تراویس بیکل

تراویس بیکل

تراویس بیکل
تراویس بیکل

تراویس بیکل

تراویس بیکل

وقتی مردی دو زن داشته باشد و میان آن‌ها به عدالت رفتار نکند، روز قیامت یک نیمه او افتاده‌است.

صبح خیلی زود سوار اتوبوس شدم که برم سرکار،خیلی زود بود و خیلی خلوت بود خیابون و تو اتوبوس حدود 6 نفر نشسته بودم که همشون خواب بودن جز من که مثل جغد پیری بیدار بودم و داشتم خیابون رو نگاه میکردم.اتوبوس تو یکی از ایستگاه ها توقف کرد و یه خانم اشتباهی سوار قسمت آقایان شد.اون زن سراپا صورتی پوشیده بود و بوی گلهای بهاری میداد،یه لحظه تو اون لحظه احساس کردم مُردم و تو بهشت هستم،نگاهی به بقیه مسافرین انداختم و دیدم همه هنوز خواب هستن و زن بعد از این که فهمید اشتباه سوار شده آروم آروم رفت جلوی اتوبوس و از در جلویی پیاده شد.توی اون لحظه فقط من تونستم اون زن رو ببینم.یه حس خیلی خوب بود.

نظرات 1 + ارسال نظر
Raha پنج‌شنبه 3 مرداد‌ماه سال 1392 ساعت 12:01 ق.ظ http://memories-4-tomorrow.blogsky.com

mozuesh che rabti b onvanesh dasht ?! :D

معمولا عنوان ها با موضاعات ربطی ندارن عزیزم.

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد