یه جایی که نمیدونم کجا بود یه چیزی خوندم که نمیدونم از کی بود و دقیقا چی گفته بود.اما مضمونش به این شکل بود که دیگه از دوست داشتنها خوشحال نمیشم و ناراحت هم نمیشم از این که کسی دوستم نداشته باشه.
این روزها من همین حالت رو دارم.
تراویس بیکل
شنبه 5 بهمنماه سال 1392 ساعت 07:46 ق.ظ
من تازه وبلاگتو پیدا کردم و خیلی پستهاتو دوست دارم و موفق و موئد و شاد و تندرست و دوست داشتنی باشی و.
مرسی دوست عزیز.اون "و" آخرش چی شد؟و چی؟