تراویس بیکل

تراویس بیکل

تراویس بیکل
تراویس بیکل

تراویس بیکل

تراویس بیکل

در زندگی ثروت حقیقی، مهربانی است و بی نوایی حقیقی، خود خواهی.

من اخلاق بدی دارم،یعنی یه اخلاق خیلی بد دارم.اونم اینه که همیشه دلم میخواد بهترین ها رو برای اونایی که دوست دارم فراهم کنم حتی اگه اونا منو دوست نداشته باشن.یا این که تلاش برای رسیدن به اون چیزایی که بهشون میدم اصلا به چشمشون نیاد یا واسش مهم نباشه.و وقتی هم که نتونم چیزی رو که میخوام برای اون اشخاص فراهم کنم به شدت مایوس میشم و در اصطلاح روانشناسی ناکام میشم.الان هم همین حس رو نسبت به برادرم دارم که هر کاری که میشه واسش کردم،با این که من برادر کوچکتر هستم اما همیشه واسش مثل یه برادر بزرگتر بودم.خدا میدونه چقدر بهش پول دادم،چه قدر واسه پسراش خرج کردم،چقدر دودندگی کردم واسش و همین کاری رو هم که الان داره و بیشتر از 2 تومن در ماه در میاره مدیون منِ.اما هیچ وقت اون قدر شناس نبوده.بگذریم.الان هم پیگیر یه کاری واسش هستم که نمیتونم اون رو واسش انجام بدم و روز و شب ندارم.مدام غرق اندوه و ناراحتی هستم که هنوز موفق به انجامش نشدم.اینو از ته قلبم میگم از عمق وجودم و با نهایت صداقت که حاضرم حتی جونم رو هم بدم اما اون راضی و شاد باشه.نمیدونم چی کار کنم.چه اخلاق مزخرفیه.

یا یه دفعه که بلیط یه برنامه تموم شده بود و من رفتم 150 تومن دادم به یه یارویی که بلیط واسم جور کرد.فقط واسه این که اون طرف خوشحال بشه از دیدن اون برنامه.اما اون شخص اصلا نیومد به اون برنامه.

نمیدونم والا چرا اینجوری هستم.اون وقتها هم که سرکار نبودم و دستم خالی بود،همیشه احساس حقارت داشتم و سرخورده بودم.با این که مادر من زن پولداریه و وضعش خیلی خوبِ.اما همیشه از این که نمیتونستم تو تولدش یا روز مادر واسش چیزی بخرم احساس شرمندگی میکردم.یه بار هم مادرم بهم گفت تو با این اخلاقت همون بهتر که ازدواج نکنی.زندگی بالا و پایین داره.بعضی وقتها آدم بی پول میشه،نباید احساس گناه و شرمندگی بکنی،تو که چیزی کم نداری.

ولی من همیشه شرمنده هستم.من همیشه احساس یاس و نا امیدی دارم از این که نمیتونم اطرافیان و خانواده ام رو خوشبخت بکنم.بیشتر وقتها مادرم بهم میگه که خیلی ازت راضی هستم.حقوقم هم خیلی خوبِ.اما نمیدونم چرا نمیتونم راضی باشم.دلم میخواست خیلی کارا میتونستم واسه اونایی که دوست دارم انجام بدم.دلم میخواست یه کار پردرآمدتر واسه برادرم جور میکردم.

من شرمسار و رو سیاهم در مقابل همه.امیدوارم بخشیده بشم.




************

پانوشت:این پست رو حذف کرده بودم،اما دیدم باید باشه،چون مربوط میشه به قسمتی از شخصیتم که اصلاحش کردم.

نظرات 0 + ارسال نظر
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد