دیروز که "اِل بورِ خیلی سفید" رو دیدم.از این که باهاش آشنا شدم به کل پشیمون شدم.والا قبلا که دورا دور میدیدمش بسیار مظلوم و خوشگل و مهربون و سر به زیر بود.دیروز اصلا انگار یه آدم دیگه بود.اینقدر فحش داد،اینقدر حرف بد زد که من شرمم میاد حرفاش رو بگم و یه پراید هم داشت که مثل دیوونه ها رانندگی میکرد و منو خیلی میترسوند این رانندگی تخمیش.
تمام بحث ما این بود که من بهش گفتم ساعت 2 میبینمش و اونم گفته بود من از ساعت 1 تو خیابون هستم و چرا از صبح به من یه زنگ نزدی.اینقدر با من دعوا کرد،اینقدر جلوی من فحشای مردونه داد.اینقدر کارای غیر نرمال کرد که هیچ وقت اینقدر از خودم شرمنده نشده بودم.
نمیدونم والا،من آدم خیلی خوش شانسی هستم.منتهای مراتب در زمینه آشنایی و دوستی با جنس مخالف کمی بد شانس هستم.البته من این رو خوش شانسی تعبیر میکنم که همون اول کاری این دخترها خودشون رو نشون میدن.
میگ شما کلا قید آشنایی رو بزن بیخیالش،نظرت چیه؟
نظر خاصی ندارم.یه کم وقتش رو بیشتر کنن،ممنون میشم.
همون اول آشنایی فهمیدی بهتره
فهمیدم.اما اون قدر پوستم کلفته که دارم باهاش ادامه میدم