تراویس بیکل

تراویس بیکل

تراویس بیکل
تراویس بیکل

تراویس بیکل

تراویس بیکل

ما کارمون با گذشته تموم شده،اما این گذشته هست که کارش با ما تموم نشده.

اون وقتها که دوره کاردانی بودم دختری رو دوست داشتم به اسم سرور که بعد از چند سال از فارغ التحصیلی کاردانیم یعنی حدود سال 87 دوباره پیدام کرد و رابطه عاشقانه خیلی پیچیده ای داشتیم و به خاطر مسائلی که پیش اومد ناچار به جدایی شدیم و میتونم بگم که برای اولین و آخرین بار به هم خوردن یه رابطه تقصیر من نبود.البته تقصیر اون هم نبود.

بگذریم،الان تو فیسبوک برادرش رو پیدا کردم که ته چهره اش شبیه به سرور هست.به عکس برادرش نگاه می کنم که تو ماشین و تو خونه عکس انداخته و با خودم میگم ممکنه که این عکسها رو سرور ازش گرفته باشه یا رو این مبلها سرور نشسته باشه یا این کلید های برق پشت سرش رو بارها و بارها سرور با دستها و انگشتهای زیباش لمس کرده باشه.به این عکسها نگاه میکنم و به این فکر میکنم که الان سرور کجاست؟آیا بچه دار شده؟اون شوهرش که کاپشن سبک احمدی نژاد میپوشید خوشبختش کرده؟هنوز هم مقنعه های رنگی میزنه یا روسریش رو مثل دخترای لبنانی میبنده؟سرکار میره یا نه؟نمیدونم،هیچی نمیدونم.

آخرین بار که دیدمش ساعت 8 صبح بود و من سوار موتور بودم و پنیرپیتزای رنده شده خیلی بزرگی خریده بودم و اون هم به مقصد نامعلومی میرفت.بعد از اون دیگه هیچ وقت ندیدمش.


نظرات 2 + ارسال نظر
حاج خانم پنج‌شنبه 17 مرداد‌ماه سال 1392 ساعت 11:32 ب.ظ http://www.manohajim.blogsky.com

چه عنوانه قابل تاملی گذاشتی برای این پست

مرد تنها یکشنبه 20 مرداد‌ماه سال 1392 ساعت 02:30 ب.ظ

این پستت رو درک میکنم !

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد