هیت اسپیچ اول:وبلاگ های زیادی جدیدا درست شده،بعضی هاشون خوب مینویسن و بعضی تخمی،دیگه کم کم قدیمی هایی مثل من باید برن،ولی شاید هم نرم.میمونم و خار چشم اون مادرجنده هایی میشم که از من بدشون میاد.
هیت اسپیچ دوم: چند روزی هست هی کلیپ هلیا میاد توی سرم،یهو معلوم نبود از کجا قمه رو درآورد و با لهجه تخمی اصفهانی گفت:"آره،قمه دارم،مشکلیه؟"،ته کله خرابی و گنگ بودن بود واسه خودش.
هیت اسپیچ سوم:اون سالهای ۹۰ تا ۹۶ ،درست یادم نمیاد،یه کس خلی بود توی اینستاگرام،اسمش میلادمعظمی بود،زنش بهش خیانت کرده بود،بعد با یه دختری زندگی میکرد و دختره بهش خیانت کرده بود و لایو میزاشت با افشون و یکی بود مرتضی حنایی بهش میگفتن شبها لایو میزاشتن و همش تو دعوا و حاشیه بود،من خیلی خوشم میومد ازش.بعد انگار انداختنش زندان و نمیدونم چی شد،به خاطره ها پیوست.
هیت اسپیچ چهارم:قبلا خیلی دعواهای وبلاگی و اینستاگرامی و فیس بوکی زیاد بود،اصلا یه پیج میساختن تو اینستاگرام یا توی فیسبوک به اسم متنفرین از فلانی و هزاران نفر عضو میشدن و یه بنده خدایی رو خراب میکردن.
هیت اسپیچ پنجم:قدیم که تازه فیسبوک اومده بود و کسی شاخ مجازی نبود و کسی جرات نداشت نه تو خارج و نه تو ایران اینجوری راحت حرف سکسی بزنه و لختی بپوشه،یه خانمی بود تقریبا مسن به اسم زیبا ناوک،یه حرفها و کارهایی میکرد که هنوزم که هنوزه کسی مثلش نیومده،دهنت سرویس زیبا ناوک،حیف که جوون نبودی،وگرنه واسه خودت یه پا سوپراستار میشدی.
هیت اسپیچ ششم:اندی وارهول گفته بود که در آینده هر کسی فرصت داره حتی به اندازه ده دقیقه مشهور باشه.درست گفته،کس مشنگ ها و کس خل هایی که قبلا کسی آدم حسابشون نمیکرد به لطف شبکه های مجازی و حماقت بی حد و حصر انسانها واسه خودشون معروف و مشهور و دیده شدن.
هیت اسپیچ هفتم:هر کدوم از این چیزایی که میگم و بین بقیه مطالب گم میشن و به فراموشی سپرده میشن خودشون میتونن سرفصل یه مقاله بشن و ساعتها در موردشون حرف زد ولی من همین طوری میگم و رد میکنم و جایی نه دیده میشه و نه شنیده میشه.فقط شمایی که داری این نوشته ها رو میخونی نمیدونم چه کار خوبی زیر درگاه خدا کردی که سعادت آشنایی با وبلاگ من رو پیدا کردین.
هیت اسپیچ هشتم:اینو یه بار قبلا گفتم و بین انبوه خزعبلات توی وبلاگ گم شد و دیده نشد و دوباره میگم،در جهان فعلی و در هر کشوری که باشی لیاقت و دانش ات و تلاش و کوشش ات خیلی در موفقیتت نقش نداره.باید زیر یکی بخوابی تا پیشرفت بکنی،حتی اگر بری درس بخونی مثل سگ کار بکنی و جون بکنی و پزشک متخصص بشی،معمار توانایی بشی،استاد بزرگی در ریاضیات بشی،برنامه نویس بزرگی بشی تا زیر یکی نخوابی پیشرفت نمیکنی،الکی نگین نه اینجوری نیست که هست،خوبم هست.هنرپیشه های بزرگ،خواننده های بزرگ،هر کس بخواد پیشرفت بکنه باید زیر یکی بخوابه.حتی در دوره تحصیل هم دانشجوهای لزوما باهوش و کوشا بهترین نمرات رو نمیگیرن،بلکه دانشجوهای زرنگ و کوشایی که زیر استاد میخوابن همیشه بهترین هستن.چشمهاتون رو ببندین و به محیط کارتون،دانشگاهتون،و جاهایی که بودین فکر بکنید صدها نمونه به ذهنتون میاد که حرف من رو تصدیق میکنه،اگه هم قابلیت این رو ندارین که زیر یکی بخوابین،در واقع لای پاتون کیر دارین،باید خایه مال و هدیه بخر و رشوه بده و چاپلوس و متملق باشین تا خودتون رو بکشین بالا.
هیت اسپیچ نهم:کسب و کار اسنپ خوابیده،ایشالا ماه رمضون زودتر تموم بشه،منم بتونم پول در بیارم و قسط و قرض ها رو بدم.ایشالا این کرایه ها رو هم ببرن بالاتر،خارکسته ها سال به سال کرایه ها داره کمتر میشه،چطور مسافرها میگن اسنپ گرون شده من نمیدونم والا.
هیت اسپیچ دهم:از دیروز تا الان فکر کنم ده باری بشه که با فیلمهای Daisy Taylor دارم میزنم،لامصب یه جوریه آدم دلش میخواد ابولش رو بخوره،از بالا یه جوریه،پایین یه جور دیگه،هم بالا و هم پایین اش بهشته،بهشت،صورتش هم مثل فرشته هاست.من بیشتر توضیح نمیدم،خودتون اگر عشقش رو دارین میدونید که چطور باید فیلمهاش رو ببینید،فقط تضمینی نمیدم که عاشقش نشین.
هیت اسپیچ یازدهم:همین.بوس
این chatgram که یکی دو نفر از شما عزیزان گفت،اصلا کسی توش نیست،یه کسایی رو نشون میده ولی جواب نمیدن.البته من عکسم عکس سه راهی برق هست ولی فکر نکنم تاثیری داشته باشه.به نظرم پروفایل هاش فیک باسه و ربات باشن.کسی تا حالا تونسته قشنگ لاس بزنه اونجا؟من بعید میدونم.
پانوشت:imo هم که چت روم نداشت
هر قانون مزخرف و احمقانه و بی معنی ای که در این قانون جمهوری اسلامی ایران وجود داره گریبان من بدبخت رو میگیره.
نمونه اش قانون مزخرف و کیری مهریه که زندگی و پول و ماشین و شغل و همه چیزم رو ازم گرفت و هنوزم دست از سرم برنمیداره.گُه تو مهریه و مهریه بگیر و موافقین مهریه و اون حروم زاده هایی که مهریه و زندانش رو آوردن توی قانون اساسی.
نمونه دوم:قانون کیری و مزخرف کرونا که قرار بود از کسب و کارها حمایت بکنه اما تنها کاری که کرد باعث شد مستاجر پر رو و بی تربیت من چهار سال تو خونه بمونه و هنوزم توی اون خونه هست و نتونستم بیرونش بکنم.هر چی هم شکایت کردیم گفتن که مصوبات ستاد کرونا و مصوبه سران سه قوه هست.گه تو دهنشون.
نمونه سوم:پارسال ماه رمضون من توی شیراز،ماشین هم توی پارکینگ،مسیج اومده به دلیل خوردن و آشامیدن و در بزرگراه همت تهران نزدیک ۸۰ تومن جریمه شدم.یقه کدوم نهاد کس کش رو بگیرم؟؟
نمونه چهارم:میریم بیرون چهار قرون پول در بیاریم قسط و قرض هامون رو بدیم هی زرت مسیج میاد پشت پارک قوری خلاف عدم رعایت شئونات اسلامی-بی حجابی ازتون سر زده.حرومی من مرد کیر خرم با یه من ریش و کله کچل.
حالا هم تیز کردن از شنبه ماشین ها رو بخوابونن به جرم بی حجابی و صد در صد مثل بقیه چیزاشون که کیریه قرعه به نام من بدبخت میفته.
هزار تا مثال دیگه میتونم بزنم.
هیچ خیری از این جمهوری اسلامی تو هیچ زمینه ای به ما نرسید که هیچ،همش هم از بدو تولد تا همین الان تو کونم کردن .نه کاری،نه حقوقی،نه امتیازاتی.یه دونه یارانه فقط بهم میدن.
بترسید از ظلم کردن به مردمی که جز خدا کسی رو ندارن.
میگم دوستان اهل فن،همه چی که فیلتر شده ماشالا.
ولی محیطی هست تو مجازی آدم بره با بقیه چت بکنه،دوست پیدا بکنه،لاس خشکه بزنه،به یه ناشناس وصل بشه و نود بده و نود بگیره و از این جور صحبت ها.؟؟؟؟
بالاخره یه چیزی مثل تبندر،بادو و اینا،ولی چیزی میخوام که ازش جواب گرفته باشین.مثلا بازی آنلاینی که چت روم داشته باشه،یه چیزی که جستجوی اطراف داشته باشه و از این صحبت ها.
هر کس میدونه و نمیگه خیلی بده.
یه چیزی بگم نگین نگفتم،اگه قصد سفر به شیراز دارین الان وقتش هست،عید فایده نداشت.الان تا آخر اردیبهشت همه جای شیراز بوی بهشت میده.خلوت هم هست،جهنم هم نیست از گرما.الان بیرونم،نزدیک باغ ارم هستم.باور بکنید دارم مست میشم از این بوی خوش هوا
دلم میخواست عطر این هوا و بهارنارنج ها رو بفرستم واسه همه کسایی که وبلاگم رو میخونن خصوصا دوستای قشنگ و گلم خانوم ف،رضوان،جزر و مد،قره بالا،دکترغمگین،داداشم فیل،سپهر،ترمه،دفترنقاشی،مهدیه و همتون که خیلی دوستتون دارم.
اردیبهشت بیایین شیراز،خداییش بهشته،بهشت.
تعداد پست هام از مرز ۲۰۰۰ تا گذشت.امیدوارم تعداد بازدید وبلاگ از مرز ۱ میلیون بگذره.
اگه بازدیدها از ۱ میلیون گذشت به نظرتون چی کار کنم؟
چی؟یکیتون یه چیزی گفت انگار،چی گفتی؟عکس کونم رو بزارم؟واقعا که بی ادبین.
دو سه روزی میام چس ناله میکنم و خدا و پیغمبر رو به شفاعت میگیرم،الان که دیگه عزیز دل مرخص شده و حالش خوبه دوباره بزگشتم به تنظیمات کارخانه.
آماده فحش دادن و فحش شنیدن و فرکانس های منفی و دعوا و حاشیه هستم.
نمیدونم چرا دلم میخواد پا بخورم،یه میل عجیب و مبهم و گدرای فوت فتیشی داره دورنم زبانه میکشه
تهش همتون رو دوست دارم.نمیدونم چرا؟
نقبی بر گذشته اول:چند روز پیش پستی گذاشتم و نوشتم که اختیار کیرم دست خودم نیست انگار که واسه خودش یه سرزمین جداگانه ای هست و کاری اصلا به کار من نداره و کیرم حقیقتا منو کیر خودش هم حساب نمیکنه،هر وقت بخواد راست میشه،هر وقت بخواد میخوابه،بد موقع تو خواب راست میشه و خلاصه اون انگار رئیسه و مت کیرش هستم.حالا که داشتم تو آرشیوم نگاه میکردم به این پست رسیدم.حقیقتا بلد نیستم چطور میشه لینک رو کوتاه کرد.
/https://travisbickle1.blogsky.com/1392/02/2
متوجه شدم که من از سال ۹۲ یعنی ده سال پیش هم همین مشکل رو داشتم.
نقبی بر گذشته دوم:شما به عشق عمیق و دوستی من و خانوم ف حسودی می کنید،ولی من و خانوم ف از سال ۹۲ با هم از طریق وبلاگی دوست هستیم.اون زمانی که هیچ کدومتون خواننده این وبلاگ نبودین یا اصلا تو مجازی نبودین،من و خانوم ف توی وبلاگ های همدیگه کامنت میزاشتیم.فقط نمیدونم چرا دوست نشدیم،کاش همون سالها مخش رو میزدم.قسمت نبود.
نقبی بر گذشته سوم:مهدیه.یه نفر هست که هیچ کدومتون اون رو نمیشناسید ولی هر از گاهی برام کامنت میزاره به اسم مهدیه،مهدیه قدیمی ترین دوستی هست که من دارم.از همون روزهای اولی که وبلاگ داشتم مهدیه رو میشناسم.مهدیه عزیزم خیلی دوستت دارم،تو خیلی دختر خوبی هستی،هیچ وقت درست و حسابی نشناختمت.امیدوارم همیشه شاد باشی.
نقبی بر گذشته چهارم:میدونید چرا phil رو میگم داداشمه،چون از سال ۹۱ همدیگه رو میشناسیم.phil آدم روشنفکر و دنیا دیده ای هست.یکی از حسرت های زندگیم اینه که چرا هیچ وقت باهاش رفاقت نکردم.
نقبی بر گذشته پنجم:سال ۹۲،اسم مربی تیم ملی رو نوشتم کیر وش،فکر کردم خیلی کس نمکم.اینجوری کیر+وش خونده میشه.حتما از این حجم کصنمکی و ابتکار خودم ارکشن شدم.
نقبی بر گذشته ششم:متوجه شدم از همون سالهای دور،۹۱ یا ۹۲ هم کسایی بودن که توهین میکردن و فحش میدادن.چه جالب،کلا فحش خورم مَلَسه.
همین.دوستتون دارم.
شب قدر هست و خیلی ها امشب تا صبح بیدار هستن،منم بیدار هستم احتمالا تا صبح.نه که بخوام دعا بکنم،نه.
عزیز دل رو صبح زود آوردم بیمارستان،پذیرش شدیم و ظهر رفت اتاق عمل و عصری در اومد و الان هم دِرن و سوند و سرم بهش وصله و ازش خون میاد و ترشحات و این چیزا.
دلم براش میسوزه،زن خوبیه،خیلی کار کرده و زحمت کشیده توی زندگی اش،تمام زندگی اش از وقتی که خیلی جوون بوده شیفت های سنگین داده توی دیوونه خونه ها و بیمارستان ها،اونایی که کادر درمان هستن میدونن شیفت های سنگین ۲۴ ساعته،هر روز لانگ،عصر و شب-صبح و اینا چقدر تخمیه،چقدر کار کردن تو بیمارستان های شلوغ سخته.اینم تمام جوونی اش رو زحمت کشیده و حالا که از ۳۵ سالگی رد شده سنش مریضی های تخمی و دیسک و واریس و افسردگی و خیلی چیزهای دیگه زده بیرون و دیگه آدم سابق نیست.
حالا هی یه چرت میزنه و بیدار میشه و یه ناله خفیف میکنه و میچرخه،ایشالا خدا کمکش بکنه و زود حالش بهتر بشه.
من که سراپا تقصیر و گناه هستم،کاش میشد مریضی های اون رو من بکشم،ولی خوب نمیشه.تنها کاری که میتونم براش بکنم اینه که اخلاق خوبی داشته باشم،اونم فقط همین رو ازم میخواد،هزار بار هم گفته هیچی ازم نمیخواد جز یه اخلاق خوب.منم سعی میکنم اخلاقم همیشه خوب باشه.امیدوارم زود نمیره،عمر طولانی بکنه،یه بچه با ivf یا پرورشگاهی یا تخمک اهدایی یا هر چی خدا بهش بده.اینم زیر درگاه خدا بالاخره یه بچه طلب داره.از این همه آدمی که تخمی تخمی و بی هدف بچه دار میشن و بچه ها رو با کتک و عقده بزرگ میکنن والا خیلی بهتره.من که هیچ،من که آدم صالحی نیستم،ولی خدایی اگه هست که واقعا نمیدونم هست یا نیست به عَقبه این زن نگاه کنه توی این شب قدر،به زحمتهایی که کشیده واسه مریض ها و دیوونه ها و افسرده ها و روانی ها و سرطانی ها و زنان باردار نگاه بکنه و یه بچه هر جوری که شده از هر راهی بهش بده.یه بچه ای گیرش بیاد هی برینه توی پوشک این پوشکش رو عوض بکنه،کونش رو بشوره،بالا بیاره رو لباسش،شب نزاره بخوابه.شیر بده به بچه،همین چیزا رو میخواد ایشالا خدا بهش بده.
منم دیگه نمیزارم کار بکنه تا آخر عمرش،خودم دارم کار میکنم،بیمه اش رو رد میکنم هر ماه،یه هشت سال دیگه بازنشسته اش میکنم.حواسم بهش هست تا پیر بشیم دو تایی با هم و اگر توله ای هم داشتیم از لحاظ روحی سالم و شاد بزرگش میکنیم و کنار هم پیر میشیم و هر چی دارم میزارم واسه توله بمونه و ایشالا خودم هم توی پیری زودتر از عزیز دل بمیرم.
همین.دوستتون دارم.
با وبلاگ نویس عزیزی به تازگی آشنا شدم و هنوز فرصت نشده وبلاگش رو شخم بزنم.اینم آدرسش https://radepayeman.blogsky.com
پست آخر ایشون و کامنت های پستشون در مورد جن هست.برین بخونید.خیلی قشنگ نوشته.
ولی سوال من از عزیزان اهل فن و جن گیر و آشنا به علوم غریبه یه چیز خیلی خاص هست.نمیخوام فکر بد به سرتون بزنه.
امکانش هست که یه جن زن رو ترجیحا جوون باشه در تسخیر خودمون داشته باشیم و هر وقت خواستیم بیاد پیشمون و هر وقت نخواستیم غیب بشه و هر کاری گفتیم واسمون انجام بده و هر کاری هم خواستیم باهاش بکنیم؟منظور بدی از سوالم ندارم.فقط جهت آگاهی دارم میپرسم.
یه چیزی میگم و دیگه میرم میخوابم.فردا خیلی کار دارم.
تعداد این وبلاگ ها در بلاگ اسکای به شکل خیلی عجیبی زیاد شده.خیلی عجیب.البته که هر کس حق داره هر چی میخواد بنویسه،ولی خوب منم حق دارم نفرتم رو اعلام کنم از این وبلاگ ها.
الف.وبلاگهای تبلیغاتی:تبلیغ زنبور عسل و ایزوگام و کنکور فیزیک و دزدگیر و پنجره دوجداره.من نمیدونم کی اینا رو میبینه.باید برن جایی تبلیغ کنن که دیده بشن.کی میاد یه وبلاگ تبلیغاتی باز بکنه و نگاه بکنه آخه؟
ب.وبلاگ هایی که کاملا مشخصه نویسنده اش اسکیزوفرنیا شدید یا خفیف داره،حرفهاش بی معنی هست،بدون قواعد نگارشی،بریده بریده،پر از پرش،با نوشته هایی ترسناک.واقعا این وبلاگ ها رو میخونم ترس برم میداره.
ج.وبلاگ های فخرفروش،اونایی که میگن امروز توی اروپا بودم،با مامی رفتیم ونیز بعد دوتایی کیر روکوسیفریدی رو خوردیم،آم خواستگارم گفت باید به هم برگردیم و از این مدل خرعبلات.
د.وبلاگ های اینجوری،امروز با مادر جان و پدر جان به اتفاق خواهر جان رفتیم پیش خان عمو و صورت ماه خاله خانم رو بوسیدیم.یه جوری مادرجان،پدرجان میکنن انگار ما کیرمون هستن مادرجان،پدرجانشون.ریدین بابا،جمع کنید ناموسا.
ه.وبلاگ های خیلی طولانی،دقیقا و کلمه به کلمه شروع میکنن به تعریف کردن از لحظه ای که بیدار شدن از خواب تا شب که میخوان بخوابن،با تمام جزئیات،این قدر طولانی که آدم هیچ هیجانی توی نوشته ها حس نمیکنه.
و.وبلاگ های گنگ و مبهم.امروز ج اومد گفت بریم پیش د،بعد خ گفت بیا ک بخور،با چ بحثم شد،تقصیر ل بود.کس کش میخوای این قدر مبهم بنویسی خوب رمز بزار روی وبلاگت.البته به لطف امنیت پایین بلاگ اسکای مادرجنده هایی هستن که رمز پست ها رو باز میکنن.
ز.بلاگفایی ها،از بلاگفایی ها و بیانی ها بدم میاد،برن در خونه خودشون بازی بکنن.چرا میان تو بلاگ اسکای؟با اون وبلاگ های ریزشون و قالب های دارکشون که چشم رو در میارن.
ح.از اینایی که توی همه وبلاگ ها،تاکید میکنم همه وبلاگ ها با هر موضوعی میرن کامنت میزارن که طرف مجبور بشه یه کامنت واسه وبلاگش بزاره هم بدم میاد.کس خلی چیزی هستن احتمالا.
ط.همین وبلاگهایی که نویسنده هاشون یه زن خانه دار،یه مرد مجرد،یه پسردخترباز،یه متاهل سرخورده،یه دختر مجرد حشری،یه دکتر غمگین،یه زن مذهبی متاهل هات،یه دختر پشت کنکوری،یه عروس که از مادر شوهرش میگه و همین چیزا خوبه برای وبلاگ نویسی.درستش همین چیزاست.
خیلی میتونم بگم.ولی واقعا خوابم میاد.
همین.دوستتون دارم
بوس