ساعت 4:42 بامداد،بیکارم و اعصابم کیریه.اما چیزی به ذهنم رسید،شاید ٥٠ یا ١٠٠ سال دیگه این کس شعرهای من چیز باارزشی بشن و منبع تحقیق یه دختر دانشجوی جامعه شناسی بور عینکی چشم آبی،مو زرد وقدبلند و لوند در مورد سیر تحول فکری آدمها بشه
تراویس بیکل
یکشنبه 22 مردادماه سال 1391 ساعت 04:45 ق.ظ
بخیه ی فکری که گفتم، یک اصطلاحی هست که من استفاده میکنم وقتی یک موضوع معمولی به نظر خودم شدیدا خنده داره و تا ساعت های طولانی هی میاد توی ذهنم و باعث خارش میشه و پارگی تمرکز، دلیل خنده ی بی پایان من در اون حالت غالباً از نظر بقیه به شدت بی معنی و فاقد محتوای خاصی است و بخیه فکری یعنی فعالیتی علمی و جدی که ذهن را از موضوع خنده دار دور می کند و محل خارش و پارگی را با سوزنِ مشغله و نخِ زمان می دوزد.
لطفا یه مقدار مودب تر بنویسید
چشم،کیرم دهنت
خیلی باحالی دمت گرم
خیلی با جوابت به کامنت بالایی حال کردم
چ گیری دادی ب موی بلوند و چشم روشن خودت سیاه سوخته ای
فدای تو
من هم پست هارو میخونم هم کامنت ها رو... از خنده نیاز به بخیهی فکری دارم XD
بخیه فکری چیه؟
بخیه ی فکری که گفتم، یک اصطلاحی هست که من استفاده میکنم وقتی یک موضوع معمولی به نظر خودم شدیدا خنده داره و تا ساعت های طولانی هی میاد توی ذهنم و باعث خارش میشه و پارگی تمرکز، دلیل خنده ی بی پایان من در اون حالت غالباً از نظر بقیه به شدت بی معنی و فاقد محتوای خاصی است و بخیه فکری یعنی فعالیتی علمی و جدی که ذهن را از موضوع خنده دار دور می کند و محل خارش و پارگی را با سوزنِ مشغله و نخِ زمان می دوزد.
چه جالب،احسنت به تو
حیف که شیراز نیستی.