تراویس بیکل

تراویس بیکل

تراویس بیکل
تراویس بیکل

تراویس بیکل

تراویس بیکل

شدی برام هی دردسر اونی که میگم بهتر که رفت اونی که نیستش قسمت من اصلا

نصیحت اول : اصلا مهم نیست با یه پسری یا دختری قراره به جایی برسین و یا این که قراره نرسین و یا این که رابطه تون در حد چت باشه و یا تلفنی و یا دوستای معمولی هستین و یا هر چی.در مورد دوست پسر و دوست دختر سابقتون و بلایی که سرتون آورده و بد بودن و خوب بودن و هر چیزی که بوده به اینی که الان باهاش هر نوع رابطه ای دارین چیزی نگین.درد دلی دارین برین پیش دوستای هم جنس خودتون بکنید.حتی این که متاهل هستین و پیش همکار آقاتون از شوهرتون میگین یا از زنتون میگین یه جورایی دارین ارتباطی رو شروع میکنید که به خیانت منتهی میشه.

نصیحت دوم:اگر با هر کس وارد رابطه ای شدین و یا ازدواج کردین و یا نامزد کردین دیگه گذشته اش مهم نباشه،حالا فهمیدین که با چند نفر هم قبل شما بوده خوب که چی؟میخواهین جدا بشین ازش،این قدر مهمه واستون؟یا این که بفهمین همزمان با شما با کس دیگه ای هم بوده.اصلا کنکاش و کاوش و موبایل چک کردن و هک تلگرام و این کارا رو نکنید.اگه شک کردین به خیانت اصلا دنبالش رو نگیرین.زندگیتون رو بکنید.هر کاری که میخواد شریکتون بره بکنه.واقعا میگم اصلا نتیجه خوبی نداره این کارآگاه بازی ها.اگر قبل از آشنایی با شما بوده که بوده و تموم شده و اگر همزمان با شما با کسی رابطه ای داره،اگر انسان خوبی باشه دچار عذاب وجدان میشه و کارش رو میزاره کنار و اگر هم واسش مهم نباشه شما هم بفهمین دوباره به کارش ادامه میده.فقط این وسط حرمت خودتون و رابطه رو به هم زدین.خدا و زندگی و کارما و کائنات خودش جواب خیانت رو میده،شما دنبال یافتنش و فهمیدن نباشین.زندگی خودتون رو بکنید.

نصیحت سوم:دوست پسری که بگیر نیست و دوست دختری که نمیخواد باهاتون ازدواج بکنه و رابطه واسشون در حد سرگرمی هست واقعا از همون اول مشخص هست،اصرار نکنید به ازدواج و خودتون رو سبک نکنید و حد خودتون رو بدونید.

نصیحت چهارم:روشن فکر بودن الکی رو بزارین کنار،ما از هورمون و تستسترون و پروژسترون و شهوت ساخته شدیم.هیچ معنی و مفهمومی نداره که یه خانم یا یه آقا بره خونه،دفتر،پارکینگ،کافه و با هر محل دیگه ای  برای دوست غیر همجنسش وقتی میدونه خالیه‌.اخرش قراره به سکس ختم بشه،پس اگر به هر دلیلی نمیخواهید بدین یا نمیخواهین بکنید نرین اونجا.بعدا نرین اونجا بگین بهمون تجاوز شد،سه نفر دیگه از دوستاش هم اونجا بودن اونا هم بهمون تجاوز کردن.مقصر خودتون هستین.ادای روشنفکرا رو در نیارین.یا نرین مکان طرف یا اگر میرید با این فکر برین که قرار بدین یا بکنید.این قانون هم واسه گی ها،لزبین ها و استریت ها صِدق میکنه.

نصیحت پنجم:کیر از خایه جدا نیست.نمیشه وقتی با مرد یا زنی ازدواج کردید،بگین من کاری با خانواده اش ندارم.ننه و باباش و خواهر و برادراش قراره تا آخر  عمرتون باهاتون باشن.پسری که قید ننه اش رو میزنه به خاطر توی عنتر،قید تو رو هم میزنه به خاطر یه عنتر دیگه و بالعکس،دختری که تف میندازه تو صورت باباش بعد ازدواج توی صورت شوهرش هم تف میندازه.

نصیحت ششم:اینو به مردها میگم بعد ازدواج دیگه کیرتون رو از کص مادرتون در بیارین و این قدر بچه ننه نباشین و همه چیز زندگیتون رو از سیر تا پیاز به مادرتون گزارش ندین.مادر شما هر چقدر که خوب باشه مادرشماست.زن شما هم عروسش هست.شخصیت مستقلی پیدا بکنید،خودساخته باشید و همش لالنگ ننه تون نباشین.دیگه زن دارین و قرار نیست بچسبین هنوز به پستون مادرتون.مادرها بهشت زیر پاشون هست ولی در ارتباط با روابط پسرهاشون با زنهاشون همیشه ریدن و خواسته و ناخواسته کاری میکنن که رابطه ها خراب بشه.

نصیحت هفتم:ننه و بابا و دوست و خواهر و دخترخاله و پیج اینستاگرام و نی نی سایت مشاور نیستن،وکیل ها هم مشاور نیستن،مشاور کسی هست که دانشگاه رفته رشته مرتبط درس خونده چند سال،کارآموزی رفته و سالها تجربه داره و اجازه بهش دادن که مطب یا دفتر بزنه.اگر مشکلی در زمینه زندگی مشترک به لحاظ جنسی یا احساسی یا هر چی دارین پیش مشاور خانواده برین،پیش روانشناس و روانپزشک برین.ننه تون به والله مشاور نیست.

نصیحت هشتم:یه حریمی توی زندگیتون داشته باشین و یه قوانینی واسه خودتون داشته باشین.

نصیحت نهم:دیگه اگه ازدواج کردین زود بچه بیارین.این کس شعرهایی با این مضمون که ما نمیخواهیم تو این کشور بچه دار بشیم،چرا بچه ای بیاریم توی این دنیای سخت،اگه بزرگ شد چی جوابش رو بدین و این خزعبلات رو برین واسه ننتون بگین.اگه نمیخواهید بچه بیارین پس گه خوردین ازدواج کردین

نصیحت دهم:هر چقدر که زندگیتون خوبه و خوشبختین و بچه هاتون رو دوست دارین و شوهرتون واستون دو زرده تخم کرده بزارین تو خونه خودتون بمونه،این گوشی عن صاحاب رو برندارین هی عکس و استوری بزارین همه دنیا ببینن.به خدا درست نیست،میخندن بهتون،یکی که نداره آه میکشه،یکی میبینه دلش میشکنه.لحظه های زندگیتون رو با کسی به اشتراک نزارین.

کلی میخواستم حرف بزنم ولی دیگه حال ندارم.انگار مریضم.

خوب است آدم بداند که وقتی می‌ترسد چرا می‌ترسد، چون من معمولاً بدون دلیل می‌ترسم.

مرضی که مدتهاست بهش دچار شدم مرض خود فراموشی هست یا به عبارتی مرضی که دلم میخواد دیگران فراموشم بکنن.هیچ حسابی توی شبکه های اجتماعی ندارم و سراغ هیچ کس رو نمیگیرم و تلفن هیچ کس رو هم جواب نمیدم.به هیچ کس نگفتم کجا زندگی میکنم و در یک بی خبری کامل دارم زندگی میکنم.خیلی برام لذت بخشه.دوست دارم اصلا فراموش بشم از یاد دنیا جوری که حتی اگر روزی هم بمیرم کسی متوجهش نشه و مردم و کسایی که من رو میشناختن یه روزی بگن کی؟ما اصلا فلانی یادمون نمیاد،یا مگه هنوز زنده بود؟

کسانى که مردان و زنان مؤمن را در رابطه با آنچه انجام نداده‏اند، برنجانند پس اینان بهتان و گناه آشکاری را به گردن گرفته ­اند

سخن اول:نمیدونم بده یا خوبه که وبلاگ ها خواننده شون کم شده؟

سخن دوم:عجیبه ولی واقعا دلم میخواد سریال بازی تاج و تخت و سریال دارک رو یه بار دیگه ببینم‌.به نظر من بهترین پایان ممکن رو داشت این سریال بازی تاج و تخت،واقعا خوب تموم شد،نمیفهمم مردم جهان رو که میگن خوب تموم نشد.دیگه باید چی میشد؟هندی تموم میکردن و همه به هم میرسیدن خوب بود؟

سخن سوم:حرف از فیلم هندی شد،تا حالا نگفته بودم که من خیلی فیلم هندی نگاه میکنم.یعنی فکر نکنم فیلم هندی ساخته شده باشه و من ندیده باشم.آکشای کومار،هرتیک روشن،آنوشکاشارما،ویج راز و خیلی دیگه از بر و بچه های سینمای هند رو دوست دارم.چیزی که توی این سالها توی وبلاگ ازش حرفی نزدم.

سخن چهارم:فیلمهای هندی به نظرم بهترین فیلمهای جهان هستن.تقریبا تمام فیلمهای هندی روالشون اینجوریه،اگه هندی باز باشی میفهمی چی میگم.اولش با تبلیغات ضد سیگار شروع میشه و در مورد مضرات سیگار یه سلبریتی میاد یه چیزی میگه،بعد آرم همه شرکت های سرمایه گذار میاد بعد معمولا فیلم به یکی که فوت شده تقدیم میشه،بعدش فیلم شروع میشه،اوایل فیلم شاد و رقصی هست و به معرفی شخصیت ها و داستان میپردازه،تا یک ساعت و نیم اولش،بعد وارد یه فاز مشکلات و غم میشه،بعد همشون یه  intermission دارن،صفحه سیاه میشه،اینجا میتونی بری دستشویی و بعدش دوباره فیلم رو پلی بکنی و یک ساعت و نیم بعدی رو ببینی که پر از مشکلات و بدبختی هست و قهرمان فیلم در مواجه با اونا قرار میگیره و در نهایت به یه پایان احساسی و پر از اشک و زیبا میرسی.فیلمهای هندی نمونه بارز یک سینمای نجیب و اخلاقی و خانواده محور و زیبا هستن.بدون ابتذال و زشتی و پلیدی و پر از مفاهیم زیبا.به نظر من بهترین سینمای جهان متعلق به هند هست.

سخن پنجم:اگر فیلم هندی باز نیستین از فیلم Phillauri شروع بکنید،بهتون قول میدم پشیمون نمیشین و تا ابد طرفدار فیلمهای هندی میشین.فیلم Phillauri یه فیلم بسیار زیبا و دوست داشتنی هست که شما رو به شوق میاره و هر چند ماه دلتون میخواد که دوباره تماشاش بکنید.این قدر دوست دارم این فیلم رو که حد و حساب نداره.حتی ترانه هاش رو ریختم روی فلش و توی ماشین گوش میدم.


اگر زن حامله شود او به سان روزه‌دار شب زنده‌دارى است که با جان و مال در راه خدا جهاد مى‌‏کند.

متاسفانه تا حرف از حقوق زنان و خانواده میشه همه نماینده های مجلس خصوصا زنهاشون و فمینیست ها و فعالین حقوق زنان به فکر این هستن که راحت تر بتونن مهریه رو وصول بکنن و مردها رو سریع تر بندازن زندان.مصوبات فرزند آوری و برنامه های دولت برای ازدیاد جمعیت عملا شعار و پروپاگاندا هست و هیچ اقدام مثبی من ندیدم.اینو من میگم که الان وسط پروسه های درمان نازایی هستم.داروها،سونوگرافی ها،ویزیت،آزمایش ها و... همه رو باید به قیمت آزاد پرداخت بکنم.دولت اگه میخواد کمک بکنه بیاد هزینه های تخمک کشی و انتقال جنین و تخمک رو رایگان بکنه.اون وقت میبینه که چقدر جمعیت زیاد میشه و مردم خودشون میرن دنبال بچه.من واقعا نمیدونم اینایی که برنامه ریز و وزیر و کیل هستین چرا از درک این مسائل ساده عاجز هستن.الکی یه چیزای تبلیغاتی میگن که خونه میدیم،زمین میدیم،ماشین میدیم، ولی در عمل هیچی.بابا جان هیچی ندین شما یه ivf رو تحت پوشش بیمه سلامت و روستایی و تامین اجتماعی بیار بعد ملت خودشون میرن سراغ بچه.دارو و سونو و ویزیت و هزینه های زایمان رو هم خودمون میدیم.کاش کسی بود من اینا رو بهش میگفتم.

وقتی میگیره دلت عکس منو نگا،برو،دور شو از سروصدا،همون روسری سبزه رو بزار که واست خریدم

در این که من آدم روشنفکر و با مطلالعه و اگاهی هستم هیچ شکی نیست.من همه جور کتاب و فیلم و موسیقی و هنری رو میشناسم و با علم و آگاهی میگم که تتلو یکی از بهترین هنرمندان همه دوران ها در همه دنیاست.واقعا کاراش زیباست.به هر جا برسه و هر چی پول در بیاره واسش کمه.ترانه هاش جایی از قلب رو هدف میگیره و حرف هایی میزنه که هیچ کس قدرت درکشون رو نداره چه برسه به این که بخواد به شعری زیبا تبدیل بکنه و روشون آهنگ بزارن.

خوب در دنیا همیشه کم است، گل‌ها کم اند و علف‌ها بی شمار، گل سرخ یکی و برگ‌هایش بسیار

نمیدونم بهمن یا آذر یا دی کدوم سال بود که قرنطینه کردن همه جا رو و تمام تهران تعطیل شد به خاطر کرونا.ولی من مجبور بودم برم سر کار.یادمه غروب اومدم بیرون که برم خونه،هوای گرگ و میشی بود و یه چیزی مثل پودر از آسمون میریخت که نه برف بود و نه بارون،آسمون قرمز بود و گرفته،هوا بوی مرگ میداد. خیابون ها خلوت و اندک آدمهایی که توی خیابون بودن ماسک و شیلد و دستکش داشتن و چهره هایی سراسر غم گرفته داشتن و بدون امید و تمثالی از آدمی بودن.اون روز من آخرالزمان رو به چشم خودم دیدم،آهنگ فیلم بلید رانر رو توی گوشم گذاشتم همونی که با ترومپت میزنه و به سمت مترو راه افتادم.اون روز رو نمیدونم به چه امیدی سپری کردم  و خودم رو نکشتم تا به این روز آفتابی و گرم و آسمون تمیز شیراز رسیدم.مسلما این که قرار بود شب عزیز دل رو ببینم و با هم مرغ بخارپز و سبزیجات و پوره سیب زمینی بخوریم منو نجات داد.

بودن یکی توی زندگی حتی یکی که برای آدم مایه عذاب بشه گاهی اوقات خیلی خوبه.من تا حالا هزاران بار باید خودم رو خلاص میکردم از این زندگی پر از ظلمت ولی همیشه آدمهایی بودن توی زندگیم که ذهنم رو درگیر خودشون کردن.

پانوشت:ترانه این پست: دنیا جای گذره از علی عظیمی

بدون تو من مثل یه فیلم دانلود شده ۹۹ درصدی بی فایده میشم

من نگفتم ولی یکی از شیفتگان موسیقی تِنور هستم.قطعه Ave Maria از پاواراتی و Conte از آندره آ بوچلی رو انگار از بهشت فرستادن تا ما بشنویم و رایحه بهشت رو استشمام بکنیم.اون قدر زیباست و زیبایی و معنویت توی این دو ترانه هست که لا مصب آدم ناخودآگاه ارضا میشه و آب کسش و کیرش راه میفته.

پانوشت:همه اش رو قشنگ نوشتم ولی آخرش ریدم،چرا؟

پانوشت دوم: صدای آریانا گرانده هم خیلی قشنگه،از بهشت میاد صداش.باید به جوجه ام بگم تمرین اواز بکنه صداش مثل آریاناگرانده هست.

بدون تو یه تی بگ بدون نخ هستم.میفتم ته لیوان،کل وجودم خالی میشه توی آب جوش

بعضی وقتها فکر میکنم خدا داره بهم راه رو نشون میده.مراقبم هست و یه ارتباط خاصی باهام داره.خوش به حال اونایی که دارن میرن مکه.اگه کسی میره مکه منو هم دعا کنه،اگه کسی هم رفت حرم امام رضا اونجا هم منو دعا کنه.

درسته که ظاهرا هیچ ارتباطی با معنویات و مذهب ندارم.ولی درونم پر از نور خداست و آدم معنوی هستم.

امروز توی یه منطقه ای از شیراز بودم که نزدیک کوه بود،غروب بود و خورشید داشت محو میشد توی آسمون،رنگ های قرمز و آبی و سفید و خاکستری رو پاشیده بودن توی آسمون.پرنده ها به سرعت داشتن پرواز میکردن و من تنهای تنها کنار یه کوه به آسمون نگاه میکردم،به زمین و سنگ ها و خارها.مارمولکی از جلوی پام رد شد و چقدر زیبا بود.چشمم به یه سوسک سیاه افتاد که برق میزد و یه موجی از هزار رنگ توی پوشش خودش داشت.به ۳۷ سال زندگیم فکر کردم،به آدمهایی که اومدن و رفتن و به شهرهایی که زندگی کردم و شغلهایی که عوض کردم.با خودم گفتم زندگی من فراز و نشیب داشته؟من کجای زندگیم هستم الان؟آینده منو به کجاها میبره؟حس کردم یکی کنارمه،یکی منو توی مشت پر قدرتش نگه داشته و نمیزاره بلایی سرم بیاد.خدا همه جا با من بوده.خورشید کم کم داشت پایین میرفت و من باز گریه کردم،برای خودم گریه کردم.برای دل پر درد و تنهایی خودم و زندگیم گریه کردم،برای دردهام و برای دلتنگی هام گریه کردم.توی گریه هام همه رو دعا کردم.همه کسایی که منو اذیت کردن چه توی دنیای واقعی و چه توی دنیای مجازی بخشیدم،چه حرفها که پشت سرم زده نشد.هیچ کس منو نشناخت و نفهمید چی توی دلم هست.بعد سوار ماشین شدم و برگشتم به خونه.

تفاوتِ میانِ ثروتمندترین افراد و فقیرترینِ آن‌ها، فقط یک روز گرسنگی و یک ساعت تشنگی است

فکر میکنم در آینده ای نه چندان دور که ما هم هنوز زنده باشیم در مورد گرایشات جنسی و میل انسانها به سکس تغییراتی رخ بده که الان گفتنش مسخره و باورش سخت هست.اما در نهایت به وقوع می پیونده.من فکر میکنم تا سالهای آینده صحبتی دیگه از گرایش جنسی نباشه و کسی نگه من گی هستم یا لزبین یا استریت،ارزش مردانه یا زنانه ای هم وجود نداشته باشه و همه مردمان جهان به یک بی جنس گرایی یا همه جنس گرایی برسن و مثلا توی یک رابطه دیگه این که کون بدی یا کون بکنی یا دختر دوست داشته باشی یا عاشق ساک زدن و کس دادن باشی واسه مردم بی معنی باشه و اگر بگی که من استریت هستم و فقط به جنس مخالف علاقه دارم یا فقط به جنس موافق علاقه دارم واسه مردم عجیب و غریب و ناشناخته باشه و بگن این چی کس میگه؟بعد هم این که مثلا ارزش های جسمی مردانه مثل ریش و سبیل و پشم سینه در مردان و کیر کلفت و ارزش های جسمی زنانه مثل موی بلند و آرایش کردن و سینه و پوست بدون مو برای زن ها یه چیز احمقانه و بی معنی به نظر برسه.مثلا اگه پسر نوجوونی سبیل بزاره و احساس بزرگی بکنه یا دختر نووجونی آرایش بکنه و موهاش رو بلند بزاره خیلی ناشناخته و نامفهوم میشه واسه مردم.بعد دیگه این که فکر میکنم کم کم دولتها به جایی میرسن که توی مواد غذایی و شیر خشک نوزادان و آب شرب شهری و خوراکی ها داروها و هورمون هایی بریزن که به سمت بی جنس گرایی و همه جنس گرایی پیش برن مردم.جاهایی هم که هنوز مرد و زن ها مشخص هستن میشن مناطق عقب افتاده و احمقانه.