تراویس بیکل

تراویس بیکل

تراویس بیکل
تراویس بیکل

تراویس بیکل

تراویس بیکل

چیزای عجیب

امروز متوجه شدم که تو چند هفته اخیر چهار مورد رابطه جنسی تو سازمان داشتیم که برملا شدن.یه نفرشون هم اخراج شد.یک نفر از خانمها رو هم میشناختم.یه دختر خوشگل قد کوتاه بود که شیفت شب کار میکرد و من هر روز صبح تو مسیر میدیدمش.اون شیفت شب هست و من شیفت روز.همیشه هم نزدیک مترو میدیدمش.میموندیم و یه 5 دقیقه ای وراجی میکردیم و میرفتیم.یه بار که دیگه هیچ حرفی نداشتیم بهم خیره شد و یه جور خاص بهم نگاه کرد و لبخند عجیبی زد که من همیشه تو این مواقع دستپاچه میشم.بهش گفتم خوشحال شدم دیدمت و سریع رفتم.اون روزها دلم رو خوش کرده بودم به یه رابطه یک طرفه مسخره.خلاصه گذشت و مدتی ندیدمش تا این که فهمیدم تو شیفت شب دسته گل به آب داده.البته من هیچ وقت هیچ کس رو بابت کارهایی که انجام میده سرزنش نمیکنم.اما با خودم فکر میکنم که اگه اون روز من مثل پخمه ها رفتار نمیکردم و بهش شماره ام رو میدادم،اگر بهش میگفتم که دوست دارم وقتای یبکاری همدیگه رو ببینیم شاید زندگی اون و من یه جوری دیگه میشد.

نظرات 0 + ارسال نظر
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد