تراویس بیکل

تراویس بیکل

تراویس بیکل
تراویس بیکل

تراویس بیکل

تراویس بیکل

تازه روز هم که بیاد تو تمیزی مثل شبنم،مثل صبح

یه برادرفیلسوفم گفت که من اگه دختر بودم از سنین نوجوونی فرار میکردم و میرفتم دبی خراب میشدم و تا حالا هم خودم رو به اروپا رسونده بودم و واسه خودم یه خانم رئیس میشدم.مادرم هم گفت پس خدا منو خیلی دوست داشته که تو پسر شدی.

نظرات 0 + ارسال نظر
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد