-
تمام تعقلات و اندیشههای مرد به یک محبت زن نمیارزد.
سهشنبه 20 اسفندماه سال 1392 07:47
یکی از همکاران رو دیدم و ازش خوشم میاد و به زن داداشم ماموریت دادم که بره ته و توی قضیه رو در بیاره که اگه اونم موافق ازدواج هست.بریم خواستگاریش و ازدواج بکنم.
-
چراغ مذهب یکی پس از دیگری خاموش میشود اما تفکر مذهبی که خالق آنها است، هرگز نابود نخواهد شد.
سهشنبه 20 اسفندماه سال 1392 07:43
برای آدمهایی که مذهبی نیستند،اما در محیط مذهبی رشد کردن ،موضوع مذهب و دانش مذهبی همیشه جزء لاینفک زندگیشون محسوب میشه.
-
در دام زنان نیفتید خاصه بیوهگان کُرهدار
جمعه 16 اسفندماه سال 1392 10:03
اون موقع که تازه اومده بودم تهران،یعنی یه چند ماهی میشد.با یه زنی دوست شده بودم به اسم سیما که شوهر نداشت.طلاق گرفته بود.که تو اون مقطع خیلی خوب بود دوستیمون.به خاطر خیلی از مسائل که لزومی به توضیحش نیست و مخاطب خردمند و عزیزتر از جانی که این متون ناقابل رو میخونه بهتر از من متوجه موضوع میشه. همه چیز این زن خوب بود به...
-
تا وقتی که مرد عروسی نکرده او را غیرکامل میخوانند بنابراین معلوم میشود پس از ازدواج کار مرد تمام است
جمعه 16 اسفندماه سال 1392 09:53
رفتم تو فیسبوک که ببینم چه خبره که چیزی دیدم که اصلا باور پذیر نبود واسم.دوست قدیمی و صمیمی داشتم به اسم هاشم که رفیق گرمابه و گلستان همدیگه بودیم واسه سالهای زیادی.اما به خاطر اومدن من به تهران و درگیر کار و زندگی شدن و سربازی و درس و دانشگاه کمتر از هم خبر دار میشدیم.اما الان دیدم که عکس یه دختر یک ماهه که خواب هم...
-
اگر به جای اسلحه با معلم به جنگ دنیا میرفتیم همه دشمنان نابود میشدند.
جمعه 16 اسفندماه سال 1392 09:44
یه برنامه ای بود قبلا زا صدای امریکا پخش میشد به اسم"پارازیت" که کامبیز حسینی همه کاره این برنامه بود.و یه پسر دیگه هم به اسم سامان اربابی باهاش همکاری میکرد.توی این سری از برنامه ها،آرش سبحانی خواننده گروه کیوسک و مسیح علینژاد هم دعوت شدن به عنوان مهمان و حرف زدن.بعد از مدتی این برنامه تموم شد و کامبیز...
-
مردم در قلمرو احساسات خیلی زودتر با هم آشنا و صمیمی میشوند تا در محیط نفوذ عقل و منطق.
جمعه 16 اسفندماه سال 1392 08:34
دیشب فیلم جدید و خیلی خوبی رو دیدم که مدتها بود دلم میخواست ببینمش و بالاخره موفق به دیدنش شدم. مثل این ندیدبدیدها همه چیز رو باید ربط بدم به اون چیزی که خودم دوست دارم.یه ضرب المثل تو شهر ما بود که فارسیش به این مضمون میشه که خدا خر رو دیده که شاخ بهش نداده و قورباغه رو هم میشناخته که دندون بهش نداده.حالا منم با یه...
-
هدیه ، کینهها را از سینهها دور میکند.
چهارشنبه 14 اسفندماه سال 1392 15:30
نمردیم و بالاخره یه دختر به ما یه چیزی کادو داد. "ف صدا قشنگ" یه ادکلن به اسم "Black Rose" به من هدیه داد.
-
نسبت بین فلسفه و آموختن جهان حقیقی، مانند نسبت بین استمناء و همخوابگی است.
سهشنبه 13 اسفندماه سال 1392 14:05
دیشب یه خواب خیلی خیلی عجیب دیدم. خواب دیدم که با "ف صدا قشنگ" رفتیم شمال.توی راه ساق پای چپ من رو مار نیش زد و من کم کم داشتم کرخت و بی حس و منگ میشدم.اما مقاومت کردم و بهش چیزی نگفتم.تا من و "ف صدا قشنگ" به یه خونه یا یه ویلا رسیدیم که توی یه جنگل بود.هوا شرجی و مرطوب بود و من عرق کرده بودم و...
-
ازدواج انسان را پیر و خانهنشین میکند، وقتیکه هنوز جوان است.
سهشنبه 13 اسفندماه سال 1392 13:52
دیشب برای اولین بار زن داداشم بهم گفت که بشین میخوام باهات جدی صحبت بکنم و موعظه حدودا نیم ساعته ای واسه من انجام داد که چرا نمیخوای ازدواج بکنی و مگر خانمی که بهت پیشنهاد دادم چه مشکلی داشت و این حرفا و من تمام مدتی که حرف میزد به فامیل اون دختر فکر میکردم که به من پیشنهاد داده بود و اصلا یادم نمیومد و فقط میدونستم...
-
انسان نمیتواند بهتنهایی و برای خود زندگی کند، این مرگ است نه زندگی.
جمعه 9 اسفندماه سال 1392 08:04
دیروز با "ف صدا قشنگ" دم در سینما فرهنگ قرار گذاشتیم که ببینیم همدیگه رو.وقتی رسید گفت که بریم فیلم ببینیم.من دوست نداشتم.و گفتم یک ساعت دیگه فیلم شروع میشه و اون گفت کجا بریم و من واقعا نمیدونستم،گفت بریم دربند.من تا حالا دربند نرفتم و فکر میکردم یه کوه زمخت و بدقیافه باشه که مردم هی ازش بالا میرن و خودشون...
-
نکات
دوشنبه 5 اسفندماه سال 1392 08:05
چند نکته اخلاقی-فلسفی رو میخواستم بگم همین جا. نکته اول:ما همیشه دلتنگ کودکی هستیم.به خاطر این که کودکی دوره معصومیت و بی گناهی و پاکی ما بود و در طی زندگی همیشه با حسرت از اون دوران یاد میکنیم.به خاطر این که تو اون سنین فعالیت آزاردهنده دستگاه تناسلی و میل جنسی شروع نشده و همه انسانها لبریز از معصومیت هستن.اما با...
-
مردان واقعی
شنبه 3 اسفندماه سال 1392 08:18
صبح که داشتم میومدم سرکار به این سربازهایی فکر کردم که گروگان گرفته شدن و ناراحت شدم.احتمالا خیلی اذیتشون میکنن.به خاطر این که شکنجه و تحقیر و قتل و تجاوز وقتی با اعتقادات مذهبی همراه باشه،بسیار پر لذت و فرد انجام دهنده اش اون رو یه عبادت و راهی برای نزدیکتر شدن به خدا میدونه.
-
ادامه" ف صدا قشنگ"
شنبه 3 اسفندماه سال 1392 08:17
دیگه این پست های جلف من خیلی لوس و بیمزه شدن.ولی باید بگم که با "ف صدا قشنگ"دوباره روابطمون بهینه سازی شد.باید یه کم اخلاقم رو عوض کنم.هر چند بعید به نظر میاد که یه آدم بتونه تو سن من خودش رو تغییر بنیادین بده.
-
یکی به من بگه اینجا چه خبره؟
پنجشنبه 1 اسفندماه سال 1392 10:04
من خیلی خوش شانس هستم تو زندگیم،هیچ وقت این رو کتمان نکردم.اما در زمینه ارتباطاتم با جنس مخالف هیچ وقت موفق نبودم و نمیدونم چرا؟ با "ف صدا قشنگ" به مشکل برخوردم.به همین سادگی این هم تموم شد.
-
"ف صدا قشنگ"
سهشنبه 29 بهمنماه سال 1392 08:09
خوب مثل این که زندگی داره دوباره روی خوشش رو به من نشون میده،البته دروغ چرا،من از اون روزی که اومدم تهران زندگی روی خوشش رو به من نشون داد.اول این که بعد از ماه ها بیکاری که دیگه داشت من رو دیوونه میکرد.ریسک کردم و اومدم تهران.البته مدیون عموم هستم که چندین ماه پیشش زندگی کردم. بعد هم خانوادم اومدن تهران،بعدشم داداشم...
-
"ف صدا قشنگ"
شنبه 26 بهمنماه سال 1392 15:13
امروز تونستم دل "ف صدا قشنگ" رو به دست بیارم و با هم دوست بشیم.نسبت به این رابطه و استمرارش خوش بین هستم.یعنی باید خوش بین باشم.بالاخره دختر خوبیه.اختلاف سنی داریم.اما خوب مدتها است به این نتیجه رسیدم که من واسه دوست شدن با دختر هم سن و سال و کوچیکتر از خودم ساخته نشدم.من هر رابطه موفقی که با دخترها داشتم،یه...
-
سوریه
شنبه 26 بهمنماه سال 1392 08:26
چیزی که این روزها خیلی من رو آزرده کرده،موضوع سوریه هست.جدا از مسئله دردآور کشته شدن آدمهای بیگناه بیشمار،پیامدهایی این جنگ با خودش داره که به مرور زمان خودشون رو نشون میده.من خودم تو منطقه ای به دنیا اومدم که درگیر جنگ بوده.بچه جنوب هستم و کاملا این رو میفهمم که اثرات سوء و مخرب جنگ تا سالیان دراز و گاها تا آخر عمر...
-
فیلمهایی که دیدم
شنبه 26 بهمنماه سال 1392 08:23
بالاخره یه کم تنگش کردم و چند فیلم تو چند روز اخیر دیدم.اولی"گرگ وال استریت" بود که آخرین ساخته اسکورسیزی هست و دی کاپریو توش بازی میکنه که دوستش نداشتم.خیلی صحنه های رکیک داشت،و خیلی هم کلیشه ای بود.اسکورسیزی باز هم رفته بود سراغ موضوع همیشگی زوال مردها که تو فیلمهای راننده تاکسی و رفقای خوب و کازینو و چه...
-
ولنتاین غمگین
پنجشنبه 24 بهمنماه سال 1392 07:53
ولنتاین بدون دوست دختر خر نیست،عن است.
-
عاشقم من
شنبه 19 بهمنماه سال 1392 16:52
علاقه ام رو به فیلم دیدن از دست دادم.نمیدونم چرا.الان حدود یک هفته هست که فیلم "گرگ وال استریت" آخرین ساخته مارتین اسکورسیزی رو تهیه کردم و هیچ رغبتی به دیدنش ندارم.هیچ وقت اینجوری نبودم.به خصوص در مورد سینما و علی الخصوص اسکورسیزی. من از اون دسته مردها هستم که با کارم ازدواج کردم و تنها عشق زندگیم بعد از...
-
ولنتاین غمگین
شنبه 19 بهمنماه سال 1392 16:50
این ولنتاین هیچ چیز مثبتی نداره جز این که به من یادآوری بکنه که هیچ عشقی تو زندگیم ندارم.
-
عوامفریب
شنبه 19 بهمنماه سال 1392 16:49
من از این مجری های صداوسیما زیاد خوشم نمیاد.خیلی خودشون رو مثبت و مردم دوست میخوان نشون بدن.به خصوص این نسل جوونشون.یه مجری هم بود که واسه همدردی با اون بچه که میگفتن سرطان داره،موهاش رو تو برنامه پخش زنده از ته تراشید.مرتیکه عوامفریب.حالا کاشف به عمل اومده که بیچاره بچه اصلا سرطان نداره.
-
متأسفانه بسیاری از مردم پس از اینکه به دامان شوربختی درافتادند، به سعادت از دسترفته خویش پی میبرند.
چهارشنبه 16 بهمنماه سال 1392 13:19
چند سال بود که مونده بود رو کونم که اصطلاح "اظهر من الشمس" رو یه جایی به کار ببرم که به حول و قوه الهی امروز موفق شدم و تو یه جرو بحث لفظی با یکی از همکاران بهش گفتم:" این که تو داری دروغ میگی اظهر من الشمس هست واسه من"،بعدش اونقدر خوشحال شدم که میخواستم گریه کنم همون لحظه. حالا یه اصطلاح دیگه هم...
-
نیست امید وصال سر زلفش حافظ
چهارشنبه 16 بهمنماه سال 1392 07:47
باز هم هوا سرد شد و من افسردگی گرفتم.من هوای گرم رو دوست دارم.نمیتونم زیاد تو این هوا دووم بیارم.بگذریم. آدمهایی رو من به چشم خودم دیدم و میشناسم که مثلا 25 سالش بود و برف از نزدیک ندیده بودن و وقتی برف رو واسه اولین بار دیدن از خوشحالی میخواستن گریه بکنن.پس باید این رو بدونیم که چیزایی رو که ما الان هر روز میبینیم و...
-
سبد کالا
سهشنبه 15 بهمنماه سال 1392 15:08
یه چیزی که این روزها بحثش خیلی داغ شده موضوع"سبد کالا" هست.. افراد زیادی تو رسانه ها و شبکه های اجتماعی خیلی گلایه و انتقاد میکنن از هجوم مردم به فروشگاه های توزیع کالا. اما هیچ کس حاضر نیست خودش رو لحظه ای به جای اون پدر بدبختی بزاره که هزینه های زندگی کمرش رو شکسته. خیلی بده.کاش به جای این که در مورد...
-
نفس انجام کار
دوشنبه 14 بهمنماه سال 1392 15:45
من "وودی آلن" رو خیلی دوست دارم و تمام فیلمهاش رو دارم و همیشه ستایشش میکنم.اما متوجه شدم که دختر خوانده اش اون رو متهم کرده که تو هفت سالگی بهش تجاوز کرده.آدم چه چیزایی میشنوه.چقدر آدمها میتونن پیچیده و گاها پست باشن.من نمیدونم که آیا این موضوع صحت داره داره یا نداره،یعنی هیچ کس نمیدونه و احتمالا هم هیچ کس...
-
میشاییل شوماخر یه یادت هستم.
شنبه 12 بهمنماه سال 1392 07:36
میشاییل شوماخری که با سرعت سرسام آور نه یک بار نه دو بار نه سه بار بلکه هزاران مرتبه رانندگی کرده و سریعترین و بهترین راننده مسابقات فرمول یک همه دوران بوده،میشاییل شوماخری که دخترها واسش ضعف میکردن و عاشق لبخند خانم کش و دندونای سفیدش بودن،میشاییل شوماخری که هزارتا مثل من رو مثل آب خوردن میتونه بخره و نفروشه،میشاییل...
-
ننه سرما داره میره و بهار خانم داره میاد
شنبه 5 بهمنماه سال 1392 07:46
یه جایی که نمیدونم کجا بود یه چیزی خوندم که نمیدونم از کی بود و دقیقا چی گفته بود.اما مضمونش به این شکل بود که دیگه از دوست داشتنها خوشحال نمیشم و ناراحت هم نمیشم از این که کسی دوستم نداشته باشه. این روزها من همین حالت رو دارم.
-
روز جمعه من
جمعه 4 بهمنماه سال 1392 07:43
تمام مردم دنیا روز جمعه رو میگیرن تا لنگ ظهر میخوابن.من بر عکس همه از ساعت 4 صبح کاملا بیدار هستم . الان هم ساعت یه ربع به هشت صبح روز جمعه اومدم سرکار.
-
استقلال و پیروزی
شنبه 28 دیماه سال 1392 10:05
دیروز بر حسب اتفاق تمام نیمه دوم بازی استقلال و پیروزی رو دیدم و منو یاد دوره ابتدایی انداخت که ناظممون یه توپ مینداخت تو حیاط و همه بچه فسقلی ها که ما باشیم دنبال توپ میدویدیم و هر کس میرسید یه لگدی به توپ میزد و مشخص نبود کی به کیه.این بازی هم دقیقا همین حالت رو داشت.
-
دنیای این روزای من
جمعه 27 دیماه سال 1392 13:07
بعضی وقتها هیچ اتفاق خاصی تو زندگی نمیفته،هیچ کس جدیدی رو نمیبینی،هیچ کار جدیدی رو تجربه نمیکنی،هیچ کس رو نمیبینی که تو رو یاد یه نفر دیگه بندازه،هیچ ترانه ای نمیشنوی که تو رو سر شوق بیار،هیچ غذایی نمیخوری که بهت حال بده،هیچ بدی از کسی نمیبینی،هیچ خوبی به کسی نمیکنی،هیچ محبت و لبخند مهربانی از کسی نمیبینی و بر عکس....
-
سوال بی جواب
جمعه 27 دیماه سال 1392 12:58
من کشورهای دیگه نرفتم و با دخترای کشورهای دیگه هم هیچ ارتباطی نداشتم.اما یه چیزو در مورد دخترهای ایرانی خوب میدونم و این نکته تو تمام دخترهای ایرانی صادق هست.وقتی با یه دختری سلام میکنی بلافاصله بعد از سلام ازت میپرسن هدفت چیه از سلام کردن.اگه بخوای با یه دختر آشنا بشی بلافاصله ازت میپرسن هدفت از آشنایی چیه؟این یکی از...
-
دلتنگی
جمعه 27 دیماه سال 1392 12:44
این روزها دلم واقعا واسه گلی تنگ شده.نمیدونم چرا؟اما خوب دلِ دیگه تنگ میشه بعضی وقتها آدم دل تنگ میشه،دل سنگ میشه،دل چرکین میشه،دل نازک میشه،دل بریده میشه،دلواپس میشه،دلبر میشه،دلربا میشه،دل آدم به هزار راه میره بدون این که خود آدم بخواد.اما اگر بخوام دقیق تر به موضوع نگاه کنم که چرا دلم چند روزه که واسش تنگ شده بر...
-
ما هیز هستیم.
جمعه 27 دیماه سال 1392 08:17
چند وقتی هست وقتی سوار مترو میشم توی این مانیتورهای مسخره و بی کیفیت مترو که همش نمیدونم به چه علتی تصویرش قطع و وصل داره،یه فیلمی پخش میشه که به این حکایت هست که دوربین داره از یه جایی رد میشه و همه از پیر و جوون و زن و مرد و متاهل و مجرد بهش لبخند احمقانه میزنن و نگاش میکنن و در نهایت هم متوجه میشیم که مثلا این یه...
-
گل های نرگس
پنجشنبه 26 دیماه سال 1392 08:10
چند روز پیش تو سازمان همه پرسنل در جریان یه جنایت کثیف قرار گرفتن و بعضی ها هم شوکه شدن. یکی از پرسنل قدیمی دخترش طلاق میگیره و بعد از این که کار تموم میشه و از دادگاه میان بیرون شوهرش بهش میگه که بچه ها رو به من بده تا چند ساعت پیشم بمونن.اونم بچه ها رو که دو پسر دوقلوی 4 ساله بودن رو به باباشون میده واسه چند...
-
عشق یعنی حالت خوب باشه
دوشنبه 23 دیماه سال 1392 08:05
دیروز بر حسب اتفاق از یکی از شبکه های ماهواره ای آخرهای فیلم پل چوبی رو دیدم.یه چیزی تو مایه های کازابلانکا بود.دو سه تا دیالوگ خوب داشت.
-
سرما
دوشنبه 16 دیماه سال 1392 08:18
از سرمای این روزها بیزارم.
-
چرا؟
دوشنبه 16 دیماه سال 1392 08:13
نمیدونم چرا زغالی وبلاگش رو بسته؟آدم متفاوت و آوانگارد و با احساسی بود.
-
برنامه جدید
سهشنبه 10 دیماه سال 1392 08:50
دارم درس میخونم که امسال دانشگاه قبول بشم و از تو کار کامپیوتر بیام بیرون.و تو رشته مورد علاقه خودم کار بکنم. موبایلم حدود 5 هفته یا بیشتر میشه که حتی یک مسیج هم دریافت نکرده.ایرانسل هم دیگه مسیج های تبلیغاتی واسم نمیفرسته.خیلی عجیبه.آدم تنها که میگن منم دیگه. سال 2013 هم تموم شد.هیچ امیدی ندارم که تو سال میلادی جدید...
-
جهل و نادانی
دوشنبه 9 دیماه سال 1392 08:04
جهل،نادانی،تعصب،پیروی کورکورانه و نداشتن مطالعه از هزاران بمب و جنگ بدتر هست. این روزها هر چه بیشتر زمان میگذره،بیشتر دارم به یقین میرسم که مردم ایران به لحاظ داشتن عواطف انسانی و نوع دوستی و نجابت و خصائص خوب انسانی دارن به سمت قهقرا و نا کجا آباد پیش میرن.گاهی اوقات به چشم میبینم که حیوانات هم از ما بیشتر عاطفه دارن.
-
مهندسی یا پرستاری؟مسئله ای است.
یکشنبه 1 دیماه سال 1392 09:58
من آدمی هستم که از هر کار یا آدمی زود دلزده و خسته میشم.اما از وقتی که یادم میاد من از کامپیوتر متنفر بودم.من کامپیوتر رو در حد چت کردن و وبلاگ نوشتن و ترانه دانلود کردن دوست دارم.دیگه شبکه و پروتکل و برنامه نویسی و جاوا و اوراکل و این جور چیزا حوصله من رو سر میبره و احساس تهوع بهم دست میده وقتی بخوام تو یه زمینه از...
-
خیالم راحت شد
شنبه 30 آذرماه سال 1392 07:54
بالاخره موفق شدم هم برادرم و هم خانمش رو بیارم تو سازمان استخدام کنم.خیالم راحت شد.
-
باید ببینم فرصت میکنم یا نه؟
چهارشنبه 27 آذرماه سال 1392 08:05
مجموعه آثار فرشاد فدائیان قراره به شکل رایگان تو چند نوبت تو سینما پردیس قلهک اکران و نمایش داده بشه.از همه فیلمهاش که بگذریم باید به دیدن فیلم "انگشت پای چپ" رفت. اگر تهران زندگی میکنید به نظر من برید و ببینید.من که خودم به احتمال زیاد میرم.
-
لابد یه چیزی هست من حالیم نمیشه
چهارشنبه 27 آذرماه سال 1392 08:02
من اگر بدونم چی تو ذهن اینایی که این بیلبوردها رو طراحی و نصب کردن گذشته خیلی خوب میشه.همینا که نوشته فرزند بیشتر زندگی شادتر.
-
من مثلا خیلی روشنفکر هستم
دوشنبه 25 آذرماه سال 1392 15:58
یه سری آدم هستن مثلا خودشون رو خیلی روشنفکر میدونن و بیان میکنن که ما خیلی مطالعه کردیم و کتاب خوندیم و این برنامه ها و الان زرتشتی هستیم،یا مسیحی هستیم یا دیگه درویش و اهل حق شدیم.این جور آدمها کس خل به تمام معنی هستن.ببخشید کس خل بودن فقط مال یه دقیقشون هست.
-
نتونستم نگم
دوشنبه 25 آذرماه سال 1392 15:36
یه چیزی رو مدتهاست هی میخوام بگم.ولی یا نمیشه یا یادم میره تا دیگه الان یه چیزی تو فیسبوک دیدم که مجبورم کرد این رو بنویسم. یه سری آدمها هستن که دیگه دهن خودشون رو سرویس کردن از بس از ایران باستان و داریوش و کوروش و تمدن 2500 ساله نوشتن.من نه مذهبی هستم نه پان هستم نه هیچ گرایش سیاسی یا مذهبی خاصی دارم.اما واقعا حالم...
-
ولنتاین
شنبه 23 آذرماه سال 1392 16:45
فکر کنم ولنتاین نزدیک باشه.نمیدونم دقیقا چه روزی هست.اما من از بیخ و بن با این مراسم مخالف هستم نه به خاطر این که مذهبی هستم،نه به خاطر این که معتقدم جلوه ای از غرب زدگی هست،نه به خاطر این که خیلی وطن پرست هستم و معتقدم باید امشاسپندان رو جشن گرفت و نه به خاطر این که سنت گرا هستم.تنها و تنها به این دلیل که حسودم.حسودم...
-
بیماری
شنبه 23 آذرماه سال 1392 16:38
یه چیزی رو که مطمئن هستم اینِ که من بیشتر از 45 یا 50 سال نمیتونم زندگی کنم و صد در صد به واسطه سرطان روده یا پانکراس یا لوزالمعده میمیرم. چند هفته ای میشه که نای غذا خوردن و حرف زدن و راه رفتن و هیچ کاری ندارم.مثل اون ماه های آخر بابام شدم. سردرد،بی تابی،یبوست،اسهال،استفراغ،دل پیچه،تب،بی خوابی،هذیون های شبانه،عرق...
-
چرا؟
چهارشنبه 20 آذرماه سال 1392 18:17
من نمیدونم چرا بعضی از آدمها میان وبلاگ میزنن و اتفاقات زندگیشون رو میگن.خود من از همون دسته آدمها هستم اما من به کسی آدرسش رو ندادم و کسی نمیدونه کی هستم و به نظرم این جوری بهتره.اما تعجب میکنم از آدمهایی که وبلاگ همسرجون و همسری و شوهری و اینا میزنن و عکس بچه هاشون رو میزارن.کار جالبی نیست در مجموع به نظر بنده
-
برگشته به گذشته
چهارشنبه 20 آذرماه سال 1392 17:23
تو هفته قبل روز پنج شنبه که خیلی هم بارون میومد یهو به سرم زد که برم به محل کار قبلیم.دیگه خیلی از اون موقع گذشته و الان هم مثل اون موقع نیستم و کسی هم که احیانا اینجا رو میخونه من رو نمیشناسه.پس راحت بگم که من تقریبا یک سالی تو خانه سالمندان کار میکردم و اون روزها شاد ترین روزها بودن تو زندگی من.واقعا خوب بودن و هیچ...