من نمیدونم چرا اینقدر بچه دوست دارم.یعنی خیلی خیلی بچه دوست دارم.
امروز تو سازمان یکی از خانم ها پسرش رو آورده بود.بچش اونقدری بود که راه بره،اما اون قدر نبود که حرف بزنه.باهاش دست دادم و دستش رو بوسیدم و چقدر خوشحال شدم.
منم دوست داشتم یک روزی پدر میشدم ، حیف که ازم خارجه :دی شما امیدوار باشه ..
تو که عزیز دلِ خودمی.
خیلی مهربونی تراویس. حداقل از نوشته هات اینجور بر میاد. چرا پدر نشی؟؟؟
نمیدونم والا
منم دوست داشتم یک روزی پدر میشدم ، حیف که ازم خارجه :دی شما امیدوار باشه ..
تو که عزیز دلِ خودمی.
خیلی مهربونی تراویس.
حداقل از نوشته هات اینجور بر میاد.
چرا پدر نشی؟؟؟
نمیدونم والا