تراویس بیکل

تراویس بیکل

تراویس بیکل
تراویس بیکل

تراویس بیکل

تراویس بیکل

مردم اشتباهات زندگی خود را روی هم می‌ریزند و از آن غولی به وجود می‌آورند که نامش تقدیر است.

توی دعواهای زن و شوهری که در آستانه جدایی هستن بدترین چیزی که وجود داره شکستن ظرفها و فحش دادن ها و برخوردهای فیزیکی و توهین به خانواده طرف مقابل و به رخ کشیدن عیبهای طرف مقابل نیست.البته که همه اینها سخت و دردناک و تلخ هستن،اما جانکاه و جگرسوز ترین مسئله اون فکری هست که بعد از هر دعوا و بعد از تمام شدن همه این ماجراهای تلخ به سراغ آدم میاد.

تو یه روز بعدازظهری که تنهایی با خودت داری فکر میکنی که این همون مرد یا زنی بود که یه روزی عاشق من بود،این همونی بود که دستهای منو و سرانگشتهای منو میبوسید،این همونی بود که با هم تا صبح حرف میزدیم و من دست روی سینه هاش میکشیدم و عاشقانه دوستش داشتم،این همونی بود که نصفه شب از خواب بیدار میشدم و بهش نگاه میکردم.کجا رفتن اون همه حرفهای عاشقانه،اون احساس قشنگمون چی شد.و با طرح همه این سوالات توی ذهنت تصاویر و لبخندها از توی ذهنت میگذره.و با خودت میگی دیگه آدم به کی میتونه اعتماد بکنه.چی شد که همه اون داستانهای خوب عاقبتشون به اینجا ختم شد.

نظرات 1 + ارسال نظر
یاشل.ماجراهای خواستگاری سه‌شنبه 3 فروردین‌ماه سال 1395 ساعت 05:14 ب.ظ http://majerahayekhastegari.blog.ir/

زندگی خیلی مزخرف شده منم بارها از کساییکه ادعای دوست داشتن کردن رو دست خوردم و همین فکر به سراغم اومده که چرا یه روز همش خراب میشه و گندش در میاد

نمیدونم والا.واقعا چرا اینجوریه؟؟؟

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد