تراویس بیکل

تراویس بیکل

تراویس بیکل
تراویس بیکل

تراویس بیکل

تراویس بیکل

خیانت های جدید

این نرم افزارهای لاین و وایبر و این جور کس کلک بازی ها باعث زنده شدن عشق های قدیم و فراموش نکردن دوستی های قدیم و جوش خوردن خیانت های جدید میشه.

لوس بازی

این گروه 25band خیلی لوس هستن.خوشم نمیاد ازشون.

اعتراف ذهن خطرناک

دوستان عزیزم "مماشات" درستِ.فقط لجبازی احمقانه اجازه نداد بپذیرم.

تاریخ یک ملت مانند گلزاری است که مردمان هنرمند وحساس،گلهای زیبای آن می باشند.

اینو باید بگم تا حرف دل رو نگفته از دنیا نرم.

خیلی ناراحت کننده هست که کلمه مقدس "روشنفکر"امروزه معنی و بار تمسخرآمیز به خودش گرفته.

روزگاری تو این کشور به آدمهایی روشنفکر میگفتن که در مقابل جهل و نادانی مبارزه میکردن و چند زبان خارجی بلد بودن و ذوق و قریحه ادبی داشتن و دستی برقلم داشتن و آثاری تولید میکردن که تا همیشه جاودانه هستن در تاریخ کشورمون. آدمهای روشنفکر آدمهایی بودن شریف و منطقی و باسواد و پاک و دلسوز .آدمهایی که فقط دغدغه متفاوت بودن و این که تو کانون توجهات باشن رو نداشتن.

اما متاسفانه امروزه این کلمه تبدیل شده به یه فحش و بعضی از جمله خود من به جاش و به تمسخر میگیم روش عن فکر.

چی شد که این کلمه معنی خودش رو از  دست داد؟چی شد که همه ادعای روشنفکری میکنن؟چی شد که روشنفکری از اخلاق و سواد و تحصیلات و فهم و درک تبدیل شد به مدل مو و سیگار و سبک لباس پوشیدن؟

مرد که گریه نمیکنه.

دیشب سین چشم سبز سرکاربود و من تنها خونه بودم و اخبار میدیدم.مسئولان فدراسیون های ورزشی به دیدن بچه های بی سرپرست رفته بودن.من وقتی دیدمشون گریه کردم.

یه بار هم برنامه 90 یه گزارش از آخرین روزهای غلامحسین مظلومی پخش کرد.بازم تنها بودم و گریه کردم.

تو پایتخت3 نقی میره سرقبر مادرش و باهاش حرف میزنه.من مجرد بودم و تنها خونه بودم و گریه کردم.

یه بار باز تنها بودم و فیلم سه شنبه ها با موری رو از شبکهHD میدیدم و گریه کردم.

12 سال پیش رفتم رو پشت بوم و به خاطر پدربزرگم گریه کردم.

نوجوون بودم و عاشق دختر همسایه بودم.یه ماشین رنو داشت پدرش.یه شب دیروقت از مهمونی اومدن و من از تو پنجره دیدمش که رفت تو خونه.اون شب ترانه مازیار رو گوش دادم و گریه کردم.

یه بار که تازه اومده بودم تهران.خیلی کار کرده بودم و شب کمرم درد میکرد و نتونستم که بخوابم.اون شب گریه کردم.

یه بار تو خدمت مریض شدم و شب ها از  دماغ و دهنم خون میومد.فقط یک شب آروم گریه کردم.

من آدم قوی و محکمی هستم فقط گاهی اوقات که تنها میشم خود واقعیم میشم و ازدیدن و به خاطر آوردن خیلی چیزها ناراحت میشم

پر رو بازی

کی  به بلاگ اسکای اجازه داده این کار رو بکنه؟البته چندان هم بد نشده.

وفاکنیم وملامت کشیم که درطریق ما کافریست رنجیدن

نکته اول:وبلاگ هرکسی متعلق به خودش هست.

نکته دوم:اینجاروفقط واسه ثبت لحظات و روزهای زندگیم و احوالات درونیم واسه خودم مینویسم.

نکته سوم:مشامات درسته.


خنده مومن،تبسم است.

کلمه ای  وجود داره که "مماشات"خوانده میشه و کلمه ای عربی هست و در زبان فارسی هم استفاده میشه و بسیار زیبا هست.کلا زبان عربی خیلی زیبا و به لحاظ دستوری کامل هست.

کلمه "مماشات"به معنی مدارا کردن و تسامح و صبوری در مقابل موضوعی معنی میده.

تساهل و تسامح و مماشات از ارزشهای مهم جامعه ای محسوب میشه که در اون مردمش تاب و توان باورها و عقاید مخالف رو داشته باشن.

سین چشم سبز به من گفته که تا بعد از23 رمضان حق نداری ریشت رو بتراشی و اینجا من مماشات میکنم و برخلاف این که هیچ اعتقاد مذهبی ندارم احترام و مدارا میکنم و این جوریه که میبینی روزها و ماه ها بدون هیچ جروبحثی سپری میشه.

عشق و سختی بهترین وسیله آزمایش زندگی زناشویی است.

به عنوان کسی که 10 ماهی هست که ازدواج کرده و هیچ مشکلی تا به الان نداشته و  به عنوان کسی که زیادی زر مفت میزنه و به عنوان کسی که صاحب این وبلاگ هست و هرچی بخوام میگم میخوام نکاتی چند در مورد تداوم یک ازدواج بگم.


نکته اول: چه در زمینه جنسی و زناشوئی و چه در زمینه اقتصادی و مالی قناعت داشته بشید.شما اگر خیلی بلدید بیل بزنید چند بیل به باغچه خودتون بزنید.اگر یه مرد فکر میکنه که کمر افراشته و آلت محکمی داره در راه همسرشون اون رو به کار ببره نه زنای هرزه تو خیابون.و اگر زنی هم از شوهرش به هر دلیلی نامهربونی دید.سریع نپره رو موبایل و به دوست پسر سابقش مسیج بده.


نکته دوم:عروسی و مراسمات عقد و بله برون و این جور چیزا فقط و فقط باعث اختلاف و حرف و حدیث و بحثهای خاله زنکی و خالی شدن جیب خودتون و پدرومادرتون و فشار عصبی و له شدن زیر بار قسط رو در پی داره.واقعا احمقانه و مسخره هست که واسه مراسمات عقد و عروسی و این جور کس کلک بازی ها بالای 50 میلیون خرج بکنه یه آدم بعدش هم مستاجر بشه و چند ماه بعد هم طلاق بگیره.


نکته سوم:این ذهنیت احمقانه رو باید کنار گذاشت که مهریه رو اگر سکه های بیشتری در نظر بگیرید احترام بیشتری به خودتون گذاشتین.این واقعا یه مسئله هست که باعث خیلی از کدورت ها میشه.سکه های زیاد باعث تداوم یه ازدواج نمیشه.زمانی که یه رابطه از هم پاشید هزاران سکه هم نمیتونن این رابطه رو ترمیم بکنن.


نکته چهارم:پدر و مادر و خواهر و برادر همسرتون رو دوست داشته باشین.مسلما اگر دخالتی هم وجود داره به خاطر کمک به شما و زندگی شما هست.هیچ مادری دلش نمیخواد زندگی عروس و پسرش رو خراب بکنه.چون در نهایت منجر به طلاق پسرش میشه و دوباره برمیگرده ور دل مادرش و اونم باید دوباره شرت و جورابش رو بشوره و واسش غذا درست بکنه.پس این ذهنیت رو خانم ها از ذهنشون پاک بکنن که مادر شوهرم میخواد زندگی من رو خراب بکنه.


نکته پنجم:همه آدمها،دقیقا همه آدمها،آدم هستن.یعنی همه ما میرینیم،میخوریم،میشاشیم،مریض میشیم و هزار کوفت و گه دیگه تو اخلاقا و وجودمون داریم.اون تصور کمال مطلوب رو از همسرتون بزارین کنار.اکثر مردها آلت کوچیک و کمر شلی دارن.و اکثر زنها هم سینه هاشون آویزون هست و شکم دارن.تصور آرمانی رو که رسانه ها دارن به مردم القا میکنن رو بزارین کنار.همدیگه رو اونجوری که هستین دوست داشته باشین.زنتون رو با بوی گند دهنش تو اول صبح و ترک های روی پوستش بعد از حاملگی و جوش های روی باسنش دوست داشته باشین و مردتون رو با دندونای خرابش و شوره های سرش و احیانا کله کچل و شکم گنده اش دوست داشته باشین.


نکته ششم:نزدیکی جنسی بخش مهمی از زندگی هست.صادقانه به مردها میگم اگر واقعا نمیتونید خیلی بزنید توش و سریع آبتون میاد و هیچ اسپری هم کارساز نیست.پس بخوریدش تا راضی بشه یا یه کاری بکنید که همسرتون راضی بشه.و این که توقعات ماوراطبیعی تو سکس رو از خانمتون نداشته باشین.هیچ وقت عادی بودن رو کنار نزارین و دنبال تنوع بخشیدن نباشید.به نظر بنده حقیر اونایی که همش دنبال تنوع بخشیدن به رابطه هستن به یه جایی میرسن که باید شریک جنسی خودشون رو عوض بکنن.و این که خیلی هم زمان نزدیکی رو به تعویق نندازین.خستگی،کسالت،دلایل مذهبی،پریود،مهمون داشتن و خیلی از چیزای دیگه هست که باعث به تعویق افتادن میشه.همه رو منم تجربه کردم.اما هنر شما باید این باشه که از موقعیت استفاده بکنید و چراغ رو روشن بکنید.وقتی زمان زیادی بگذره و رابطه ای در کار نباشه از همه طرف سردی و افکار شیطانی به آدمها هجوم میارن.


نکته هفتم:بدترین چیز واسه یه مرد این که بی عرضه خطابش بکنید.خطاب به خانمهامیگم اگر شوهر شما نمیتونه خونه بخره و نمیتونه ماشین خوبی بخره و اگر نمیتونه شما رو ببره آنتالیا و اگر نمیتونه واسه شما طلا و جواهر بخره.اینا رو تو سرش نکوبید.فقط شوهر شما نیست که این امکانات رو نداره بلکه تمام مردهای ایران هستن که این وضعیت رو دارن.اوضاع مالی خراب هست و بیکاری و فقر همه جا رو گرفته و مردم نسبت به همدیگه بیرحم شدن.خدا رو شکر کنید که اقلا شوهر دارین و کسی هست که دوستتون داره و مثل بقیه دخترها مجبور نیستید مجرد بمونید تا آخر عمر.


نکته هشتم:بدترین چیز واسه یک زن اینِ که اعتماد به نفسش رو ازش بگیرید و اون رو جلوی خانوادش کوچیک بکنید.و این که اگر همسر شما آشپزیش خوب نیست لزومی نداره بعد از این کوفت کردین غذا رو هی بگین بی نمک بود،شور بود،اینجوری بود اونجوری بود.کارد بخوره تو شکم مردی که از غذای همسرش ایراد میگیره.قبل از این که اون دهن کثیفتون رو باز کنید و از غذا ایراد بگیرین به این فکر بکنید که همسر شما با چه عشق و علاقه و زحمتی این غذا رو درست کرده.و دیگه این که قبل از این که توی ذهنتون از اندام زنتون ایراد بگیرین یه نگاه به هیکل تخمی خودتون بندازید بعد حرف بزنید.


نکته نهم:لزومی نداره برای اثبات خودتون که من یه مرد واقعی هستم و من یه زن بارور هستم و مثل یه مزرعه سرسبز هستم همون روز اولی تخم بچه رو بکارید.یه چند ماهی بدون بچه بمونید یه چند تا مسافرت شمال و شیراز و یزد برید.یه کم سروسامون بدین اوضاع مالی رو بعد اقدام به بچه دار شدن بکنید.


نکته دهم:صد در صد دعوا و بگومگو به وجود میاد.زمانی که جرو بحث شد هنرمند واقعی کسی هست که سکوت میکنه نه کسی که دادوبیداد راه میندازه و ظرف میشکونه و حتما باید گریه طرف مقابل رو در بیاره.اگه توی دعوا همسرتون دهنش رو باز کرد و هرچی که فحش بلد بود نثار ارواح رفتگان شما کرد باز هم سکوت بکنید و هیچی نگید.مطمئن باشید جواب دادن و بلبل زبونی آتش خشم طرفین رو بیشتر میکنه.شما یک بار سکوت بکن بعدش میبینی که چه جوری بعد دعوا طرف مقابل میاد معذرت خواهی میکنه.ارزش شما با سکوت نه تنها کم نمیشه بلکه بیشتر هم میشه.


نکته یازدهم:همیشه اختلافات مذهبی وجود داره.مذهب جزءلاینفک زندگی همه ما آدمها هست چه خوشمون بیاد و چه خوشمون نیاد.من خودم رو میگم.سین چشم سبز بسیار مذهبی هست و من نقطه مخالفش.اما کاملا واسه نماز و روزه و احیا و خمس و زکات و فرائض مذهبیش احترام قائل هستم.و هر وقت هم ازم میخواد که نماز بخونم بهش میگم چشم و انشاالله و یه جوری از سر خودم بازش میکنم.نمیام جلوش گارد بگیرم و در باب مذهب سخنرانی بکنم.احترام به ملیت و دین و نژاد و قبیله و اینا خیلی واجب هست.این اخلاق خیلی بد مسخره کردن لر و کرد و ترک و اینا رو اقلا تو خونه بزارین کنار.


خیلی نکات ریز و درشت وجود داره که رعایت کردن اونها واسه داشتن یه زندگی شاد و آروم لازمه.من چند تاییش رو گفتم.در نهایت هم بگم این رو که سعی نکنیم آدمها رو عوض بکنیم چون دیگه خودشون نیستن اگه عوض بشن.و این اصلا خوب نیست.



به بوسه‌ای ز دهان تو آرزومندم// فغان که با همه حسرت به هیچ خرسندم

مورد اول:پریروز توی اداره بحث نفس گیر و پر تنشی در مورد مثلث برمودا و عدم وجود متافیزیک داشتم و من سرسختانه معتقد بودم که هیچ چیز عجیبی در اون مکان وجود نداره و هیچ چیزی که هم که خارج از چارچوب مسائل علمی تعریف بشه هم وجود نداره.دیروز اینستاگرام من به شکل عجیبی به هم ریخته بود و به طور اتوماتیک عکسهای مدل های بیکینی پوش رو لایک میکرد و زنهای خوشگل برهنه رو فالو میکرد و من نمیدونستم چرا این جوری شده و با عوض کردن پسورد هم مشکل حل نشد و مجبور به حذف اکانت اینستاگرامم شدم.و باعث خنده همکاران که ببین چیزای عجیب هم تو دنیا وجود داره.


مورد دوم:یا ازدواج نکنید یا زمانی ازدواج بکنید که استقلال مالی داشته باشید.


مورد سوم:واقعا منتظرم ببینم که این توافق هسته ای به کجا میرسه و در نهایت چی میشه.به نظر من که روزهای عجیبی رو داریم پشت سر میزاریم.


مورد چهارم:دیشب سین چشم سبز به من گفت که باید کنار من پای تلویزیون بیدار بمونی و احیا رو نگاه کنی.من گفتم چشم.اما در کسری از زمان به چنان خواب عمیقی فرو رفتم که اگه خود اون آخوند از تلویزیون بیرون میومد و با کتاب مفاتیحش میکوبید تو سرم هم بیدار نمیشدم.