نکته اول:سین چشم سبز دوباره من رو تنها گذاشت و رفت شمال تا 3روز دیگه و منم وسوسه های شیطانی اومدن سراغم و الان مثل شخصیت های توی داستان های کلاسیک و اسطوره ای دارم با شیطان کس کش درون میجنگم.
نکته دوم:خوی ابتذال گرای من بر من غالب شد و دوباره اینستاگرام نصب کردم و غرق صفحات سخیف شدم.دو چیز جدید توی اینستاگرام دیدم که جالب بودن.یکی لب خونی با نرم افزار مخصوصی بود و دخترای خوشگل مثلا به جای بهروز وثوقی و اینا حرف میزدن.دومی هم این بود که دخترا گریم میکردن و قیافشون رو زشت میکردن و بعد انگشتشون رو میزاشتن رو دوربین و بعد که بر می داشتن یهو خوشگل میشدن و چشمک میزدن و خون به دل آدمای منحرفی مثل من میکردن.
نکته سوم:یه چیزی هست به اسم کپسول زمان که دفنش کردن و قراره پنجاه هزار سال دیگه دوباره درش رو باز کنن واسه آیندگان.
نکته چهارم:یکی از خوشمزه ترین غذاها قلیه ماهی به سبک جنوبی هست.
یه جوری به شیطان درونت فحش دادی من قهقهه زدم :))
والا.
جای سین چشم سبز پیشت خالی نباشه ، به زودی بر میگرده.
میبینم که زدی تو کار اینستاگرام شما هم
نکته چهارم یکی از اون نکته هایی که باعث میشه به رگ جنوبی خودم افتخار کنم... به به...
همه خواننده های وبت میخوایم ازت که مراقب زدگیت باشی و خیانت نکنی...........
قلیه ماهی من چابهار خوردم اینقدر خوب بود که پشمام ریخت.
نجنگ باهاش بذا خوش باشه
فیل همون شیطان درونه فکر کنم :|
من شیطان کسکش بیرونم