دستم ناراحت نشید.من دوستتون دارم.