موقع برگشتن از سینما بگی نگی پکر بودم با این که دیدن فیلم خیلی بهم حال داده بود.به خاطر این که اون محله و خیابون ها همشون من رو یاد گلی می انداخت.اون پارک کنار سینما جایی بود که با گلی رفتیم و همش یاد اون بودم و حتی فیلم ادوارد دست قیچی هم زنده کننده خاطرات گلی بود که یه بار واسم داستان فیلم رو تعریف کرد.موقع برگشتن هم بهش یه مسیج دادم که جوابی نداد.البته بهش حق هم میدم.
خاطراتش همیشه با من هست اما عذابم نمیدن.
تو اااااااای گلییییییی کجایییییییییی
گلی چه بی وفایی
گلی
من هم دلم برای کسی که مخفف اسمش بر همین وزن بود تنگ شده ...
گلی... هوم...
بر وزن گلی؟چی میتونه باشه؟
هر چی فکر میکنم هیچی به ذهنم نمیرسه
من هیچ وقت ادوارد دست قیچی رو نرسیدم ببینم
ببینش به نظر من
خالی از لطف نیست