تراویس بیکل

تراویس بیکل

تراویس بیکل
تراویس بیکل

تراویس بیکل

تراویس بیکل

چندان بخورم شراب کاین بوی شراب//آید ز تراب چون روم زیر تراب //گر بر سر خـاک من رسد مخموری //از بوی شراب من شود مست و خراب

پنج شنبه و جمعه رو با "سین چشم سبز" رفتیم خونه پدریش تو شمال تو دل جنگل ها و شالیزارها.

"سین چشم سبز" داشت تو هال نماز میخوند.نمیدونم نماز چی بود که هنوز اذون ظهر نشده داشت میخوند و منِ اهل جنوب تو شرجی شمال و بین درختها نشسته و به درختهای انگور و آلبالو که از فرط میوه خم شده بودن نگاه میکردم و به این فکر میکردم که این انگورها و این آلبالوها چه شراب نابی میشن.اما افسوس و افسوس.من  باید شاکر باشم که نماز نخوندنم رو یه جورایی فاکتور گرفته.پس اگر حرف شراب رو بزنم سرم رو به باد میدم.

نماز"سین چشم سبز" به رکعت سوم نرسیده بود که گنجشکهایی گرسنه به میوه ها نوک میزدند و به زمین می افتادن و من اندیشه کنان،خیره به گنجشکها و "سین جشم سبز" در فکر دعا برای هدایت من.

نظرات 4 + ارسال نظر
نگار شنبه 6 تیر‌ماه سال 1394 ساعت 02:00 ب.ظ http://Zan94.blogsky.com

میدونم والا. هی همه جو میدن. هرکسی میبینه ما رو ، هرکسی زنگ میزنیم حالش رو بپرسیم ، هرکسی هرکسی !!!!
میگه کییییییی عروسی میگیرید پس ؟!؟!

نگار شنبه 6 تیر‌ماه سال 1394 ساعت 02:13 ب.ظ http://Zan94.blogsky.com

نمیدونم واقعا ! گیجم ! مثل سایر دخترا علاقه ی خاصی به لباس عروس و آرایش و رقص و این چیزا ندارم و وقتی تصور میکنم همسری در تدارک گرفتن 20 میلیون وام برای عروسی هست ، میگم بیخیال عروسی !
اما همسری خیلی اصرار به گرفتن عروسی داره. شاید میترسه من بعدا سرش غر بزنم ! شایدم زدم نمیدونم !

phil شنبه 6 تیر‌ماه سال 1394 ساعت 02:13 ب.ظ http://philsoap.blogsky.com

بنوش اولش شوک میشه بعدش عادت می کنه کم کم.

آویشن شنبه 6 تیر‌ماه سال 1394 ساعت 11:20 ب.ظ http://dittany.blogsky.com

فضا ی شاعرانه ای بوده پس.
جالبه که همسرتون مخاف خوردن شرابن چون بیشتر شمالیا شراب دوستن

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد